فکری ارشاد: یکی از ویژگیهای فیلمهای تو علاقه زیاد به سینماست و یک فیلم هم ساختهای به نام "کوچه ملی" که اساسا در فضای سینماهای از دست رفته لاله زار میگذرد. در فیلمهای دیگرت هم به شکلی مستقیم یا غیرمستقیم اشاراتی به مفهوم سینما به طور عام میشود. مثلا در فیلم "اکباتان" که دو شخصیت اصلی در خانه به تماشای فیلم مینشینند. در همین "دربست آزادی" هم اساسا یکی از لوکیشنهای اصلی فیلم سینمای متروکه "اروپا" ست که تبدیل شده به محل زندگی دو شخصیت اصلی فیلم و گویا تنها سرپناه آنها همین سالن سینماست. در آخر هم روی صندلیهای زوار در رفته سالن نشستهاند و به پرده سینما چشم دوختهاند. کمی درباره این نگاه حسرت خوارانه صحبت کنید.
کارخانی: صرفا به خاطر نوستالژی و خاطره بازی فیلم نمیسازم. موضوع تمام فیلمهایم متعلق به امروز است ولی در قسمتهایی از فیلم، آدمهایم را از مکانها و گذرگاههایی عبور میدهم که به گذشته مربوط میشود یکی از این مکانها سالنهای سینماست. این بحث دیگری دارد که گاهی معنیاش هشدار است وگاه یادآوری خاطرات دیگر. مسئله اصلی فیلم "دربست آزادی" فقر است که نظم اجتماعی را به هم میزند.
فکری ارشاد: چرا سینمای ما سالهاست نه ضد قهرمانهای دوستداشتنی خلق میکند و نه قهرمانی که تماشاگر بتواند به لحاظ حسی با آنها ارتباط برقرار کند؟
کارخانی: به هر صورت اگر از بحث ممیزی بگذریم در سینمای ما خیلی چیزها عوض شده و موضوعهایی از سینما به کلی حذف شدهاند در حالی که جایگزین مناسبی برای آنها پیدا نشد. سینمای ما نه تنها نتوانسته جایگزینی برای قهرمان داشته باشد بلکه قهرمانانی که روزگاری با تماشاگر ارتباط برقرار میکردند و فیلمهایشان طرفدار داشت را از دست داد. اصلا عاشقانگی در سینمای ایران مرده است. در هیچ فیلمی مرد و زنی عاشق هم نمیشوند مگر اینکه پای پول و تجملات در میان باشد این خیلی غم انگیز است که ما فیلم عاشقانه به مفهوم واقعی نداریم.
قمر: قهرمان باید برای مخاطب تاثیرگذار باشد و بتواند تماشاگر سینما را روی صندلی میخکوب کند. بعد از انقلاب اسلامی در سینمای خودمان قهرمان به مفهوم واقعی نداشتیم. من به عنوان یک جوان دهه هفتاد، در فیلمهای امروزی قهرمان نمیبینم.
فکری ارشاد: آقای سلامی، به عنوان تهیهکننده و سرمایهگذار فیلم، چطور شد که روی فیلم "دربست آزادی" سرمایه گذاری کردید؟
رضا سلامی: خوشحالم که این فیلم ساخته شد و با مهرشاد کارخانی کار کردم. از کمکهای آقای داریوش عیاری (فیلمبردار) اسحاق خانزادی (صدا) و سحر قریشی (بازیگرفیلم) هم ممنونم که در ساخت این فیلم کمک کردند و جایشان در این گفتوگو خالی است، اما من گلایههای بسیار دارم. مجموعهای از عوامل دست به دست هم دادند تا اولین تجربه من با مشکلات زیادی مواجه شود. صداوسیما از پخش تیزرهای "دربست آزادی" خودداری کرد و این لطمه زیادی به میزان استقبال مخاطب از فیلم زد. من آدم خطرپذیری هستم و روی این فیلم با شناخت سرمایه گذاری کردم. از طرف دیگر چند بیلبورد برای تبلیغات فیلم داشتیم که شهرداری خیلی زود آنها را از ما گرفت. صدا و سیما با ساختار فیلم مشکل دارد و تیزر ما را پخش نمیکند. چرا شهرداری بیلبوردهای ما را گرفت؟ چرا عدالت در مورد ما رعایت نشد. به هرحال هیچ کس به ما کمک نکرد. این تبعیضها آزاردهندهاند.
کارخانی: صداوسیما هیچگاه فیلمهای من را نمایش نداده است. هیچ اصراری هم ندارم که نمایش بدهد. زمانه زمانهای نست که صدا وسیما یا هرجای دیگر فیلمی را تحریم کنند. توقیف فقط نمایش ندادن فیلم در سالنها نیست. نابرابری در اکران فیلم و اینکه شرایطی برای فیلم به وجود بیاوریم که به درستی دیده نشود از توقیف بدتر است. این اولین فیلم من است که با فاصلهای شش ماهه از ساخت اکران میشود. آن هم در ماه مبارک رمضان و همزمان با جام جهانی که دیگر کسی به تماشای فیلم در سالن سینما نمیرود.
قمر: تهیهکنندههایی داریم که پخش فیلمهایشان را خودشان برعهده دارند. فیلم خود را بلافاصله پس از مراحل نهایی، با هفتاد کپی در سینماهای سراسر کشور اکران میکنند، اما این شرایط برای تهیه کنندگان دیگر امکان پذیر نیست. این نشانه نابرابری و بیعدالتی در سینمای ماست.
شجاعی: کسانی مثل کارخانی که فیلم مستقل میسازند بلد نیستند در این مناسبات پیچیده فعال باشند. این آدمها دغدغهای دارند که میخواهند در سینما مطرح کنند. در فکر مطرح شدن نیستند و پای حرف خود میایستند اما برخی از سینماگران امتیازات ویژهای دارند و حمایت هم میشوند و فیلمشان را در بهترین شرایط زمانی و با بیشترین تعداد سالن به نمایش در میآورند. این بیعدالتیها در سینمای ما وجود دارد.
فکری ارشاد: "دربست آزادی" مصالح داستانی کم دارد و بیشتر روی محور شخصیتها میچرخد. این ضعف فیلمنامه روی کیفیت نهایی کار تاثیر گذاشته و همه چیز در اختیار شخصیت هاست. نظر خودت چیست؟
کارخانی: جنس سینمایی که من انتخاب کردهام، داستان مفصل و پروپیمانی نمیطلبد. ضمن اینکه عقیده دارم مخاطب امروزحوصله تماشای فیلم پرقصه و کلاسیک را ندارد. من و تو ممکن است یک فیلم کلاسیک قصه دار را بارها تماشا کنیم. اما مخاطب امروزی که دائم سرش گرم موبایل و تبلتش است کشش یک قصه حجیم را ندارد. ریتم "دربست آزادی" به نظر کند است، اما این کندی در خدمت فیلم قرار دارد.
فکری ارشاد: این در حالی است که فیلمهای تو بسیار خوش تصویرند و به لحاظ قاب بندی و ترکیب و نور موفق به نظر میرسند.
کارخانی: در وهله اول برای من عکس یا تصویر مهم است. بعد فضا و بعد آدمهایی که قرار است در آن فضا قرار بگیرند. قصه در مرحله بعدی قرار میگیرد. ابتدا تصاویر مدنظرم را در فضا و لوکیشن تصور میکنم و بعد آنها را روی کاغذ میآورم. شیوه فیلمنامهنویسی من این گونه است که ابتدا در لوکیشن عکاسی میکنم بعد شخصیتها را در این عکسها تصور میکنم و در ادامه متن را مینویسم. هیچ داستان از پیش تعیینشدهای ندارم.
فکری ارشاد: سابقه عکاسی تو به ویژه پروژههای عکاسی اجتماعیات در این نوع و جنس تصویر موثر بوده است؟
کارخانی: فکر میکنم اولین چیزی که روی پرده سینما بر مخاطب تاثیر میگذارد عکس است. این مجموعه عکسها در کنار هم اگر ترکیب درستی نداشته باشد مخاطب را پس میزند. ممکن است تماشاگری از فیلمی خوشش نیاید، اما اگر تصاویر درست و متناسبی داشته باشد روی همان تماشاگر تاثیر میگذارد. کارگردانی که عکاسی کرده باشد قطعا نگاه بصری بهتری نسبت به دیگر فیلمسازان دارد.گاه نور یک مکان میتواند میزانسن من را تغییر بدهد.
فکری ارشاد: اما همچنان ریتم فیلمت کند است...
کارخانی: قبول دارم ریتم کند است. چون میخواستم سرگردانی و بلاتکلیفی آدمهایم را نشان دهم. نوعی سنگینی در نماهای فیلم وجود داری انگار که بختکی روی سر آدمها و شهر افتاده است. یعنی در واقع این کندی ریتم تعمدی بوده است.
فکری ارشاد: کارخانی فیلمنامهای در اختیارشما قرار نداده. برای پرداخت شخصیت از ما به ازاهای بیرونی برداشتی کردید؟
شجاعی: بیشتر از فیلمها شخصیتهای سینمای اجتماعی و خیابانی دهه پنجاه برداشت کردهام، اما نداشتن فیلمنامه برایم نگرانکننده بود. این را هم بگویم که برای پروژه «اشباح» آقای مهرجویی رفتم و تست دادم و پذیرفته نشدم. خیلی حالم بد بود و آقای جهانگیر کوثری مجری طرح آن فیلم من را به آقای کارخانی معرفی کرد. خوشحال بودم که در فیلمی از مهرشاد کارخانی حضور پیدا میکنم. منتظر بودم فیلمنامه به دستم برسد که روی آن اتود بزنم و کار کنم و وقتی کارخانی گفت فیلمنامه را به بازیگر نمیدهد نگران شده بودم. دلیلش را پرسیدم و کارخانی گفت دلیلش را بعدا میفهمی. سر صحنه که رفتم کارخانی برای همه ما یک سری توضیحات کلی داد و دیالوگها را گفت. بعد که فیلم را دیدم فهمیدم که اگر فیلمنامه در اختیار داشتیم شاید رفاقت دو شخصیت اصلی تا این حد باور پذیر نمیشد.
علومی: من خودم توجهی به این موضوع نداشتم ولی فکر میکنم آنچه کارخانی میخواست را اجرا کردم. تجربه اولم بود و خودم را کاملا در اختیار فیلمساز قرار دادم. خودم که فکر میکنم در اجرای خواستههای کارگردان موفق بودهام.
فکری ارشاد: آقای سلامی چرا به این زمان نامناسب اکران در اوج گرما و ماه مبارک رمضان و جام جهانی رضایت دادید؟
سلامی: به ما گفتند یا فیلم را الان اکران کنید و یا بعد از جشنواره فجر سال ۹۳. ولی اگر الان اکران کنید از فیلمتان حمایت میشود که در عمل هیچ حمایتی صورت نگرفت.
شجاعی: ماجرای اکران فیلم "دربست آزادی" درست مثل خود فیلم است. بیعدالتی وجود دارد و دست ما به امثال قادر (شخصیت منفی فیلم) نمیرسد. این گونه میشود که قیلمهای مهرشاد کارخانی معمولا اکران مناسبی ندارند. در حالی که این فیلمها باید روی پرده عریض دیده شوند و نه روی روی سی دی و از طریق مانیتور یا تلویزیون.
انتهای پیام/