سرویس تجسمی هنرآنلاین: رکسانا منوچهری اکنون در دوبلین ایرلند اقامت دارد و چندی پیش اولین نمایشگاهش را با عنوان "معما"در این کشور برگزار کرد. منوچهری بخشی از فعالیت‌ هنری‌اش را در کره جنوبی تجربه کرده و همین تجربه‌ها شاید باعث شده نقاشی‌های او تلفیقی و از نظر فرهنگی همگرایانه به نظر بیایند. از آب و مرکب‌های شرق دور گرفته تا آسمان ابری دوبلین که در سایه‌اش تعدادی از بزرگان هنر و ادبیات جهان چون جیمز جویس و ساموئل بکت و نقاشی چون فرانسیس بیکن به ظهور رسیده‌اند و البته معماری با شکوه گوتیک همه و همه برای او منابعی برای پرداخت مجموعه هایش بوده‌اند. رکسانا منوچهری در تازه‌ترین سفرش به تهران میهمان هنرآنلاین بود تا آنچه را در این سال‌ها اندوخته با ما به اشتراک بگذارد.


در ابتدا کمی درباره ورودتان به دنیای هنرهای تجسمی صحبت کنید.

-رشته من در دوران دبیرستان ریاضی‌فیزیک بود. اما زمانی که 14 سالم بود به مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما نیز می‏رفتم که سه سال طول کشید. پس از پایان دوره دبیرستان به دانشکده هنر رفتم و لیسانس و فوق لیسانس گرفتم. پس از آن هم در یک مسابقه برای دریافث بورسیه ۶ماهه برای اقامت و کار در استودیو ی چانگ دونګ از طرف موزه هنرهای معاصر کره جنوبی برنده شدم. در مدث اقامتم در سئول ۳ ماه نیز در دانشګاه به دانشجویان رشثه نقاشی تدریس کردم و در نهایت پس از پایان این دوره نیز به ایرلند رفتم.

فضای آموزش هنری در دوره تحصیلی شما در ایران بیشتر شما یا سایر دانشجویان را به چه سمت و سویی می‏‌برد؟

-متاسفانه فضای دانشگاه آن‎طور که باید و شاید نبود. البته همیشه دو سه نفر استاد بازتر و بازسوادتر مثل آقای سلیمی و آقای مهدی حسینی بودند که بسیار به من کمک کرده و من برای آنان احترام بسیاری قائلم. اما درمجموع جو آن‌قدر پویا نبود. خیلی دوست دارم بدانم الان چگونه است یا حتی روزی بتوانم آنجا تدریس کنم چون چیزهای بسیاری هست که هنرجویان ما نمی‎دانند. یا حتی بسیاری از کارهایی که در تهران به نمایش گذاشته می‏شود کپی هستند اما به دلیل عدم دسترسی به اتفاقات روز دنیای هنر کسی از این موضوع باخبر نمی‌شود.

از چه زمانی به برگزاری نمایشگاه آثارتان پرداختید؟

-نخستین نمایشگاه انفرادی‌ام پس از فارغ‎التحصیلی از دانشگاه هنر و در گالری هفت ثمر برگزار شد. این نمایشگاه انفرادی مجموعه‎ای ازکارهای آب مرکب من بود که به شکل فیگوراتیو کار شده بودند. پس از آن دو یا سه نمایشگاه در گالری برگ و نمایشگاه‎ دیگری در گالری‏‌ طراحان آزاد داشتم. همه این‎ها پیش از همکاری من با گالری اثر بود. اکنون به مدت 13 سال است که با گالری اثر کار می‏کنم و همکاری من با این گالری با یک نمایشگاه گروهی دانشجویی آغاز شد. پس از آن آقای تهرانی تمایل نشان دادند که به شکل انفرادی با هم همکاری کنیم. نخستین نمایشگاه انفرادی من در گالری اثر درکه مجموعه‌‏ای از کلاژ عکس و نقاشی بود که طرفداران بسیاری هم پیدا کرد. پس از این نمایشگاه گالری اثر به خیابان ایرانشهر منتقل شد که من در این دوره از فعالیت گالری تا کنون سه یا چهار نمایشگاه آنجا داشته‎ام. در کره هم که بودم یک نمایشگاه انفرادی در گالری "چنگ‌دون" داشتم. در کره همچنین یک آرت‎فر بزرگ به نام "کیاف" برگزار می‏شود. زمانی که آنجا بودم در این آرت‎فر مسابقه‎ای برای هنرمندان جوان مستقل برگزار میشد من در این مسابقه برنده شدم به همین دلیل زمان بیشتری یعنی حدود سه سال در کره ماندم. حسن کار در کره این است که برگزاری نمایشگاه فقط به نمایش آثار محدود نیست و همیشه جلسات بحث و گفت‌‏وگو نیز در کنار این نمایش‎ها برگزار می‎شود؛ اتفاقی که خوشبختانه اکنون در بسیاری از گالری‌های تهران نیز رخ می‎دهد. در ایرلند هم تا کنون روی ۴ مجوعه کار کرده ام که ۲ تا از این مجموعه ها در تهران و یکی در دابلین به نمایش درآمده اسث.


از آنجا که شما همیشه در کارهایتان به تلاقی فرهنگ‌ها علاقه‌مند بودید کمی درباره کره و آنچه از فرهنگ و هنر این کشور بر شما تاثیر داشته است صحبت کنید.

-نخستین چیزی که توجه مرا جلب کرد ارتباط و تاثیرگرفتن از تکنولوژی است. سیستم پیشرفته شهری و خطوط مترو سئول به شدت شما را تحت تاثیر قرار می‎دهد. این موضوع در آثاری که در کره کار کرده‌ام کاملا مشخص است چون آن زمان مدام از متروها عکاسی می‎کردم. در عین حال در بافت شهری از بخش‌های سنتی به شدت مراقبت کرده و به آنها اهمیت می‌دهند. همه این عوامل در کارهایی که در کره خلق می‌کردم تاثیر داشتند. نکته جالب اینجاست که حضور عناصر ایرانی در کارهای من برای کره‎ای‎ها ناشناخته نبود و آنها به دلیل سنت نقاشی شرقی با فیگورهای من آشنایی داشتند. موضوعی که در اروپا اصلا وجود دارد و کوچکترین عنصر ایرانی در کارهای من برای آنها ناشناخته و غریب است.

رسانه‎ای که در کره با آن کار می‌کردید فقط عکاسی بود؟

-در کره بیشتر عکاسی می‎کردم و بعد از پس از چاپ عکس‏ها روی آنها نقاشی می‎کشیدم. البته در دوره آخر نقاشی‏های بزرگ هم کار می‌کردم که آنها هم مانند سایر کارهایم فیگوراتیو بودند.

از قرار در آنجا مدتی هم در فضای آموزشی فعال بودید...

من مدتی در یکی از دانشگاه‌های سئول تدریس کردم. البته دلیل اش این بود که پس از برگزاری چند ورک‌شاپ یکی از دوستانم که استاد دانشگاه بود به پاریس رفت و از من خواست یک ترم به جای او درس بدهم. من پیش از آن نیز در ایران تدریس کرده بودم به همین دلیل می‌توانستم شیوه‌های تدریس را با هم مقایسه کنم. هرچند سیستم آموزشی کره با ایران تفاوت چندانی ندارد شاید فقط فضای کار کمی بازتر از ایران باشد. به جز فضای آموزشی نکته مهم دیگری که در کره برای من اهمیت داشت بحث اقتصاد هنر بود یعنی قدرت مالی و پشتوانه‎ای که برای حمایت از هنر وجود دارد و من هیچ کشوری را ندیده‎ام که تا این اندازه برای دعوت از هنرمندان خارجی و برگزاری بینال‌ها هزینه کنند. اما اگر بخواهیم درباره خرید و فروش صحبت کنیم باید بگویم که مجموعه‏‌داران کره‎ای فقط هنر کره‎ای می‏خرند و تنها می‏خواهند خودشان را عرضه کنند اما در عین حال در موزه‎ها و دانشگاه‎ها بسیار باز هستند و از تبادل هنری استقبال می‏کنند.

شما بعد از کره وارد کشوری شدید که سابقه درخشانی در ادبیات دارد. آنجا حس و حال شما چگونه بود؟

-خب سئول شباهت‏‌های بسیاری به تهران دارد اما دوبلین هیچ شباهتی ندارد. جمعیت همه ایرلند 3ونیم میلیون نفر است و در دوبلین ساختمان بلندتر از 16 طبقه وجود ندارد. آب و هوای آنجا بسیار متفاوت است، آلودگی هوا وجود ندارد و وسیله نقلیه من دوچرخه است. در مجموع زندگی به شکل دیگری در این جزیره جریان دارد. فضای آنجا هم به شدت انگیزه فعالیت هنری را در من به وجود می‏آورد. وقتی برای نخستین بار به برجی که جمیز حویس برای نوشتن بخشی از اولیس به آن می‏رفت، رفتم؛ فضا آن قدر الهام بخش بود که با وجود نداشتن سابقه در ادبیات دلم می‌خواست بنویسم.

در دوبلین تا امروز چند دوره کاری را تجربه کردید؟

-چهار دوره کار کردم که دو تای آنها به تهران آمد. یکی از مجموعه‌‏ها را هنوز هیچ‎جا نمایش نداده‎ام. این مجموعه بسیار جالب است گرچه به دلیل عدم امکان حمل و نقل نمی‏توان آنها را در تهران به نمایش گذاشت.

نخستین چیزی که در ایرلند بر شما تاثیر گذاشت چه چیزی بود؟

-در برخورد نخست با ایرلند متوجه شدم که مردم این کشور به شدت مذهبی هستند. آنها شدیدا کاتولیک هستند و این موضوع را محل تفاوت خود با انگلیسی‏ها می‎دانند. این موضوع برای من از این نظر جالب بود که وقتی با جو متعصب مذهبی آنجا مواجه شدم با آنکه شخصا مذهبی نیستم اما متوجه شدم آنها مردم ایران را در مورد مذهب به چیزهایی متهم می‏کنند در حالی که خود بسیار بدتر برخورد می‌کنند. من هیچوقت دوست نداشته‎ام فضای مذهبی یا سیاسی را به شکل شعاری وارد کارم کنم به همین دلیل برای نشان دادن این تقابل تصمیم گرفتم از چیزی که بسیار دوست دارم یعنی معماری فضاهای مذهبی ایران و ایرلند استفاده کنم. در ایرلند کلیساهای بسیار زیبایی از دوره گوتیک وجود دارد. در ایران از مساجد بسیار زیبای قدیمی و در دوبلین از کلیساها عکاسی کردم و این‎ها زمینه پدید آمدن آن کارهای بزرگ را فراهم کرد، کارهایی که از یک عکس بزرگ از کلیسا تشکیل شده بود که روی آنها نقش‌های ایرانی ترسیم شده بود. در آن مجموعه دو کار سه و دو لته‎ای نیز وجود داشت که در واقع پنجره کلیسا بودند و آنها را یک سازنده پنجره کلیسا برایم ساخته بود. در این پنجره‌ها نقاشی پشت شیشه کار کردم. دوره بعدی که گفتم تاکنون به نمایش درنیامده است عکس‏های قدیمی هستند که از خانواده و دوستان خارجی‌ام گرفته‎ام. این عکس‏ها روی ورق شفاف چاپ شده‎اند و در فاصله نیم سانتی درون یک جعبه تکرار شده‎اند. این جعبه‎ها زوج هستند؛ یکی از آنها نقره‎ای و دیگری طلایی است. درون این جعبه‎ها نیز با پولک و پارچه طلایی و نقره‎ای کار شده است. اما عکس‏ها به شکل قرینه انتخاب شده ‏اند یعنی در هر مجموعه دوتایی یکی از جعبه‏ ها مثلا به عکسی از پیک نیک در ایران سال60 اختصاص دارد و دیگری پیک نیک یک خانواده در اسلو را در همان سال نشان می‎دهد. در واقع همه جعبه‎های دوتایی به همین شکل هستند و یک موضوع مشترک را در ایران و شهری اروپایی نشان می‎دهند. دوره بعدی هم "سایه بازی" نام داشت و سال گذشته به نمایش درآمد.ِ بعضی از این کارها از نقاشی‎های دوره رنسانس اولیه و آثار هنرمندانی مانند آندره‎آ مانتنیا، فیلیپو لیپی و یک نقاش آلمانی استفاده کردم. در واقع این‎ها اجرای من از آن آثار هستند و کپی عین به عین آنها محسوب نمی‏شوند. آثاری که من انتخاب کردم فضاهای مذهبی و منظره‎گون را شامل می‎شد. من این منظره‎ها را به صورت نک رنگ یا با رنگ‎های محدود کشیدم و به فراخور هر منظره به جای فیگورهای مسیح و حواریون به صورت رندوم فیگورهای ایرانی از دوره‎های هخامنشی، صفویه و قاجار به صورت طراحی خطی سفید گذاشتم. نکته ای که فراموش کردم بگویم اینکه من شش سال پیش هم یک نمایشگاه نیمه خصوصی در ایران داشتم که در آن آثاری که در کره کار کرده بودم را به نمایش گذاشتم. کارهای این نمایشگاه ابعاد بسیار بزرگی داشتند و در واقع بزرگترین نقاشی‏‌هایی هستند که من کار کرده ‏ام.

شما اصولا نقاش آتلیه‌‏ای هستید یعنی به شکل سنتی و به شکل کاملا نقاشانه در آتلیه کار می‏‌کنید؟

-بله، البته به تازگی برای ساختن کارهایی در فضای باز و البته در ایرلند وسوسه شده‌‏ام که البته انجام آن زمان می‌برد .اما در حال حاضر هر روز صبح به استودیو می‎روم و کار می‌کنم.

چطور شد در دوره سایه‏‌بازی به چشم‎اندازهای رنسانسی رسیدید؟

-به هر حال هر کسی با توجه به جایی که در آن زندگی می‏کند تاثیراتی می‏گیرد. من همیشه کارهایم را از یک جایی می‏گیرم و همیشه در حال سرچ کردن در اینترنت و جمع‎آوری عکس و طرح هستم. از طرفی به آثار دوره رنسانس همیشه علاقه داشته‎ام. شاید بتوانم بگویم دوره رنسانس دوره‎ای است که از زمان دانشگاه بسیار روی من تاثیر گذاشت. اتفاقی که برای من افتاد این بود که همیشه فکر می‎کردم طراحی‎خطی‌های سفید من باید به شکل دیگری کار شوند و آنچه تا آن روز در مورد آنها انجام داده‎ام کافی نیست. به این ترتیب بود که دوره چهارم کارهایم شکل گرفت.

در فاصله‎های دوره‎های کاری چه می‏کنید؟ آن منش آرتیستیک که بین هر دوره براساس آن عمل می‌کنید چگونه است؟

-من بسیار سفر می‏کنم و کاری که خیلی دوست دارم و برایم نوعی زنگ تفریح کاری محسوب می‎شود رزیدنسی‎های مختلف است. البته پذیرش در آنها به دلیل رقابت بالای علاقه‌‏مندان بسیار محدود است و شاید سالی یک بار برایم اتفاق بیافتد. دیگر اینکه وقت بسیاری را برای طراحی برای پروژه‌‏های بعدی اختصاص می‏دهم. در نهایت اینترنت و سرچ کردن درباره پروژه‎هاست که در اوقات بیکاری به آن می‌پردازم.

مجموعه‏ جدید شما "معما" نام‏ دارد؟

-من و خانم مجد عنوان "ایهام" را برای نمایشگاه انتخاب کردیم. از این مجموعه پنج اثر را به ایران آورده‎ام اما بعید می‏دانم که به صورت یک نمایشگاه انفرادی آنها را به نمایش بگذارم. البته ممکن است آقای تهرانی تصمیم بگیرند که آنها را به یک آرت‌‏فر بفرستند یا در یک نمایشگاه گروهی شرکت دهند. برای نمایشگاه بعدی‏‌ام اما برنامه دارم که کارها را در تهران هم به نمایش بگذارم.

درباره این مجموعه به عنوان اولین نمایشگاهتان در دوبلین بیشتر بگویید.

-نمایش آثار در این نمایشگاه شکل خوبی داشت چون آثار با نور کم شکل خاصی دارند و با نور زیاد هم حال و هوای دیگری پیدا می‏کنند البته من شخصا آنها را با نور کم بسیار دوست دارم. این کارها به آن جعبه‎هایی که درباره آنها صحبت کردم شباهت دارند. البته این کارها یک لایه بیشتر نیستند در واقع زیر اثر یک بوم است که با رنگ اکرلیک کار شده و روی آن هم لیزرکات است. اینها در جعبه‎ای قرار دارند که کنار آن با آینه‏ پوشانده شده است. البته این‌ها 70درصد آینه هستند و اگر شما دستتان را پشت آنها بگیرید می‌توانید آن را ببینید به همین دلیل در نورهای متفاوت و از زاویه‎های متفاوت اثر به شکل خاصی دیده می‌شود. همه این آثار از مجموعه داوینچی من هستند و نقش‎های هندسی از هنر اسلامی در کنار آنها قرار گرفته است. داوینچی را نیز به این دلیل انتخاب کردم که اوج انسان‎گرایی است و در مقابل طرح‎های هندسی دوران اسلامی که اوج نقوش هندسی هستند قرار گرفته است. این نمایشگاه بسیار موفق بود و صاحب گالری هم از آن به عنوان نخستین نمایشگاه یک هنرمند ایرانی در دوبلین کاملا راضی بود. این گالری جزو بهترین گالری‎های ایرلند است و نخستین بار که به آن رفتم آرزو کردم که در آنجا نمایشگاه داشته باشم. خود نمایشگاه هم بسیار خوب بود و نه تنها توجه جامعه هنری دوبلین به من جلب شد بلکه هنر ایران نیز در ایران مورد توجه قرار گرفت و من واقعا از این موضوع بسیار خوشحالم.

اقتصاد هنر در آنجا به چه شکل است و شما به چه ترتیبی در این زمینه کار می‏کنید.

-برای یک هنرمند ایرانی که در ایران درس خوانده است و به کشوری مثل کره یا ایرلند رفته است فروختن اثر در آن کشورها به طور طبیعی دشوار است چون کسی او را نمی‎شناسد و مجموعه ‏داران هم ترجیح می‌دهند کار هنرمندی که می‏شناسند را بخرند. البته من در دوبلین کار فروخته ‏ام اما نه آن قدر که بتوانم بدون نگرانی از این راه زندگی کنم. من در این نمایشگاه سه کار بیشتر نفروختم اما هر سه این کارها به مجموعه‏ های بسیار مهمی رفتند. یکی از این کارها را "بیمه آکسا" خرید که مجموعه بزرگ آن در یک موزه همیشه در حال نمایش است. اثر دیگر را شرکت"OPW" خرید، این شرکت نیز به جمع‎آوری مجموعه‎های هنری مشغول است و از اهمیت خاصی در ایرلند برخوردار است. اثر آخر را نیز یک مجموعه‎دار خیلی مهم که آثاری از مونه و پیکاسو نیز دارد خرید. البته آنجا از قیمت ‏های بالای ایران خبری نیست و حتی هنرمندان شناخته شده خودشان نیز آثارشان قیمت خیلی منطقی دارد. البته من هدف‏ های مهم‎تری از گران شدن کارهایم دارم و به همین دلیل دوست دارم مدت دیگری مقاومت کنم.

کمی هم به حراج تهران بپردازیم که اثر شما در دوره آخرش شرکت داشت.

-البته من تا به حال شخصا در حراج تهران شرکت نکرده‎ام ولی در نهایت به عنوان یک هنرمند معتقدم چیز بدی نیست.

شما در کریستیز هم شرکت کرده ‏اید؟

-بله یکی از کارهای دوره کره من در کریستیز بود که نمی‎دانم چه کسی آن را خریده است.

شما یکی از 12 هنرمند گالری اثر هستید راجع به این گالری کمی صحبت کنید.

برای یک هنرمند بحث اعتماد به گالری بسیار مهم است و خوشبختانه هم من و هم آقای تهرانی کاملا به هم اعتماد داریم. شخصا از کار با گالری اثر بسیار راضی هستم و با اینکه در ایران نیستم می‎دانم حواسشان به من و کارهایم هست.

برنامه‎های بعدی‎تان چیست؛ با توجه به اینکه شما اکنون یک هنرمند نسبتا تثبیت شده در ایران و همینطور در ایرلند هستید.

-دوست دارم که با یکی از گالری‏‌های لندن کار کنم اما برای این همکاری به برنامه‎ریزی نیاز است. برای این کار هم عجله ندارم و سعی می‏کنم خوب کار کنم. کیفیت کار بسیار مهم است و اگر سعی کنم خوب‌‏تر کار کنم بیشتر جلو خواهم رفت.

با اینکه شما در کنار نقاشی مدیوم‏‌های دیگری را نیز تجربه کرده‎اید فکر می‎کنید نقاشی را ادامه خواهید داد؟

-من فکر میکنم هنرمندان دو دسته هستند. گروهی روی مدیوم نقاشی تعصب دارند؛ من شخصا از این گروه نیستم و حتی برای امسال در نظر دارم یک پروژه نقاشی و انیمیشن کار کنم و حتی ممکن است پس از آن اتفاقات دیگری پیش آید و مدیوم دیگری را نیز تجربه کنم.

انتهای پیام/