به گزارش هنرآنلاین،رضا عطاران که این روزها فیلم "فرش قرمز" را بر پرده سینماهای کشور دارد در گفت و گویی با ایسنا به موضوعات مختلفی از جمله چگونگی ساخت این فیلم در فرانسه و حواشی سینما و تلویزیون کشور اشاره کرده است.خلاصه ای از گفت و گوی رضا عطاران با خبرگزاری دانشجویان ایران را می خوانید:


خودم را هنرور سینما می‌دانم


عطاران درباره شکل‌گیری ایده ساخت "فرش قرمز" توضیح داد: طرح اولیه براساس ایده احمد احمدی (تهیه‌کننده کار) بود. در ذهن او آدمی بود که برای فیلم کوتاهی به کن می‌رفت و علاقه‌مند بود که روی فرش قرمز راه برود. خود من هم چون کلا ارتباط خوبی با هنروران سینما دارم و دوستشان دارم و خودم را هم هنرور سینما می‌دانم، علاقه‌مند بودم از زندگی آن‌ها هم در قصه‌مان داشته باشیم سرانجام تصمیم گرفتیم، شخصیتی که در طول فیلم هم هیچ نامی از آن برده نمی‌شود به کن برود و اتفاقاتی هم برایش بیفتد.


در واقع توهماتی در همه شغل‌ها هست و آدم‌هایی فکر می‌کنند اگر به خارج بروند اتفاقات بهتری برایشان می‌افتد و شکوفا می‌شوند. تقریبا حال و هوای این چند سال سینما هم در فیلم با نام بردن از اشخاصی که در سینما هستند عنوان و به آن پرداخته می‌شود. البته احمدی تصاویر زیادی از کن گرفته بود که آن‌ها را کامل دیدم تا شناختی از این جشنواره پیدا کنم. ضمن آنکه از تجربیات کسانی هم که سفر رفته بودند استفاده کردیم، مانند شلنگی که در فیلم بود و برای دستشویی استفاده شد، مشکلی که اکثر ایرانی‌هایی که خارجی می‌روند، دارند.


نقش تعیین‌کننده بداهه

لوکیشن، لباس، اطرافیان و جزئیات همه چیز را عوض می‌کند. مخصوصا در این فیلم چون اصل ماجرا را براساس مستند بودن صحنه‌هایی که قرار بود، گرفته شود، گذاشتیم و بر این اساس خواستیم جلو برویم. در واقع اتفاقات واقعی را بگیریم و خودمان قصه خاصی ایجاد نکنیم. آن بداهه هم براساس کلیتی بود که از پیش تعیین شده بود، البته چمدان، لباس و سوغات را از اینجا برده بودیم.

اصل کار از فرودگاه امام (ره) شروع شد که وسط یک سکانس مانع شدند و چون مجوز نداشتیم، نتوانستیم کار کنیم. در واقع تنها جایی بود که نتوانستیم کار کنیم بنابراین داخل هواپیما، باند فرودگاه ترکیه و هرجا که فکر کردیم پلانی به دردمان می‌خورد از آن استفاده کردیم. تایم کمی داشتیم و طی 9 روز جشنواره و سه روز اضافه که ماندیم کامل کار کردیم.


می‌خواستم یقه اسپیلبرگ را بگیرم


یکسری اتفاقات مانع شد تا آنجور که دوست داشتیم جلو برویم. نیتم این بود که قطعا روی فرش قرمز بروم و یقه اسپیلبرگ را بگیرم اما درست روز قبل، تماشاگری با چاقو سراغ یکی از داوران رفته بود که بعد از آن فضا به شدت امنیتی شد و محافظان با خود اسلحه داشتند که گفتم ممکن است سراغ اسپیلبرگ بروم و گلوله بخورم و در نهایت فکرهای دیگری کردم.در صحنه‌ای باز سراغ اسپیلبرگ رفتم و صدایش کردم تا هدایا را بدهم و خواستم از محافظان رد شوم که باز آن ذهنیت مانع شد و به شکل‌ دیگری آن ناامیدی را نشان دادیم.

نزدیکی کاراکتر فیلم با عطاران


خود من قطعا این دوره را که کاراکتر فیلم در آن است را گذرانده‌ام و الان هم به شکلی این دوره را می‌گذرانم. برای اینکه به آن جایی که هستیم راضی نیستیم و دوست داریم اتفاقات بهتری برایمان بیافتد و تلاش هم می‌کنیم. گاهی به همین شکل یا نوع دیگری تلاش می‌کنیم.مستند بودن کار را بسیار دوست دارم. هر کسی که به این سفرها رفته و فیلم را می‌بیند، می‌گوید هیچ چیز اضافه ندارد. داستان سرایی نشده و هر اتفاقی که ممکن است در واقعیت بیافتد برای این آدم می‌افتد. می‌شد قصه و یا اتفاقات دیگری ایجاد کرد اما فکر می‌کنم همین راحتی و سادگی برای این نوع فیلم خیلی بهتر بود.

می‌خواستم دیدارها براساس شانس باشد


می‌توانستیم در شرایط بهتری با افرادی چون جیم جارموش صحبت کنیم و افرادی بودند که می‌توانستند این شرایط را فراهم کنند اما واقعی نمی‌شد. حتی یک مهمانی بود که همه آدم‌های سرشناس حاضر بودند که پیشنهاد شد به آنجا برویم اما غیرواقعی می‌شد چون چنین آدمی (کاراکتر فیلم ردکارپت) نمی‌توانست به آن مهمانی برود. بهتر بود دیدارها براساس شانس باشد. اتفاقی که افتاد و جارموش و تیلدا سوئینتون که شناخته شده‌تر هستند را داشتیم و فهمید که فیلم جارموش نمایش دارد و هنرپیشه‌ها همه هستند. که کاراکتر ما هم رفت که ابتدا راه ندادند اما با کارت خانه سینما وارد شد و آن‌ها را دید. شب‌ها می‌نشستم و به مواردی فکر می‌کردم و اتفاقاتی که می‌افتاد را قبل و بعد آن را می‌نوشتم. مانند همان صحنه جیم جارموش که قبل از آن، سکانس کارت خانه سینما و بعد هم صحنه خانه را که درباره جیم جارموش صحبت می‌کند را نوشتم.

ناشناخته بودن کمک بزرگی بود


اینکه آنجا من را نمی‌شناختند، بسیار به ما کمک کرد تا راحت‌تر کار کنیم. بعد که بخش‌های دیگر را در ایران کار می‌کردیم دوست داشتم مانند آنجا باشد. آنجا نه کسی نگاه می‌کرد و نه برایش مهم بود. دوست داشتم برای یکدست شدن، پلان‌هایی مانند آنجا داشته باشیم و مستند بودن در این بخش هم دیده شود اما تنها نصف یک پلان را که امیر نوری بود توانستیم استفاده کنیم تا جایی که یکی من را صدا زد و دیگر نتوانستیم ادامه دهیم. صحنه‌های بازار تجریش را هم به سختی گرفتیم و مجبور شدیم همه را از پشت کاراکتر اصلی بگیریم.در کن کمک زیادی به ما می‌کردند که برایمان عجیب بود. مثلا به مقابل رستوران می‌رفتیم تا تصویر بگیریم می‌آمدند و ما را به داخل می‌بردند، البته کم بودن تعداد افراد گروه هم که کلا 6، 7 نفر بودیم، کمک زیادی به ما می‌کرد.

مشکوک شدن جیم جارموش


درباره همه چیز بویژه صدا و تصویر فکر کرده بودیم. برای دوربین قرار بود با خود لوازمی ببریم که در نهایت به تک پایه‌ای رسیدیم که احمدی با آن همه کار کرد. برای صدا هم چون قرار بود مستند باشد به من و افراد مشخص که نقش داشتند "هاش اف" زده می‌شد و برای بقیه هم نهایت سعی‌ام را می‌کردم نزدیک شوم تا از میکروفن من صدا گرفته شود. آن‌هایی که خوب شد استفاده کردیم. مانند پیرمردی که بالای نردبان آوردم و یا اشخاص دیگر که اصلا خبر نداشتند در حال بازی کردن هستند. البته جیم جارموش تنها آدمی بود که مشکوک شد.

دستگیری به‌عنوان بمب‌گذار


تنها مشکلی که ایجاد شد در مسیری بود که مقابل فرش قرمز است. در آن محدوده نمی‌توان از خیابان عبور کرد و باید مسیر زیادی را برای عبور طی می‌کردیم. فیلمبرداری ما تمام شد و آمدم عبور کنم که مأموران‌ "هاش اف" مرا دیدند و به عنوان بمب گذار مرا گرفتند. ظاهرم هم غلط انداز بود و نیم ساعتی تعداد زیادی از پلیس‌ها با فاصله دور من ایستاده بودند که در نهایت با زبان الکنم به آن‌ها فهماندم مشغول فیلمبرداری هستیم و کارت شناسایی‌ام را چک کردند و آزادم کردند.

انتخاب در چند سال اخیر سخت شده است


پیشنهادات بسیار زیاد است اما متن‌ها شبیه به کارهای قبلی‌ام است و در این دو سه سال اخیر، انتخاب خیلی سخت شده است. سعی می‌کنم همه جوانب را در نظر بگیرم. کمدی بودن یا جدی بودن تفاوتی نمی‌کند بیشتر به این فکر می‌کنم کار خوب باشد. البته تماشاگر کار جدی از من نمی‌خواهد و برای خودم هم طنز در اولویت است اما اگر کار جدی خوبی باشد، قبول می‌کنم.

اولویتم بازیگری است


اولویتم در کار هنری بازیگری است و آن را بیشتر از کارگردانی دوست دارم، در عین حال از «بربادرفته» به عنوان فیلم بعدی‌اش نام برد و اظهار کرد: صدور پروانه ساخت به خواندن کامل متن منوط شده که در حال نگارش است و بعد از تأیید وارد پیش تولید می‌شویم. در صورت صدور پروانه ساخت مهرماه کار را شروع خواهیم کرد.
این بازیگر که به تازگی بازی در فیلم "استراحت مطلق" عبدالرضا کاهانی مقابل دوربین رفته درباره آن گفت: فیلمبرداری هفته پیش تمام شد که در آن با ترانه علیدوستی، بابک حمیدیان، فریده فرامرزی، مجید صالحی و امیر شهاب رضویان هم بازی هستم. شرایط فیلمنامه با کارهای قبلی تفاوت دارد و شخصیت‌ها و لوکیشن‌ها بیشتر است. کارهایی که با کاهانی داشتم سکانس پلان بوده اما در این کار، پلان‌ها متعدد است.

بازگشت به تلویزیون


صحبت‌هایی شده اما همه چیز باید مهیا شود. من هم دوست دارم کار کنم و امیدوارم این اتفاق بی‌افتد.هنوز به عنوان یک کار خاص و مشخص صحبت نشده اما اگر فیلمنامه خوب باشد و شرایط دیگر هم فراهم شود، امیدوارم امسال کار کنم.تهیه‌کنندگی را دوست ندارم چون آدم از چیزی که باید دنبالش باشد پرت می‌شود. این تجربه را دیگران کردند و من از آن استفاده کردم و نمونه موفق خیلی کم دیدم و شاید تنها بتوانم اصغر فرهادی را مثال بزنم.