سرویس تئاتر هنرآنلاین: اهالی تئاتری می‌توانند هر یک به اندازه توان خود با ارایه راهکارهای عملی‌ و اجرایی سهمی در حل مشکلات هنر نمایش داشته باشند. در همین راستا، چند تن از کارگردانان شناخته شده و صاحب‌سبک تئاتر با تاکید بر اهمیت باز تولید آثار موفق نمایشی و احیاء مقوله تقریبا فراموش شده رپرتوار در تئاتر، و بازتولید آثار خود به مرور ، توانستند فرآیند رپرتوار را که به عقیده بسیاری برای گروه‌های نمایشی همچون واکسن ماندگاری عمل می‌کند را به گونه‌ای در بین فعالان عرصه تئاتر جا انداخته تا جایی‌که حتی کارگردانانی که زمانی به بهانه کم بودن تعداد سالن‌های نمایش از مخالفان سرسخت باز تولید آثار نمایشی بودند، امروز خود دست به بازتولید آثار نمایشی موفق خود می‌زنند.

البته در این سال‌ها فعالیت‌های مقطعی و کوتاه مدتی در این زمینه شده مانند برگزاری نخستین رپرتوار نمایشنامه‌خوانی و اجراخوانی "سوگ‌نامه‌ها و سوگ‌چامه‌ها" در تماشاخانه ماه حوزه هنری، برگزاری رپرتوار تئاتر کودک و نوجوان در تهران، برگزاری رپرتوار اجراهای برگزیده تئاتر دانشگاهی در تالار مولوی، برگزاری جشنواره رپرتوار تئاتر خیابانی، رپرتوار تئاتر شورایی با اجرای هشت نمایش خیابانی به همت خانه تئاتر دانشگاهی، جشنواره رپرتوار مرکز هنرهای نمایشی صدا، رپرتوار تئاتر مقاومت، رپرتوار نمایشنامه خوانی تالار حافظ، رپرتوآر مونولوگ‌های گروه تئاتر لیو در تئاتر شهر و... انجام شده است اما آنچه بر کسی پوشیده نیست، اما در این میان سهم بهروز غریب‌پور، محمد یعقوبی و کوروش نریمانی بیش از دیگران است.

رپرتوار اپراهای عروسکی "مولوی"، "لیلی و مجنون" و "حافظ" در تالار فردوسی توسط بهروز غریب پور، باز تولید نمایش‌های "زمستان 66"، "خشکسالی و دروغ" توسط محمد یعقوبی، باز تولید نمایش‌های "دن کامیلو" و "جن گیر" توسط کوروش نریمانی و اجرای مجدد نمایش‌های "دو لیتر در دو لیتر صلح" حمیدرضا آذرنگ، "نویسنده مرده است" آرش عباسی، "شکلک" کیومث مرادی، "فاوست" حمیدرضا نعیمی و... والبته موفقیت تمام این باز تولیدها در جذب مخاطب دلیل دیگری است که تئاتری‌ها باید از آن به بهترین شکل بهره‌ ببرند.

رپرتوار؛ نانی که دور ریز ندارد

بهروز غریب‌پور، نمایشنامه‌نویس و کارگردان مطرح تئاتر، که مدتی است رپرتورار سه اپرای عروسکی "مولوی"، "حافظ" و "لیلی و مجنون" خود را در تالار فردوسی اجرا می‌کند، معتقد است؛ اجرای رپرتوار مانند تولد فرزندان من است و رپرتوار برای من مانند یک عیدی و جشن بزرگ است.

غریب‌پور با تعریف واژه رپرتوار و این که چه تاثیراتی را می‌تواند بر بدنه تئاتر کشور بگذارد، گفت: رپرتوار یک پدیده جهانی است و در ارتباط با گروه‌های حرفه‌ای شکل می‌گیرد و در واقع به معنی تکرار تولیدات بر اساس مقتضیات و استقبال تماشاگران است به خصوص در تولید آثاری که قابلیت ارائه در طول زمان‌های طولانی را داشته باشد. به همین دلیل در جدول زمانی اپراها بخش زیادی به رپرتوآر اختصاص دارد و این موضوع باعث می‌شود که آثار تئاتری به صورت مقطعی تولید نشوند.

سرپرست گروه تئاتر عروسکی آران ادامه داد: دنیای سرمایه‌داری این پدیده را به صنعت - هنر تبدیل کرده است و هیچ اثری تولید نمی‌شود مگر اینکه افراد بیشتری آن را ببینند و سرمایه آن باز گردد اما در کشور ما معمولا میلیون‌ها تومان برای تولید لباس آثار نمایشی هزینه می‌شود که به دلیل عدم تکرار از بین می‌رود.

او در این‌باره تصریح کرد: مسئله مهم در رپرتوار این است که رپرتوار اول باید پدیدآورنده یک گروه ثابت باشد و بعد باید محل تمرین ثابتی داشته باشد و در مرحله بعد انتخاب آثاری است که قابل تکرار باشد. نکته بعدی در خصوص رپرتوار این است که اجرای آثار بر اساس تقاضا در شهر، کشور و یا سایر کشورها باشد و مسئله بعدی برقراری طول نمایش است که یک عده تقاضا وجود داشته باشد تا نمایش را در آن شهر و یا کشور خودمان نشان دهیم و این باعث می‌شود ظرفیت‌های تئاتری کشور نمایان شود.

کارگردان نمایش "بینوایان"، رپرتوار را نانی توصیف کرد که دور ریز ندارد و افزود: تربیت نیرو، تربیت مخاطب، از بین نرفتن بودجه‌ای که برای اثر سرمایه‌گذاری شده و در واقع رشد کمی و کیفی آن اثر، از فواید رپرتوار است.

غریب‌پور گفت: وقتی یک اثر توسط کارگردانی در شرایطی کار می‌شود‌، با رپرتوار شروع می‌کند به ادامه حیات و می‌تواند ضعف‌هاش از بین ببرد و قدرت پیدا کند. وقتی هنرمند نمایشی را برای اجرای کوتاه مدت تولید کند، قوام و دوام ندارد؛ مثل سرکه و میوه یا هر چیزی که نیازمند زمان است که به نقطه و زمان پختگی برسد. بنابراین یک اثر وقتی در طولانی‌مدت اجرا می‌شود، نیروهایش حرفه‌ای‌تر می‌شوند، کارگردان تسلط بیشتری پیدا می‌کند، مخاطب تربیت می‌شود و اثری را که ممکن بود شش سال پیش نفهمد، اکنون به خوبی متوجه می‌شود. بنابراین رشد درون گروهی، رشد مخاطب و دور نریختن بودجه‌ای که برای کار شده، سه امتیاز اصلی رپرتوار است.

شایسته‌سالاری؛ نتیجه حداقلی رپرتوار

محمد یعقوبی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر بعد از بازتولید موفق "زمستان66" و "خشک‌سالی و دروغ" این روزها مشغول تمرین نمایش "دل سگ" است تا بعد از 14 سال آن را تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه ببرد، او درباره رپرتوار و اهمیت وجود آن برای ادامه حیات تئاتر گفت: تئاتر برخلاف سینما یک هنر تکثیرشونده نیست. شما فیلمی می‌سازید و آن فیلم همیشه هست. تکثیر می‌شود. جز در موارد استثنایی دیگر نیازی به ساخت دوباره‌ آن نیست. ولی وقتی تئاتری اجرا می‌شود و جایش را به تئاتری دیگر می‌دهد دیگر آن تئاتر وجود ندارد، فیلمی هم که از آن می‌ماند بیشتر یک سند است، خود تئاتر نیست، تصویر تئاتر است چون تئاتر هنری زنده است. بنابراین اهمیت رپرتوار این است که وقتی نمایشی ارزش بازتولید دارد با اجرای دوباره‌ی آن این امکان را فراهم می‌کنیم که نسل‌های مختلف هم آن را ببینند و برای همین است که عموم افراد یا دست‌کم هر کس که اندکی با تئاتر آشنا باشد نمایش‌نامه‌‌ی "دایی‌وانیا" یا "هملت" را می‌شناسد چون این متن‌ها بارها توسط افراد مختلف اجرا شده‌اند. اتفاقا زمانی که من بازتولید کارهایم را شروع کردم مخالفانم دو دسته بودند، برخی با هرگونه بازتولید مخالف بودند برخی می‌گفتند اگر کسی دیگر کارهایم را کارگردانی کند اشکال ندارد. نظر دسته‌ دوم مضحک‌تر از نظر دسته‌ اول بود. این به خودم مربوط است که بخواهم خودم دوباره نمایش‌نامه‌هایم را اجرا کنم یا بدهم به دیگری. وقتی می‌بینم کارم هنوز می‌تواند تماشاگر را به سالن بکشاند چرا باید منتظر بنشینم تا شاید یکی پیدا شود و بخواهد نمایش‌نامه‌هایم را اجرا کند؟ در ضمن تا اهمیت بازتولید نمایش‌نامه‌های ایرانی را جا نیندازیم مطمئن نیستم هرگز دیگران سراغ اجرای دوباره‌ نمایش‌نامه‌ها ایرانی بروند. وگرنه تا پیش از این بازتولید به رفتاری جاافتاده در تئاتر ما تبدیل شده بود.

او در این‌باره افزود: کاری که رپرتوار می‌کند بازتولید آثار ماندگار نمایشی برای کسانی است که آن را ندیده‌اند یا می‌خواهند دوباره و چندباره ببینند. گرچه هنوز حتی هواداران بازتولید موافق اجرای دوباره‌ی آثار هر پنج سال یا ده سال یک‌بار هستند ولی به گمان من اگر نمایشی قابلیت این را داشته باشد که هر سال اجرا شود چرا اجرا نشود؟ فقط به این دلیل که سالن کم داریم؟ دلیل خوبی نیست. به‌عنوان نمونه، همیشه گفتم بازهم می‌گویم که من مطمئنم نمایش‌نامه‌ی "مرگ یزدگرد" و یا "ندبه" بهرام بیضایی حتی اگر هر سال اجرا شود باز تماشاگر دارد، پس باید هر سال اجرا شود. می‌دانید که برخی دشمن باید و نباید هستند و من در حرفم واژه‌ی باید را به کار بردم. البته که منظورم این نیست آدم‌ها وادار شوند "مرگ یزدگرد" یا "ندبه" را کار کنند. ولی باید بله باید این آزادی و اختیار برای کارگردانان فراهم باشد که اگر خواستند هر سال "مرگ یزدگرد" کار کنند نگران نباشند که چون فلان کارگردان سال پیش‌تر آن را کارکرده است کسی آن را نخواهند دید و شنید. بنابراین در پسِ پشت حرف من درباره‌ی مقوله رپرتوار این نکته وجود دارد که آثاری هستند که چه برخی خوش‌شان بیاید چه بدشان بیاید میراث ادبیات نمایشی ایران هستند و اگر تاکنون جایی برای شناسایی و حفاظت از این میراث وجود نداشته و هنوز هم ندارد پس این خود هنرمندان هستند که باید با بازتولید آن‌ها به داد این میراث برسند. این نکته را هم اضافه کنم که رپرتوار صرف‌‌نظر از توجهی که در آن به میراث ادبیات نمایشی ایران می‌شود باعث حرفه‌ای‌تر شدن تئاتر و نمایش‌نامه‌نویسی هم می‌شود. نمایش‌نامه‌نویس می‌تواند با این اعتماد بنویسد که اگر نمایش‌نامه‌اش ارزش‌مند باشد بارها و بارها اجرا خواهد شد. کارگردان نمایش‌نامه‌ای را برای اجرا انتخاب می‌کند که ارزش بارها و بارها دیده‌شدن داشته باشد و به‌گونه‌ای کارگردانی می‌کند که ارزش اجراهای فراوان آن محرز شود. بازیگران با این امید بازی می‌کنند که اگر کارشان دیدنی باشد روزها و شاید سال‌ها اجراش خواهند کرد. از هر بازیگری که سرش به تن‌ش بی‌ارزد اگر بپرسید خواهد گفت سی روز اجرا برای این‌که بتواند نقش را از آن خود کند کم است. بازیگر در طی روزهای فراوان اجرا و در ارتباط با تماشاگر تازه می‌فهمد چه کرده است. به گمانم پل اسکافیلد بود که در نقش "سرتامس مور" در نمایش "مردی برای تمام فصول" سال‌ها در تئاتر بازی کرد و سرانجام در فیلم زینه‌مان از همین نمایش بازی کرد و جایزه‌ی اسکار گرفت. شک ندارم جایزه‌اش را مدیون مهارت‌ش در آن نقش بود و مهارت‌ش حاصل بار‌ها و سال‌ها بازی در آن نمایش بود. هر کشور دیگری که ما چشم به تئاترشان داریم و فکر می‌کنیم که تئاترشان حرفه‌ای است حتما رپرتوار به صورت جدی در آن‌جا وجود دارد. و حالا بازتولید نمایش‌نامه‌های ایرانی باعث از بین رفتن ترس تاریخی کارگردان‌های ایرانی از توان بِالقوه‌ی نمایش‌نامه‌های ایرانی برای باز اجرا خواهد شد. اگر این روند بازتولید نمایش‌های ایرانی که در آغاز راه است ادامه پیدا کند، من مطمئنم که کارگردان‌های فرنگی‌کار ما هم متوجه قابلیت متن‌های ایرانی برای اجرای مجدد آن‌ها می‌شوند. حتی ممکن است بعضی بگویند که این بازتولید در حال حاضر مُد شده، که من می‌گویم چه خوب که مد شده. هر چه که مد شود لزوما بد نیست. این مُد به نفع تئاتر ایران است.

یعقوبی رپرتوار را راهی برای عزت نفس تئاتر ایران، برای احیای غرور ملی و تئاتر ایرانی دانست و گفت: نتیجه حداقلی رپرتوار، شایسته‌سالاری در بخش نمایشنامه‌های ایرانی است.

رپرتوار؛ نشانگر سیر تکاملی و خلاقیت گروه‌های تئاتری

کورش نریمانی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان نیز که بازتولید موفق نمایش‌های "جن‌گیر" و "دن کامیلو" را در کارنامه هنری خود دارد؛ با رد این ادعا که بعضی باز تولید را دلیل بر عدم توانایی اثر جدید می‌دانند، گفت: رپرتوار در دنیا رایج است مانند یک نمایشگاه سالانه و به این دلیل برگزار می‌شود که تئاتر تکرار شدنی نیست اما تماشاگران آن مدام در حال بیشتر شدن هستند؛ یعنی همیشه نسل جدیدی به تماشاگران اضافه می‌شوند که آثار قبلی را ندیده‌اند پس اگر یک گروه تئاتری موفق باشد نیاز دارد تا بر کارهای قدیمی‌اش سرمایه‌گذاری و با رویکردی تازه با تماشاگران جدید و حتی قدیمی‌اش ارتباط برقرار کند. رپرتوار می‌تواند نشانگر سیر تکاملی و خلاقیت یک گروه باشد.

نریمانی عدم شناخت مدیران از مقوله رپرتوار را یکی از مشکلات پیش روی تئاتری‌ها دانست و گفت: مشکل اینجاست که مدیران ما مدام در حال تغییر هستند و همین‌که کمی با تئاتر آشنا می‌شوند، تغییر می‌کنند. در این وضعیت نه‌تنها رپرتوار که هر واژه دیگری در تئاتر معنا و مفهوم خود را از دست می‌دهد. به هر حال رپرتوار راهی است تا یک گروه همواره روی صحنه و منسجم باشد. چون تئاتر برخلاف سینما میراست در همه جای دنیا که سالن‌های خصوصی وجود دارد، مدیران سالن از آثار پرتماشاگر استقبال می‌کنند چون برایشان درآمد دارد. رپرتوار راهکاری برای اجرای دوباره نمایش‌های پرمخاطب است.

انتهای پیام/32/