به گزارش سرویس معماری هنرآنلاین ؛ در دوره حکومت سلجوقیان و در دوره‌ای پیش از آغاز قرن هفتم هجری، تولید کاشی توسعه خیره‌کننده‌ای یافت. مرکز اصلی تولید، شهر کاشان بود. تعداد بسیار زیادی از گونه‌های مختلف کاشی چه از نظر فرم و چه از نظر تکنیک ساخت، در این شهر تولید می‌شد. اشکالی همچون ستاره‌های هشت گوش و شش گوش، چلیپا و شش ضلعی برای شکیل نمودن ازاره‌های درون ساختمان‌ها با یکدیگر ترکیب می‌شدند.

از کاشی‌های لوحه مانند در فرم‌های مربع یا مستطیل شکل و به صورت حاشیه و کتیبه در قسمت بالایی قاب ازاره‌ها استفاده می‌شد. قالب‌ریزی برخی از کاشی‌ها به صورت برجسته انجام می‌شد در حالی که برخی دیگر مسطح بوده و تنها با رنگ تزئین می‌شدند. در این دوران از سه تکنیک لعاب تک رنگ، رنگ‌آمیزی مینائی بر روی لعاب و رنگ‌آمیزی زرین فام بر روی لعاب بهره فراوان می‌گرفتند.

تکنیک استفاده از لعاب تک رنگ، ادامه کاربرد سنت‌های پیشین بود اما در دوران حکومت سلجوقیان، بر گستره لعاب‌های رنگ شده، رنگ‌های کرم، آبی فیروزه‌ای و آبی لاجوردی-کبالتی- نیز افزوده گشت.

ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن علی بن ابی طاهر، مورخ دربار ایلخانیان و یکی از نوادگان خانواده مشهور سفالگر اهل کاشان به نام ابوطاهر، توضیحاتی را در خصوص برخی روش‌های تولید کاشی، نگاشته است. او واژه هفت رنگ را به تکنیک رنگ‌آمیزی با مینا بر روی لعاب اطلاق کرد. این تکنیک در دوره بسیار کوتاهی بین اواسط قرن ششم تا اوایل قرن هفتم هجری از رواجی بسیار چشمگیر برخوردار بود.

لعاب زرین‌فام که ابوالقاسم آن را دو آتشه می‌خواند، رایج‌ترین و معروف‌ترین تکنیک در تزئینات کاشی بود. این تکنیک ابتدا در قرن دوم هجری در مصر برای تزیین شیشه مورد استفاده قرار می‌گرفت. مراحل کار به این شرح بوده که پس از به کارگیری لعاب سفید بر روی بدنه کاشی و پخت آن، کاشی با رنگ‌دانه های حاوی مس و نقره رنگ‌آمیزی می‌شده و مجددا در کوره حرارت می‌دیده و در نهایت به صورت شیء درخشان فلزگونه‌ای در می‌آمده است. با توجه به مطالعات پیکره‌شناسی که بر روی نخستین کاشی‌های معروف به زرین فام انجام گرفته و نیز از آنجایی که در این نوع از کاشی‌ها بیشتر طرح‌های پیکره‌ای استفاده می‌شده تا الگوهای گیاهی، می‌توان گفت این نوع از کاشی‌ها به ساختمان‌های غیر مذهبی تعلق داشته‌اند.

ویرانی حاصل از تهاجم اقوام مغول در اواسط قرن هفتم هجری، تنها مدت کوتاهی بر روند تولید کاشی تأثیر گذاشت و در واقع هیچ نوع کاشی از حدود سال های 642-654 ه.ق بر جای نمانده است. پس از این سال‌ها، حکام ایلخانی اقدام به ایجاد بناهای یادبود کرده و به مرمت نمونه‌های پیشین پرداختند. نتیجه چنین اقداماتی، احیای صنعت کاشی‌سازی بود. در این دوران، تکنیک مینایی از بین رفت و گونه دیگری از تزئین سفال که بعدها عنوان لاجوردینه را به خود گرفت، جانشین آن شد. در این تکنیک، قطعات قالب‌ریزی شده با رنگ‌های سفید، لاجوردی و در موارد نادری فیروزه‌ای، لعاب داده می‌شدند و پس از اضافه شدن رنگ‌های قرمز، سیاه یا قهوه‌ای بر روی لعاب، برای بار دوم در کوره قرار می‌گرفتند.

در اوایل دوره ایلخانی، تکنیک زرین‌فام بر روی لعاب بدون هیچ رنگ افزوده‌ای به کار برده شد، اما در ربع پایانی قرن هفتم، رنگ‌های لاجوردی و فیروزه‌ای به میزان اندکی مورد استفاده قرار گرفتند.

با نزدیک شدن به قرن هشتم هجری، آبی لاجوردی از رواج و محبوبیت بیشتری برخوردار شد و سرانجام تکنیک نقاشی زیر لعاب با استفاده از رنگ‌های آبی لاجوردی و اندک مایه‌ای از رنگ‌های قرمز و سیاه، جایگزین نقاشی زرین فام شد که کاشی‌های تولید شده با چنین تکنیکی معمولا با نام کاشی‌های سلطان آباد شناخته می‌شوند. این تکنیک تا اواسط قرن هشتم مورد استفاده قرار می‌گرفت و پس از آن منسوخ شد.

با رو به زوال نهادن حاکمیت ایلخانیان در اواسط قرن هشتم، عصر طلایی تولید کاشی پایان یافت. کاشی‌های معرق-موزائیکی- تک رنگ و نه چندان نفیس در رنگ‌هایی متفاوت جانشین قاب‌های عظیم زرین فام و کتیبه‌ها شدند.

این تکنیک برای نخستین بار در آغاز قرن هفتم هجری در آناتولی اقتباس شده و یک قرن بعد در ایران و آسیای مرکزی پدیدار شده است. این نوع از کاشی‌ها برای ایجاد طرحی پیچیده در کنار یکدیگر چیده می‌شده و از آن‌ها برای تزئین محراب‌ها استفاده می‌شد. شیوه کار به این صورت بوده که سفال‌های لعاب داده شده را بر مبنای طرح اصلی می‌بریدند و سپس با در کنار هم قرار دادن آنها، طرح اصلی را می‌ساختند.

در دوره ایلخانیان برای نخستین بار این تکنیک مورد استفاده قرار گرفت؛ مانند آنچه که در مقبره امام زاده جعفر اصفهان (726 ه.ق) به چشم می‌خورد؛ اما کاربرد وسیع آن در دوره میانی قرن نهم هجری رواج پیدا کرد. طیف وسیع و پیشرفته‌ای از کاشی‌های معرق بر روی تعدادی از بناهای مهم یادبود این دوران دیده می‌شوند که به عنوان نمونه می‌توان به مسجد گوهرشاد در مشهد، مدرسه آلغ‌بیک در سمرقند و مدرسه خرگرد اشاره کرد.

با توجه به وقت‌گیر بودن نصب کاشی‌های معرق، در اواخر قرن نهم هجری تکنیک ارزان‌تر و سریع‌تری با نام هفت رنگ، جایگزین آن شد. این تکنیک، ترکیب رنگ‌های مختلف و متعددی را بر روی کاشی ممکن ساخته بود. همچنین در چنین شیوه‌ای، رنگ‌ها مجزا بوده و درون مرزهای یکدیگر نفوذ نمی‌کردند؛ زیرا توسط خطوط رنگینی مرکب از منگنز و روغن دنبه از یکدیگر جدا می‌شدند. در بسیاری از بناهای تیموریان شاهد رواج مجدد کاشی‌کاری به شیوه هفت رنگ هستیم که به عنوان نمونه، می‌توان از مدرسه غیاثیه خردگرد که در سال 846 ه.ق تکمیل شده یاد کرد. مساجد و مدارس صفویه به طور کلی با پوششی از کاشی‌ها در درون و بیرون بنا تزیین شده‌اند. در حالی که کاربرد کاشی‌های معرق تداوم می‌یافت، شاه عباس که برای دیدن بناهای مذهبی کامل نشده‌اش بی‌تاب بود، استفاده بیشتر از تکنیک سریع کاشی هفت رنگ را تقویت کرد.

در عصر صفویه، کاشی هفت رنگ در قصرهای اصفهان به نحوی گسترده مورد استفاده قرار گرفت و نصب کاشی‌های چهارگوش درون قاب‌های بزرگ، منظره‌هایی بدیع همراه با عناصر پیکره‌ای و شخصیت‌های مختلف، به وجود آورد.

در قرن دوازدهم هجری، با روی کار آمدن زندیه عمارت‌سازی در اندازه‌های جاه‌طلبانه به ویژه در شیراز، پایتخت زندیان، از سر گرفته شد و به همین دلیل، جنبش جدیدی در صنعت کاشی‌سازی پدید آمد. در این عصر، تصاویر کاشی‌ها با نوعی رنگ جدید صورتی که در دوران حکمرانی قاجار نیز استفاده می‌شده، نقاشی می‌شوند.

ادامه دارد/