سرویس تجسمی هنرآنلاین// گالری "شیلا" دو نمایشگاه پیاپی نقاشی را با عنوانِ واحدِ "در نگاه دیگری" برگزار کرد. در نمایشگاه اول، "علی ندایی" نمایشگاهگردان این مجموعه که البته خود نیز نقاش ماهری است و اثری هم به این نمایشگاه ارائه داده، از ۱۶ هنرمند مرد دیگر دعوت کرد که نگاه خویش به زن معاصر ایرانی را در آثارشان بازتاب دهند. آثار ارائه شده این مردان هنرمند از ۱۱ تا ۲۳ اردیبهشت در گالری "شیلا" به نماش درآمد. در نمایشگاه دوم این گالری که از ۲۵ اردیبهشت آغاز شد، اینبار نگاه ۱۵ هنرمند زن به مرد ایرانی در آثاری که به صورت نقاشی، حجم و ویدئوآرت خلق کرده بودند، به تماشای عمومی گذاشته شد.
پیش از بررسی آثار این دو نمایشگاه هم عنوان، جا دارد خاطرنشان شود که هنرمندان انتخاب شده برای ارائه آثار به این دو مجموعه، هریک دارای سوابق هنری قابل قبول، تثبیت شده و در حد و اندازۀ استادی در زمینۀ هنرهای تجسمی هستند. حال با توجه به مهارت تکنیکی این هنرمندان در آفرینش آثارشان و با توجه به اینکه پیشاپیش برای هنرمندان هر دو گروه، موضوع "در نگاه دیگری" برای خلق آثارشان تعیین شده است، بررسی آثار این دو نمایشگاه را فارغ از توجه به جنبههای هنری و زیباییشناختی صرفاً معطوف به موضوعیت و محتوای آثار و نگاهی جامعهشناختی به آنها میکنیم.
در آثار هنرمندان مرد با موضوع "زن" در نمایشگاه اوّل، عمده نگاه حاکم بر همۀ آثار ارائه شده، نگاهی فراجنسیتی و فراتر از نگاه خیرۀ تنانه و تکبُعدی مردانه به زن است، امّا با وجود همین مشخصۀ کلی، میتوان آثار را در سه دسته و قالب متفاوت از یکدیگر جای داد که البته در برخی از آنها، وجوه ادغام شدۀ دو دسته در کنار یکدیگر را نیز میتوان یافت.
آثار گروهی از هنرمندان این نمایشگاه، زن معاصر ایرانی را قربانی شرایط پیرامونش دانسته و این وجه را در آثارشان برجسته کردهاند و وجهی اعتراضی به آثار خود دادهاند. "داریوش حسینی" در اثر نقاشی خود با عنوان "بازسازی یک لبخند" و "نصرتالله مسلمیان" در اثر بدون عنوانش، هریک به شیوۀ خود بر لبخند و شادی که از زندگی زنان ایرانی رخ بربسته است تأکید میکنند.
"مهرداد خطایی" نیز در اثر خود نگاه جنسیتی به زن را محکوم میکند و توجه و نگاه تنانه و شهوانی جامعۀ مردسالار به زن را به مثابۀ مُثله کردن کلیت هویت یک زن میداند.
امّا "علی ندایی" با اثرش، چارچوبهای تعیین و تحمیل شده در پوشش زنان را سبب از میان رفتن هویت واقعی زن معاصر معرفی میکند. در نقاشی "هادی ضیاءالدینی"، زن، انسانی تکیده و رنجور از بار مصیبتها نشان داده شده، امّا با تمام اینها همچنان ایستا و پابرجا است، انسانی که جوانی و نشاط و طراوتش را چون جسد و جسمی بیجان و بیهیچ بهرهای از جوانی پشت سرگذاشته و اکنون زنی رنجدیده، سالخورده و تکیده است امّا همچنان استوار.
"کریم نصر" با عنوان اثر نقاشیاش به نام "حوا زیر" بینندۀ اثرش را پیشاپیش متوجه نگاه تبعیضآمیز اعتقادی ـ اساطیری به "زن" میکند، نگاهی که بنای آن از زمان پیدایش آدم و حوا در عقاید انسانها نهاده شده و در آن هویت جنس زن (حوا) در مرتبهای پائینتر از جنس مرد (آدم) مطرح شده است. در نقاشی "کریمنصر" زن (حوا) نگران از فرود آمدن تودهای در بالای سرش نشسته و با یک دست سعی در ممانعت از فرورفتن در آن تودۀ دربرگیرنده را دارد.
زن معاصر در نقاشی "علی ذاکری" پیکرهای مجسمهوار و به قهقهرا رفته در میان دیوارها و پنجرههاست. شاید تنها نگاه امیدوارانه به زن معاصر در اثر ذاکری، سپیدی پوشالی رختهایی باشد که بر بند رخت میان دیوارها و پنجرهها آویختهاند و خود مینمایند.
امّا دیگر نگاه هنرمندان مرد به زن در این نمایشگاه، نگاهی اسطورهای و نمادین است. "احمد نادعلیان" در حجم سنگی خود با عنوان "الهۀ آب"، زن را نمادی از حیات و باروری نشان داده است.
"رضا یاراحمدی" نیز با اثر چیدمان خود، زن را به صورت نمادین، چشمۀ مقدس آب حیات در میان ریگزار تصور کرده است و "حسین ماهر" در نقاشی خویش چهرهای پاک، مقدس، اسطورهای و نمادین به زن بخشیده است.
"امین نورانی" هم در اثر نقاشیاش با عنوان "مه"، لطافت ذاتی زن را به لطافت، زیبایی و ابهام لطیف مه گونه تشبیه کرده و در یک راستا قرار داده است. اما "احمد وکیلی" در اثرش به زن نگاهی دوگانه و اساطیری میان دیوگونگی و فرشته واری دارد.
"عادل یونسی" در اثر نقاشی رنگین و فانتزی مانندش "زن" را مانند "آلیس در سرزمین عجایب"، غیرواقعی، رویاگون و ناملموس میداند.
سومین نگاه هنرمندان مرد به "زن" در آثار این نمایشگاه، نگاهی ظاهری و در لایهای بیرونیتر است.
در اثر "خسروخسروی" با عنوان "زلیخا"، ظاهر متفاوت زنان امروز و فعالیتهای گوناگون آنها مورد اشاره قرار گرفته. خسروی زن معاصر امروز را در نوسان میان سنت و مدرنیته و در جستجوی هویت گمشده خویش معرفی میکند.
"فرشید شفیعی" نیز در اثر تزئینی ـ فانتزی خویش با عنوان "روبوسی در عروسی یا عزا" به روابط اجتماعی برونگرایانه و ظاهرمآبانه میان زنان و با نگاهی هجوآمیز تأکید دارد.
"کاوه کاوسی" زن روشنفکر و معترض امروز را متفاوت با آنچه که پیش از این تعریف شده نشان میدهد؛ زنی سیگار به دست و در حال نوشیدن فنجانی قهوه.
"احمد مرشدلو" در اثر خود پرترۀ دختری را ارائه داده، در حالیکه دستهای او رو به آسمان است. چهرهای دیگر از زن امروز، نگاهی که رنگ را در اثرش حذف کرده و جزئیات ظاهری را در فضایی خالی از هر نوع ترکیببندی به صورت سیاه قلم نشان داده است.
در نمایشگاه دوم "در نگاه دیگری" که نگاه هنرمندان زن به مردان در آثار به نمایش در آمده نمود یافته است، نگاه زنان هنرمندان چندان خوشبینانه نیست و این نشان از تأثیر تاریخی تبعیضِ جنسیتی دارد که همواره بر جنس زن ایرانی روا شده است. به جز دو اثر، یکی از "معصومه مظفری" که فقط به جزئیات ظاهری یک چهرۀ مردانه پرداخته است و اثری از "طاهره صمدی" با عنوان "گذرگاه" که به نظر میرسد نقاش، بیاعتنا به موضوع نمایشگاه فقط به انسان معاصر توجه نشان داده و سعی در بیان موقعیت متزلزل او داشته است، دیگر آثار این نمایشگاه حکایت از بار منفی نگاه زنان به مردان دارد.
"شیلان ابراهیمی" مرد را اسکلت نیمه پیدا و مبهم و محو در زمینهای سیاه تصور کرده است که بیشتر سبب وهم و هراس است.
"فرح ابوالقاسم" نگاهش به مرد همچون خاطرهای بیرنگ، دور، مبهم و در حال پوسیدن است همچون عکسهای قدیمی که بخشهایی از آنها به مرور زمان یا پوسیده و از بین رفته و یا رنگ و رو از دست داده و محو و ناپیدا شده است.
"فاطمه امدادیان" در مجسمه چوبی که ارائه کرده، نیمۀ دیگر زن را در شکل و هیئتی مردانه نشان داده است و زن و مرد را در وجود زن تعریف کرده، زنی که زخمهای بسیار بر تن دارد و در انتهای بخشی که نیمۀ مرد در آن تعبیه شده است، پایی وجود ندارد و در واقع نیمۀ مردانه بر نیمۀ زنانه پیکره تکیه داده است.
"فریده شاهسوارانی" با ویدئو آرت خود با عنوان "... و انسان" در نمایشگاه شرکت کرده است. او در این ویدئو آرت، انیمیشن را دستاویز خود قرار داده و در آن نگاهی اسطورهوار به زن و مرد دارد. شاهسوارانی "مرد" را دیو ـ اهریمنی با دو بال، رها شده و سرگردان در لایتناهی نشان میدهد، تقدیر الهی او را بر زمین مینشاند امّا او به جنگ و گلاویز شدن با مردان روی زمین و قتل آنان رو میآورد. از دیگر سو، "زن" نیز فرشتهای در عالم ملکوت نشان داده شده است، او نیز بنا بر تقدیر و خواست الهی به زمین فراخوانده میشود و از تزویج او با مردی اهریمن ـ دیو است، نخست "آدم" و سپس "حوا"زاده میشود و به این ترتیب نسل بشر، روی زمین شکل میگیرد.
"رزیتا شرفجهان" در اثر میکس مدیای خود با عنوان "آدم"، چهرهای کافکاوار را ارائه داده است، چهرهای کهنه و روشنفکر که مانند تصویری برگوری حک شده است. گوری که بر آن گلهایی به نشانۀ یادبود و احترام به آنچه که بود و اکنون نیست، نهاده شده.
"زهرا شفیعآبادی" در نقاشیاش با عنوان "من یک شاه واقعی هستم!"، مردی با هیئتی امروزی، با غرور و اطمینان و با تاجی برسر، در اندازهای بزرگتر و در نمای جلوتر تابلو، در میان عروسکهای خندان، زیبا، نیمه برهنه و شیک و جذاب "باربی" جای گرفته در حالی که تنها کودک پسر این مجموعه نیز به او تکیه زده است.
در اثر نقاشی "ترانه صادقیان" با عنوان "نمایش دنیای درون و بیرون مرد خیالی در یک پرده"، در میانۀ بوم مربع شکل، مردی در حمایت و مراقبت از زنی نشان داده شده است در حالیکه دورتادور حاشیۀ این بوم چهرههای تاریخی مردان با ظاهری خشن و نامطمئن طراحی شدهاند و مضمون میانی بوم را تحتالشعاع خود قرار دادهاند.
"سمیرا علیخانزاده" در اثر ۱۸ لتۀ چاپ دیجیتال خود، عکسهای پرسنلی و شبیه به هم از مردان نظامی را به عنوان تعریفی جامع و کلیشهای از مرد ایرانی ارائه کرده است.
"پریسا فریدونی" مرد را چونان جادوگری در هیئت بوشمنهای بومی نشان داده است که فقط زاغها همنشین اویند و به بیانی دیگر مانند یک مومیایی برجای مانده از دوران باستان.
"نیلوفر قادرینژاد" در نقاشیاش با عنوان "ریسمانخرد"، با نگاهی انتقادی، نسبت رابطۀ برتری جویانۀ میان مرد به زن را با نگاهی اساطیری به زیر سئوال میبرد. در اثر او نگاه مرد به زن جنسیتی است، نگاهی که دانایی و قدرت را از آن خود میداند و زن را تهی از دانایی و خرد و قدرت. زن تنها در صورتی به خرد دست مییابد که از ریسمان خرد مرد بهرهای برگیرد.
"ندا معین افشاری" در اثر "کودک ۴۲ ساله"، شمهای انتزاعی، ظاهراً ناشیانه و نیمه پیدا از مرد را ارائه داده، شمهای که به دلیل ابهام، تعریف مشخصی از آن در دست نیست.
"سیما نجفی" نیز در اثر خود با عنوان "آدم"، مرد را همچون صخرهای سنگی به تصویر درآورده که در برهوت عالم از آن تک درختی خشکیده روئیده است.
با برگزاری نمایشگاههایی مانند "در نگاه دیگری" میتوان با نگاهی دیگر و فراتر از نگاه صرف به یک اثر هنری، به بررسی محتوایی آثار هنرمندانی پرداخت که میتوان آنان را نمایندگانی پیشرو از عموم افراد جامعه ایرانی دانست و بیان هنرمندانه آنان را در آثارشان، حرفِ دلِ جامعۀ معاصر ایران در تحقق آرزوها و حقوق اجتماعیشان برآورد کرد.
انتهای پیام/
مریم نظری