به گزارش سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین/ وقتی علی دهباشی برای گفت‌وگو ساعت 8 صبح را انتخاب کرد و گفت از ساعت 5 صبح تا 8 وقت دارد، به خودم گفتم لابد سحرخیز است، اما وقتی فهمیدم که دو شب است که درست و حسابی نخوابیده و فقط کار می‌کند، به خودم گفتم لابد با مقوله‌ای به عنوان خواب کاملا بیگانه است. به روال سنت روزنامه‌نگاری باید در این پیش درآمد بگویم که اصلا علی دهباشی کی است؟ و چه می‌کند اما می‌بینم که دهباشی به اندازه کافی در میان عام و خاصمعروف است؛ نه به خاطر همکاری‌های مستمرش در مطبوعات با مجلاتی نظیر جنبش، آرش، برج، چراغ، دنیای سخن یا آدینه بلکه به دلیل سردبیری ماهنامه کلک و به خصوص مجله بخارا که در حوزه معرفی فرهنگ و ادبیات ایرانی و همین‌طور ادبیات غرب سالیان زیادی است که فعالیت می‌کند و جزو نشریات بنام این حوزه است. نظر به سابقه کاری علی دهباشی و کارنامه مجله بخارا در حوزه معرفی فرهنگ و ادبیات معاصر و همین طور گرایش به مباحث ایران‌شناسی، محوریت اصلی گفت‌و گو همین موضوع انتخاب شد.

برای ایران‌شناسی می‌توان تعریف مشخصی ارائه کرد؟ اصلا ایران‌شناسی یعنی چه و به لحاظ تاریخی از کجا نشات می‌گیرد؟

ایران‌شناسی در کنار شرق‌شناسی موضوعیت پیدا کرد و مطرح شد و رشته‌ای است که منشا آن را باید در دنیای غرب جست‌وجو کرد. این رشته به دلیل شناخت بیشتر مردم مشرق زمین ایجاد شد و در دوران‌های مختلف شکل‌های گوناگونی به خود گرفت. باید توجه داشت که ایران‌شناسی با یکسری وجوه سیاسی همراه بود و در دوره‌هایی که نیروی استعمار در شرق هدف‌گذاری کرده بود روی این رشته سرمایه‌گذاری کرد. بدیهی است که استعمار همیشه نیاز به نوعی شناخت از دانش و فرهنگ مناطقی که قرار بود تحت سیطره خود بگیرد، داشت بنابراین از این موضوع کمال استفاده را برد. البته در کنار این موضوع باید به وجوه مثبت آن نیز اشاره کرد. شرق‌شناسی خدمات زیادی به فرهنگ مشرق زمین ارائه کرد. اندیشمندان بزرگی بودند که عمر و زندگی‌شان را صرف شناخت تاریخ، فرهنگ و تمدن شرق کردند و آثار مهمی نوشته یا کشف یا تصحیح کردند. اندیشمندانی که در حوزه‌های شناخت تاریخ، باستان‌شناسی، زبان‌شناسی و آنچه که دربرگیرنده تاریخ و فرهنگ است، آثار درخشانی خلق کردند.

یعنی تمام کسانی که در این زمینه فعالیت کردند مثل مری بویس یا ادوارد براون با این نیت منفی شروع به کار کردند؟

گاهی چنین بوده است ولی نه همیشه. همین‌طور که گفتم آنها در کنار وجوه سیاسی خدمات زیادی هم به مشرق زمین کردند.

ایران‌شناسی در داخل کشور خودمان چگونه بوده است؟

این رشته ابتدا در خارج از کشور شکل گرفته است. بعدها ایران‌شناسی به مطالعات تاریخی - پژوهشی قبل از اسلام می‌پرداخته است تا زمان انقلاب. بعد از انقلاب اسلامی مسائل تاریخ و فرهنگ و ادبیات معاصر مورد توجه دپارتمان‌ها یا نهادهای ایران‌شناسی قرار گرفت و مسائلی نظیر تجدد و مدرنیته در ایران و مباحثی درباره شخصیت‌هایی همچون سید علی شریعتی، جلال آل احمد و کسانی دیگر که در به وجود آمدن اندیشه معاصر ایرانی نقش داشتند مورد توجه قرار گرفت.

با این وصف کسانی که در حوزه پژوهش‌های معاصر فعالیت داشتند نیز به نوعی در این زمینه قلم زده‌اند؟

بله...بخشی از مطالعات ایران‌شناسی در دوره اخیر به پرداختن به زمینه‌های اجتماعی، سیاسی و ... روی آورده‌ است. در این میان ادبیات معاصر، سینمای معاصر یا موسیقی بخشی از این مطالعات محسوب می‌شود.

اصولا کشور ایران حتی در زبان عوام به عنوان سرزمین شعر مطرح می‌شود. این موضوع تا چه میزان مصداق علمی دارد؟

هیچ زبانی در دنیا تا این حد ستاره‌های درخشانی همچون فردوسی، مولانا، حافظ، سعدی، نظامی و خیام در آسمان ادبیاتش ندارد. فقط زبان فارسی است که این گنجینه عظیم ادبی را در اختیار دارد. هر کدام از این فرازهای شعر فارسی برای هر زبان و ادبیاتی در دنیا کافی است. شما نگاه کنید که بعد از 1100 سال شعر رودکی هنوز خوانده می شود.

در علوم دیگر چه؟ آیا این موضوع به این دلیل بوده است که قدرت شاعران ما در هنر قاهر و غالب بوده است؟

ما در دوران‌های مختلفی مثل دوران امیر اسماعیل سامانی یا دوره‌های دیگر در بسیاری از علوم پیشرفت کرده بودیم اما خب یک جایی از دنیا به لحاظ علمی عقب افتادیم که ریشه‌های دور و دراز تاریخی دارد. در این 400 سال اخیر نسبت به غرب و آنچه که انقلاب صنعتی و پس از آن عصر روشنگری خوانده می‌شود فاصله زیادی پیدا کردیم که تشریح این موضوع خود موضوع گفت‌گویی مجزاست.

در حوزه‌های دیگر نیز روند تاریخی نزولی بوده. شما روند شعری ما را چگونه ارزیابی می‌‎کنید؟

در زمینه شعر فارسی ادبیات ما دوره‌های مختلفی را طی کرد اما دوره شکوفایی آن به نظر من دوره کلاسیک بود. الان شعر فارسی دوران خوبی را طی نمی‌کند. یک از علل اصلی‌اش برمی‌گردد به ساده انگاشتن شعر از سوی شاعران جوان. کسی که امروز می‌خواهد به زبان فارسی شعر بگوید حتما باید در تاریخ شعر هزار و چند صد ساله فارسی غوطه بخورد. باید شاعران جوان معاصر سرچشمه‌های شعر فارسی که همانا سعدی‌ها و مولاناها هستند را بشناسد و کاملا با آن‌ها آشنا باشد. باید در دیوان‌های شعری کلاسیک غور کرده باشد و آنها را به خوبی مطالعه کرده باشد. راز ماندگاری شاعرانی همچون اخوان ،فروغ، نیما و ... در همین است چرا که آنها موفق شدند از متون کلاسیک شعری ما شناخت عمیقی پیدا کنند، و البته باید به اینها چاشنی استعداد نیز اضافه کنید.

پس این شاعران در ادامه روند صعودی گذشته شعر فارسی قرار می‌گیرند و نه نزولی؟

این شاعران ادامه منطقی شعر فارسی و شاعران زمانه خودشان هستند. آنها شکل شعری خاص خود را پیدا کردند و به یک زبان مستقل شعری رسیدند و به یقین جایگاه خود را در تاریخ شعر ایران دارند.

بعضی معتقدند برای در امان ماندن زبان فارسی از گزند لغات بیگانه باید حتی الامکان از زبان سره فارسی و خالی از لغات بیگانه استفاده کرد؟ آیا شما هم این طور فکر می‌کنید؟ اصلا ورود لغات بیگانه به زبان فارسی اعم از عربی یا انگلیسی را به عنوان هجمه یا گزند می‌بینید؟

نه... زبان فارسی باید امکانات خودش را آنقدر غنی کند که پاسخگوی نیازهای علمی دنیای معاصر باشد که البته این موضوع تا حدود زیادی نیز مصداق دارد. اندیشمندان زبان‌شناس فارسی موفق شده‌اند در بسیاری از زمینه‌ها، اصطلاحات و پدیده‌های جدیدی که در دنیا مطرح شده را معادل‌سازی کنند و البته هنوز راه دراز و دشواری در این زمینه پیش‌رو داریم زیرا این کار، کاری مجدانه و وقت گیر است.

مجله بخارا در طول سالیانی که منتشر شد در کنار نویسندگان و محققان فارسی نگاهی نیز به مهمترین نویسندگان مهم غربی داشته است.

ادبیات مرز نمی‌شناسد. باید کسی که در دنیای امروزی زندگی می‌کند از حافظ و سعدی تا شکسپیر و دانته را بشناسد. برای اینکه بتوان در باب فرهنگ و ادبیات بشری صحبت کرد باید تمام این زمینه‌ها را شناخت. ما هم در مجله بخارا همچنان که ویژه نامه‌هایی برای بزرگان و بنیان‌گذاران فرهنگ فارسی منتشر کردیم برای نویسندگان مهم غربی هم سعی کردیم چنین کنیم، به خصوص نویسندگان مهم و تاثیرگذار از جمله، لویی فردینان سلین، کونتر گراس یا ویرجینیا وولف.

انتخاب موضوع ویژه‌نامه‌های بخارا در حوزه ادبیات غربی انتخاب‌های بسیار مناسبی است. امبرتو اکو، کونترگراس، سلین یا ویرجینیا وولف فرازهای ادبیات غرب‌اند این حسن انتخاب از کجا نشات می‌گیرد؟

بنده قبل از سردبیری مجله بخارا از آنجایی که علاقه‌مند به این موضوع بودم به طور مجدانه آن را پیگیری می‌کردم و دوست داشتم این نویسندگان بزرگ را بشناسم و بشناسانم، همچنان که امروز نیز این علاقه را پیگیری می‌کنم.

انتهای پیام/

گفت‌وگو از مجتبا هوشیار محبوب