برخى کارشناسان مى گویند قیمت آثار نقاشى در بازار هنر ایران سیر صعودى طى مى کند. آن هم با سرعت بسیار زیاد ؛ البته بنا بر تجربه هشت سال گذشته براى همه طبیعى ست وقتى دلار ده تومن بالا مى رود قیمت همه چیز حتى نخ دندان صد تومن بالا رود ، اما گران شدن نقاشى دلایل متقن ترى هم دارد : گفته مى شود مدت هاست مجموعه داران بزرگ از ارائه مستر پیس هاى بزرگان هنر به هرگونه بازار و حراجى امتنا مى ورزند و ترجیح مى دهند این آثار را به عنوان سرمایه هایى که همیشه با ارزش افزوده همراهند در گنجینه هاى خویش نگاه دارند ؛ این در حالى ست که در بازار هنر ، تقاضاى بى سابقه اى درباره آثار بزرگان وجود دارد و کمیابى شان ، راهى جز ارتقاى قیمت باقى نگذاشته است ؛ لذا خوش به حالتان اگر اثرى از بزرگان دارید زیرا امروزه با فروش یک اثر برخى هنرمندان معاصر کشورمان مى توانید صاحب خانه شوید اونهم از ونک به بالا.

لابى هاى شمقدرى ادامه دارد

عصر دیروز خبر رسید بانو لیلا حاتمى داور جشنواره کن شد ؛ گویا لابى ها و مهربانى هاى استاد جواد شمقدرى براى درخشش سینماى ایران در اسکار و کن ادامه دارد ! برخى کارشناسان سینما معتقدند با توجه به بى کار بودن استاد شمقدرى و فرصت وسیعى که براى لابى هاى بین المللى دارند باید انتظار داشت در ساعت ها ، روزها و ماه هاى پیش رو افتخارات و جوایز بین المللى سینماى ایران رشد تصاعدى پیدا کند؛ این تحلیل چندان دور از واقعیت به نظر نمى رسد ؛ زیرا کسى که مى تواند لابى کند و براى " جدایى " اسکار بگیرد ، کن و برلین و... برایش سرسره بازى ست!

نقش پررنگ استاد شمقدرى در داور شدن خانم حاتمى وقتى ملموس شد که سالگرد " طبس " آمد و رفت و براى نخستین بار ، تلویزیون فیلم درخشان استاد " توفان شن " را پخش نکرد؛ گویا استاد چنان درگیر لابى کن بود که فرصت نکرد با دوستانش در رسانه ملى لابى کند ! البته برخى کارشناسان معتقدند زکى ! توان لابى ایشان خیلى بیشتر از اینهاست ، استاد به توصیه دوستانش امسال را جا خالى داده اند تا بلکه این بیت معروف آن سینماگر غیر متعهد از یادها برود که : " آن فیلم که از هنر برى بود / توفان شن شمقدرى بود"

لیلى گلستان : بشتابید بشتابید

خانم گلستان مدیر محترم و بسیار جدى گالرى گلستان دیروز در ایمیلى مکتوب فرموده اند : " بشتابید بشتابید ، که اگر دیر برسید پشیمانی سودی ندارد." آنها که این مدیر صاحب نظر و قلم را مى شناسند ، از خواندن ادبیات چنین سرخوشانه ایشان لابد به حیرت آمده اند ؛ زیرا برخى مى گویند هنوز خندیدن خانم گلستان را ندیده اند ! البته آنها را به خواندن مصاحبه نوروزى ایشان با " هنرآنلاین" ارجاع مى دهم که ممکن است در جاهایى از خنده ریسه روند چون خاطراتى خوشمزه در همین باب دارند؛ بگذریم ، ایمیل هاى گالرى گلستان که معمولا دوشنبه ها به قلم خود خانم ارسال مى شود براى خودش یک رسانه در خانواده تجسمى شده است ؛ وقتى خانم با قلم قرمز مى نویسند یعنى کار هنرمند به دلش چسبیده اما وقتى با قلم قرمز و چنین به شوق آمده مى نویسند که دیگر اصل جنس است ؛ لذا عقل حکم مى کند این هفته حتما سرى به گالرى گلستان بزنیم ؛ متن کامل ایمیل مزبور بدین شرح است: " دوستان عزیز من ، بالاخره وقت موعود فرا رسید . و آثار این دو هنرمند محبوب برای نمایشگاه آماده شد ؛ بشتابید بشتابید ، که اگر دیر برسید پشیمانی سودی ندارد / زیر نویس : پوستر نمایشگاه زیور آرایه هاى باغ ایرانى تکتم فاضل و بهرام دشتى نژاد"