سرویس تئاتر هنرآنلاین // اجرای عمومی نمایش "الماس و شهر تارا" به عنوان یکی از آثار برگزیده و موفق جشنواره نمایش‌های آیئنی سنتی بهترین بهانه بود تا میزبان میثم یوسفی کارگردان و بازیگر اصلی این اثر کمدی موزیکال و شاد در هنرآنلاین باشیم و با این هنرمند جوان، سخت‌کوش و با آتیه تئاتر کشور به گفت‌گو بنشینیم. آنچه در ادامه می‌خوانید ماحصل گفت‌وگوی ما با این هنرمند جوان تئاتر کشور است.

- می‌دانم سال‌هاست در تئاتر چه در مقام بازیگر و چه در مقام کارگردان فعال هستی و در گونه‌های مختلف نمایشی هم امتحان خودت را با موفقیت پس دادی، اما در بین کارنامه کاری‌ات حضور و به نوعی گرایش به سمت نمایش ایرانی و آیئنی بیشتر دیده می‌شود. این گرایش انتخابی آگاهانه بوده یا بر اساس شرایط موجود کاری به وجود آمده است؟

- یوسفی: در سال‌های آغازین ورودم به این عرصه که به سال 74 برمی‌گردد من با موسسه نقش به مدیریت بهرام شاه‌محمدلو به طور جدی کارم را شروع کردم و این امر یکی از دلائلی بود که به طور ناخودآگاه به سمت فلکور، آئیئن‌ها و رسم و رسوم و به خصوص ادبیات کهن خودمان گرایش پیدا کردم و به خودم می‌بالم که چون این تخصصی است که امروز خیلی از بچه‌های تئاتر ما آن را ندارد. اما فکر می‌کنم یکی از علل اصلی این گرایش به علاقه‌‌ی من به خیمه‌شب‌بازی از دوران کودکی برمی‌گردد و نهایتا وقتی وارد این عرصه شدم، روربرو شدن با اساتیدی مثل استاد بهروز غریب‌پور و هنرمندان دیگری مثل اصغر احمدی، رضا خمسه‌ای و زنده‌یاد مرشد ترابی که اتفاقا هم محله‌ای ما در شهر ری بودند، من را بسیار ترغیب کرد که وارد این وادی بشوم و از این بابت واقعا به خودم می‌بالم و افتخار هم می‌کنم، چون خیمه‌شب بازی و تخته‌حوضی در حال حاضر تخصص‌هایی هستند که امروز من دارم و خیلی‌ها ندارد. ضمن اینکه من در کارنامه هنری‌ام بازی در آثار کلاسیک خارجی هم زیاد داشتم اما نهایتا اینکه به هر حال همه ما بازیگریم و شاید قرار باشد یک روز "اتللو" بازی کنیم و فردای آن یک پیس ایرانی کار کنیم.

- اتفاقا بعد از دیدن "الماس و شهر تارا" یکی از نکته‌هایی که به ذهنم رسید این بود که ما در حال حاضر بعد از زنده‌یاد سعدی افشار هنرمند سیاه‌بازی که از بدنه حرفه‌ای تئاتر کشور باشد انطور که شناخته شده باشند ننداریم. آیا قصد نداری مشخصا بازی در شخصیت سیاه را مستمر ادامه بدی؟

- یوسفی: البته بعد از نمایش‌های "مبارک و دیو سفید"، "ما کجا و اینجا کجا" و "معرکه اهل طرب" این چهارمین نمایشی است که من دارم نقش سیاه را تجربه می‌کنم، اما می‌خواهم یک نکته را بگویم که اولا امروزه هنرمندانی مثل داوود داداشی، وحید شاهینی و چند نفر دیگر هستند که به عنوان سیاه‌باز دارند کار می‌کنند و اتفاقا کارشان هم از کیفیت خوبی برخوردار است اما چون فقط در نقش سیاه بازی کردند متاسفانه نقش دیگری به آنها پیشنهاد نمی‌شود و به همین دلیل کمی از بدنه حرفه‌ای تئاتر به معنایی که ما می‌شناسم دور هستند. دوم اینکه من هیچ وقت به نقش سیاه به عنوان یک نقش مشخص و کلاسیک، مثل کاری که دوستانی که از آنها نام بردم انجام می‌دهند نگاه نکردم و فقط تمرکزم بر بازی در نقش سیاه نبوده و بیشتر سعی کردم بر اساس نماد و نشانه‌ها حرکت کنم. ضمنا این را هم بگویم که من الان می‌توانم این ادعا را داشته باشم که خیمه شب‌باز هستم و حتی از خیمه شب‌بازی تا حدودی زندگی‌ام را می‌گذرانم اما هرگز نمی‌توانم بگویم مثل هنرمندانی چون داداشی یا شاهینی سیاه‌باز هستم به عبارتی دیگر من بازیگری هستم که سیاه‌بازی را بازیگری می‌کنم. -می‌دانم این اجرا را در شرایطی جلو می‌ بری که از نظر مالی هیچ حمایتی هنوز از شما نشده است. الان اوضاع چطوراست و آیا با وجود اینکه اجراهایتان از یک هفته هم گذشته آیا تغییری در این شرایط به وجود آمده؟

- یوسفی: این مقوله مشکل من نیست و در واقع مشکل تئاتر کشور ماست اما خواسته کار از هر جهت بیشتر است که ما در این گونه کارها نه تهیه‌کننده داریم و نه مدیر تولید و نه اسپانسر خصوصی و تا الانی که من خدمت شما هستم بالغ بر چهار میلیون تومان از جیبم برای این اجرا هزینه کردم. در واقع الان طوری شده که من تهیه‌کننده، مدیرتولید، ترابری و تدارکات کار هستم یعنی همه کاری می‌کنم و کمترین تمرکزم بر کار اصلی‌ام یعنی کارگردانی و بازی است و باید بپذیریم که حتی اگر همه گروه و من با تمام توان هم کار کنیم این فرآیند در کیفیت کار تاثیر خودش را می‌گذارد. ضمن اینکه هیچ چیزی هم مشخص نیست و هنوز حتی هیچ قراردادی هم با من بسته نشده یعنی حتی گروه‌هایی هستند که سال گذشته نمایش‌های خود را اجرا کردند و هنوز با آنها هم قرارداد بسته نشده ما که تازه الان داریم نمایش‌مان را اجرا می‌کنیم. در واقع به نظرم امروز همه ما تئاتری‌ها به گونه‌ای شدیم تهیه‌کننده. ضمن اینکه دو اجرایی شدن کارها در سنگلج هم در این اجرا برای هر دو گروه یعنی هم گروه ما و هم گروه نمایش "مم و زین" استرس زیادی وارد می‌کند که البته این بخاطر زیاد بودن متقاضیان و کمبود سالن است و چیزی است که همه ما آن را پذیرفتیم اما نباید از تاثیر منفی این استرس‌ها که الان ما باید سریع صحنه و پشت صحنه را تنها در فاصله 15 دقیقه به گروه بعد تحویل بدهیم و آنها هم 15 دقیقه فرصت دارند که صحنه خودشان را آماده کنند.

- برکسی پوشیده نیست که مشکلات تئاتر کشور ما و شرح آن مثنوی هفتاد من کاغذ است به همین خاطر بهتر است به اجرای "الماس و شهر تارا" برگردیم و لطفا برایمان از روند شکل‌گیری این کار از آغاز بگویید؟

- یوسفی: راستش شالوده‌ی این نمایش در ابتدا بر اساس ایده‌ای از خودم و بر مبنای "هفت شهر عشق" عطار شکل گرفت که نهایتا به دوست عزیزم حسین تفگندار که نمایشنامه ما نوشتند گفتم من یک دکمه دارم که می‌خواهم برای آن یک کت بدوزم. نهایتا نمایشنامه را به دبیرخانه جشنواره آیینی سنتی دادیم و تمرینات‌مان را شروع کردیم. یعنی می‌خواهم تاکید کنم که طرح نمایش مشخص بود و طی تمرین‌ها و صحنه به صحنه نمایشنامه تکمیل شد. "الماس و شهرتارا" بر اساس "هفت شهر عشق" عطار نوشته شده و الماس که در خواب عاشق پری رویی به نام تارا شده است با راهنمایی همزادش به هفت وادی سفر می‌کند. الماس هفت ماجرای متفاوت را تجربه می‌کند که بر اساس سیر و سلوک عرفانی در "هفت شهر عشق" تنظیم شدند. نکته دیگر اینکه این داستان به من این اجازه را داد تا با گذر از هفت شهر ایران، هفت طراحی لباس و موسیقی متفاوت نواحی ایران را در نمایش استفاده کنم و در هر شهر هم شیوه‌ای از نمایش ایرانی را مثل مثل؛ زار، بقال بازی، لوطی و عنتری، میر نوروزی و... روی صحنه بیاورم. ضمن اینکه در رابطه با موسیقی کار هم در این نمایش از هفت موسیقی نواحی ایران که به صورت زنده اجرا می‌شوند بهره گرفتیم.

- با توجه به تغییر سالن از تالار قشقایی در جشنواره آیینی سنتی به تماشاخانه سنگلج، از نظر اجرا چه تغییراتی نسبت به آن اجرا در کار دادید؟

- یوسفی: ببینید اجرا در سالن بلک‌باکس مثل قشقایی برای ما رضایت‌بخش‌تر بود و به دلیل کوچک‌تر بودن تالار، ارتباط تنگاتنگ بازیگران با تماشاگر در مجموع اجرا را لذت‌بخش‌تر می‌کرد. اما به جزء حذف گروه شش نفره اجرای حرکات موزون و فرم که در اجرای جشنواره حضور داشتند، تغییری دیگری در شیوه اجرا در سنگلج نداشتیم. البته یک مهم دیگر هم اینست که من معمولا در کارهایم ایده‌هایم را پیش از شروع تمرین‌ها و اجرا به طراحان کار می‌دهم و از طراح صحنه و حتی طراح پوستر و بروشور می‌خواهم که طراحی خود را به گونه‌ای پرتابل و قابل اجرا در صحنه‌های مختلف انجام دهند و در واقع با تغییر سالن نیازی به تغییر در شیوه اجرایی و یا طراحی صحنه احساس نمی‌کنیم. نکته دیگری اینکه من در این کار به صورت نمادین و به شیوه کلاسیک نمایش‌های آیینی سنتی کار نکردم بلکه با تکیه و بهره گرفتن از نمادها و نشانه‌های فراوان و بر اساس هر المان صحنه‌ها را پیش ‌بردم و به نظرم از این منظر اجرای "الماس و شهر تارا" به تئاتر نزدیک شده و چندان نمی‌توان به آن عنوان نمایش اطلاق کرد.

- و سخن آخر؟

- یوسفی: راستش همانطور که در فوتبال هم می‌گویند که یار دوازدهم هر تیم تماشاگر آن تیم هستند من فکر می‌کنم سرمایه اول و آخر تئاتر ما تماشاگران آن هستند و من هم امیدوارم که سالن ما هر شب پر باشد و همانطور که در پایان هر اجرا هم می‌گویم واقعا آنهایی‌که کار ما را دیدند و آن را دوست داشتند به دوستان‌شان توصیه کنند که بیایند و کار ما را ببینند و اگر هم دوست نداشتند به دشمنان‌شان دیدن کار ما را توصیه کنند.

نمایش "الماس و شهر تارا" به نویسندگی حسین تفنگدار و کارگردانی میثم یوسفی هر شب به جز شنبه‌ها ساعت 18 در تماشاخانه سنگلج روی صحنه می‌رود. میترا شجاعی، میثم یوسفی، محمدرضا مالکی، مهدی زمین‌پرداز، قاسم طاهراحمدی، نادر حسن‌دوست، نسیم تاجی و محمود راسخ‌فر به عنوان بازیگر در این نمایش ایفای نقش می‌کنند. همچنین طراحی صحنه این نمایش شاد و موزیکال را سینا ییلاق‌بیگی، ساخت موسیقی را یاسر بیات، طراحی لباس را الهام شعبانی، طراحی حرکت را محسن گودرزی، طراحی پوستر و بروشور و عکاسی را احسان نقابت برعهده دارند.

انتهای پیام/32/