فیلم اجتماعی خوب ساختن در این سال ها بسیار سخت شده است. چه اتفاقی باعث شد که هنوز در این شرایط به سراغ سوژه های اجتماعی می روید و این جنس سینما را به تصویر می کشید . . . ؟

مصطفی کیایی : ایده "خط ویژه" در راستای دو فیلم قبلی من شکل گرفت. از" بعداز ظهر سگی سگی"، این دغدغه سینمای اجتماعی با من بوده است. در "ضد گلوله" کمی فاصله گرفتم و به نقد وضعیت اجتماعی در دهه شصت پرداختم و قصه ام را در چنین بستری روایت کردم. این نگاه به مسئله های اجتماعی بر می گردد به دغدغه های شخصی من. روزنامه می خوانم، پی گیر مسائل روز جامعه ام هستم و اگر سوژه ای برایم جذاب باشد تا انتها دنبالش می روم. به طور مثال وقتی که به بانک می روم و شرایط موجود را می بینم به شدت اذیت می شوم که چرا شرایط ما در کشور این چنین است. بعضی ها به من می گویند مگر در ایران زندگی نمی کنی و این فضا را نمی شناسی؟

معتقدم که فیلمساز باید نسبت به جامعه اش مسئول باشد. نمی گویم ما همه چیز را باید در سینما نشان دهیم اما یکی از رویکردها می تواند این باشد که در قالب یک اثر جذاب، مسائل و مشکلات پیرامون خود را به تصویر بکشیم. این دغدغه بر می گردد به روحیه من که می خواهم نسبت به محیط پیرامون ام بی تفاوت نباشم. بیان مسائل اجتماعی کار سختی است، چون نا خود آگاه هر طور که به مسئله نگاه کنی یک سر ماجرا به دولت و حکومت برمی گردد. یک سمت جامعه و سمت دیگر دولت و حکومت است و در این فضا ممکن است با سانسور و برچسب های مختلف مواجه شویم . من همیشه سعی کردم جانبدارانه به مسائل نگاه نکنم و یک نگاه بی طرف اجتماعی داشته باشم. اگر قرار باشد من راه حل ارائه کنم، دوستان در دولت و مجلس هم همین کار را کنند، بقیه باید چه کارکنند. وظیفه من راه حل ارائه دادن نیست. من فکر می کنم فیلمساز یک رسالتی را برعهده دارد. اگر فیلمسازی آنقدر خلاق است که با یک فیلم می تواند راهکار ارائه کند و به حل یک مسئله اجتماعی کمک کند، اتفاق خیلی خوبی است. اما این که تو فیلم بسازی ومخاطب به سالن سینما بیاید و احساسش درگیر باشد موفق عمل کرده ای. اگر فیلمساز ایدئولوژی نداشته باشد و نتواند فیلمی بسازد که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند، به عقیده من نا موفق عمل کرده است. نگاه من به سینما این است که مخاطب باید به سینما برود و در آن سالن تاریک از فیلم لذت ببرد. اگر کسی این آیتم اول را رعایت نکند و فقط بخواهد مسائل اجتماعی را عنوان کند بدون در نظر گرفتن مخاطبان خود قطعا شکست خواهد خورد. این نوع فیلم سازی هزینه های زیادی هم دارد، فیلمنامه "آقازاده ها"ی من را رد کردند و برای دریافت پروانه ساخت "خط ویژه" نزدیک یک سال رفتم و آمدم تا پروانه ساخت گرفتم. همه این ها هزینه است اما این سینما را من دوست دارم.

میلاد کی مرام : مخاطب باید حاضر شود که بلیت تهیه کند و به سالن سینما برود. پول بدهد و برود فیلمت را ببیند. من از کنار سینمایی رد می شدم، بلیت یکی از فیلم های در حال اکران را به صورت رایگان به مردم می دادند که بروند فیلم را ببینند و یک نفر اشتباهی به من هم بلیت داد. بهش گفتم چرا باید این کار را کنم و با بلیت رایگان بروم فیلمی را ببینم. با پول دولت فیلم می سازند، این فیلم ها را می خرند و بلیتش را اهدا می کنند. این جریان و ساختار پیچیده در سینمای ایران عجیب و غریب است.

مصطفی کیایی : این روزها آمار فروشی که برای برخی از فیلم ها ارائه می شود، آمار کاذبی است. کاذب بودن نه به این منظور که دست و اندرکاران آن فیلم آدم های دروغگویی هستند. آماری که از چرخه فروش آن فیلم ها ارائه می شود کاذب است.در هالیوود فیلمی که ساخته می شود و در چرخه تولید قرار می گیرد، توسط کمپانی های معتبر پخش می شود و فیلم اکران می شود و آن آمار فروش محاسبه را محاسبه می کنند. در سینمای ایران عوامل مختلف از جمله نهاد ها و ارگان های مختلف همگی در فروش یک فیلم تاثیر گذارند. من یک تحقیقاتی انجام دادم و به این نتیجه رسیدم که تعداد زیادی از فیلم های پرفروش سینمایی حمایت ارگان های مختلف را در اختیار داشتند. آن نهاد و یا ارگان خاص برای نیروهای خود بلیت تهیه کرده و در اختیار آنها قرار داده است. امروز در سینمای ایران با مشکل اقتصادی مواجه هستیم، اگر یک خانواده 5 نفره بخواهند به سینما بروند باید فقط سی هزارتومان پول بلیط دهند و اگر بخواهند کنار آن شام هم بخورند باید نزدیک صد هزار تومان هزینه کنند. وقتی ارگانی بخواهد این هزینه را تقبل کند، معلوم است که همه دوست دارند به سینما بروند. به طور کلی منظورم این است که این چرخه سلامتی نیست و آمار فروش فیلم ها به طور واقعی ارائه نمی شوند و عوامل زیادی بر فروش یک فیلم دخیل هستند.

محسن کیایی : این که به سینما بروم و ببینم که فیلمی که در حال اکران است چه پیامی به من می دهد، برایم مهم نیست و خیلی دنبال این ماجرا نیستم. اما وقتی فیلمی را می بینم که ممکن است با دغدغه ذهنی من همراه باشد برایم جذاب است. "خط ویژه" یا هر فیلم اجتماعی تا حدی می تواند سیاسی باشد. چون یک سر معضلات و مشکلات اجتماعی با سیاست همراه است. "خط ویژه" با یک محوریت کلی به معضلات مختلف در شاخه های زیرین اجتماعی نفوذ می کند. داستان شاهین و منوچهر، خواهر شاهین و همان رانت خواری که میلیاردها پول در حسابش جا به جا می شود، در جامعه نمود عینی دارند و مصطفی در فیلم این مسائل را بیان می کند.

میلاد کی مرام : مگر ما رانت خواری داریم ؟ من در یکی از سایت ها خواند که نوشته بود "خط ویژه" مسائلی را عنوان می کند که در ایران وجود ندارد.

محسن کیایی : یکی از بحث هایی که با مصطفی داشتیم همین بود، ما در خط ویژه در اِشل کوچک تر با ده میلیارد تومان قصه را روایت کردیم اما در جامعه نزدیک سه هزار میلیارد جا به جا شد. با دوستی حرف می زدم می گفت، وقتی تو یک کاری را می خواهی انجام بدهی و یکی می گوید من آشنا دارم و یا پدرم در فلان جا است، کارت را راه خواهد انداخت. این موقعیت پدر آدم ها است که میزان کارایی فرد را مشخص می کند.

سام قریبیان : اصلا من برای همین نقش یک آقازاده رانت خوار را به من دادند.(خنده)

محسن کیایی : در این جا دکه روزنامه فروشی یکی از پر در آمد ترین مشاغل است و به هیچ کسی اجازه نمی دهند که در دکه فعالیت کند، اگر رانت داشته باشی می توانی یک دکه اجازه کنی.

میلاد کی مرام : بچه ها همه چیز را گفتند. ما به سختی چنین فیلم را می سازیم، اما چرا فقط تا مرحله تولید و ساخت فیلم از آن حمایت می شود؟ جمعیت ایران نزدیک هفتاد میلیون است، یک درصد از این جمعیت فیلم هایی که ما کار می کنیم را می بینند. حتی اگریک درصد از جمعیت ایران فیلم ها را ببینند، فروش هر فیلم ایرانی باید معادل 6 تا 7 میلیارد تومان باشد. چرا حمایت درستی از فیلم ها نمی شود؟ مگر این فیلم در جشنواره فجر برنده جایزه بهترین از فیلم نگاه مردم نشد؟ چه تدبیری باید به کار گرفته شود تا فیلم منتحب مردم بهتر دیده شود؟ چرا ما یک بیلبورد در تهران نداریم؟ من نمی گویم صدا و سیما حمایت نمی کند، اما باید از فیلمی همانند "خط ویژه" بیشتر حمایت شود. فیلم می سازیم که فرهنگ سازی شود، فیلم می سازیم که مردم بروند فیلم را ببینند.

مصطفی کیایی : این اتفاق باید برای همه فیلم های ساخته شده در سینمای ایران بیفتد. مسئله ما صرفا "خط ویژه" نیست. باید یک شرایط برابر در اکران برای فیلم ها میسر شود. قطعا اگر فیلم من بهترین فیلم از نگاه مردم نشده بود از چینش اکران نوروزی کنار می رفت. مگر دو فیلم قبلی ام به اکران نوروزی رسیدند؟ با توجه به این که می گفتند "ضد گلوله" پتانسیل این را دارد که در نوروز اکران شود. اکران نوروزی بهترین زمان اکران است. ما تعدادی سینما داریم که در اختیار دولت است و در آن ها نفوذ دارد. اگر سینما خصوصی بود، صاحبان سینما می توانستند از میان فیلم ها، گزینه مناسب را انتخاب کنند. اگر شرایط استاندارد بود، کسی حرفی نداشت، اما شرایط به گونه ای است که یک نهاد و ارگان دولتی از فیلمی حمایت می کند و تمام فضا های شهری را به آن اختصاص می دهد. در این فضا من باید به دنبال این باشم که چگونه باید تبلیغ کنم.

میلاد کی مرام : تمام فضاهای شهری در اختیار برندهای معروف و فیلم های خاص است. من امروز 10 تا پل در اتوبانهای مختلف دیدم که به تبلیغ فیلم دیگری اختصاص داشت، که چه قدر هم خوب کار کرده بودند، انصافا نوش جانشان، اما مسئله این جا است که آیا قرار است فقط به برخی فیلم ها بها بدهید؟ " خط ویژه" هم فیلمی است که منتخب مردم شده. اگر برای نظر مردم ارزش قائل هستید باید از این فیلم هم حمایت کنید چون مردم انتخابش کردند.

مصطفی کیایی : دقیقا همین نکته مد نظرم است. چرا به سلیقه مردم احترام نمی گذارند و تکلیفشان با خودشان مشخص نیست؟ ملاک فیلم خوب چیست؟ فیلمی که شما انتخاب کنید؟ یا مردم به ما بگویند این فیلم خوب است؟ این مسئله خیلی نکته مهمی است. در سیستم مملکت ما همه چیز عوض شده است. من نمی خواهم مسئله جشنواره را این جا بازگو کنیم. چرا از فیلمی که می تواند کارکرد خودش را داشته باشد، به زور می گوییم مردم آن را انتخاب کردند. فیلم "عصبانی نیستم" را مردم نباید ببینند، به نظر من آن فیلم یک درام عاشقانه است. اگر یک اثر فیلم بدی است، بگذاریم خود مردم بگویند فیلم بد یا خوب است.

میلاد کی مرام : چرا می خواهیم به نظر مردم جهت بدهیم؟ تمامی فیلم هایی که در جشنواره فجر مورد توجه قرار گرفتد و به قول خودشان جایزه گرفتند وقتی اکران شوند، فروش این فیلم ها را خواهیم دید. اگر پول چاپ پوسترهایش از فروش آن فیلم در آمد!

ادامه دارد...