به گزارش سرویس سینمایی هنرآنلاین/ سینما را چه بخواهیم و چه نخواهیم باید به عنوان گونه‌ای از هنر قبول کنیم، هرچند که با هنرهای دیگر تفاوت اساسی دارد، به ویژه از لحاظ مسائل فنی، تکنولوژیکی و مخاطب. برای همین، سینما برای هنرآفرینی مانند هنرهای دیگر احتیاج به آرامش دارد. در همه جهان، سینما برای مردم سرگرم کننده و آرامش‌بخش است، حتی فیلم‌های ژانر وحشت. دست اندرکاران ساخت فیلم در همه جهان برای تولید اثر احتیاج به محیطی آرام و غیرملتهب دارند.

سیاسی‌ترین فیلمسازان آنها نیز بیشتر به تولید اثر می‌اندیشند تا سیاست‌بازی و ایجاد جو ملتهب در عالم سینما. متأسفانه سینمای ایران برخلاف جهت سینمای دنیا حرکت می‌کند. گویا التهاب، سرنوشتی است محتوم که بر دامن این سینما نشسته است. به سختی می‌توان روزی را به یادآورد که سینمای ایران در آرامش به سر برده باشد.

هر روز شخصی یا موضوعی التهاب‌برانگیز، چون بختک برجان این سینما افتاده و آن را از نفس می‌اندازد. واقعاً جای تأسف دارد فیلمسازانی که فقط باید به حرفه خود فکر کنند برای خلق اثری بهتر از گذشته، وارد بازی‌های سیاسی و هوچیگری می شوند. هربار که سینمای ایران خواسته مزه آرامش را بچشد، شرنگ التهاب کامش را تلخ کرده است. سینماگرانی که در حرفه خود کم می‌آورند و نمی‌توانند با هنر خود مردم را جلب کنند، یا پشت به ملت و فرهنگ خود می‌کنند و راهی دیار اجانب می شوند، یا وارد بازی‌های سیاسی و غیرسیاسی تا با راه انداختن سروصداهای بی دلیل، نام خود را همچنان در رسانه ها پایدار ببینند. هنرمندی که به هنرش علاقه مند و دلخوش است، کی به خود جرأت می دهد وارد بازی های بیهوده شود؟

هنرمند واقعی، در دنیایی زندگی می‌کند که هر آنچه غیر هنر باشد راهی به آنجا ندارد. جشنواره ها همیشه محل تلاقی اندیشه ها و صاحبان آنها هستند، نه جای برخورد، فحاشی و درگیری. این در تمام جشنواره های دنیا مرسوم است. پایان هر جشنواره ای در جهان شیرینی ها و تلخی های خود را دارد، اما هرگز کسی به خود اجازه نمی دهد تا کام کسی را تلخ کند. تلخی را برای خود نگه می دارد و شیرینی را با دیگران تقسیم می‌کند. به جرأت می توان گفت، این فقط در کشور ما رخ می دهد که جشنواره ها به میدان جنگ و عرصه فحاشی و اتهام زنی تبدیل می شوند.

پیش از آغاز جشنواره، در حین جشنواره و بعد از آن، همیشه بهانه ای بوده تا فیلمسازان به جان مسؤولان برگزاری، داوران و سینماگران بیفتند و تمام شیرینی ها را به تلخی مبدل کنند. در اینکه در داوری ها اشتباهاتی بر طبق سلیقه صورت گرفته و می‌گیرد شکی نیست، اما مگر گرفتن یک جایزه چقدر ارزش دارد که به خاطر آن کام سینما، سینماگران و علاقه‌مندان را تلخ کند؟ آیا تمام هنر در جایزه نهفته است؟ برخی از سینماگران به گونه ای رفتار می‌کنند که گویی این جایزه شیشه‌ای، شیشه عمر آنان است! هنرمند عاشق و سینه سوخته برای جایزه اثر هنری خلق نمی کند، او کاری را که باید انجام دهد، انجام می دهد، اگر جایزه‌ای هم به آن تعلق گرفت آن را می گیرد، اما هرگز حاضر نیست برای کسب آن به هر دری بزند و هر واژه ای را بر زبان آورد. عده ای از سینماگران از سر بیکاری و بی هنری وارد حاشیه شده و سعی دارند تمام سینما را نیز با خود وارد ورطه حاشیه کنند. واقعاً جای تعجب دارد که برخی از سینماگران، اصلاً نمی دانند تحت لوای کدام پرچم دارند زندگی می‌کنند، نه مردم را می شناسند و نه باورها و حساسیت های آنان را. برای همین، هربار که فیلم می سازند به علت ضعف و توهین به باورهای مردم، مورد عتاب قرار می گیرند. برای اینکه مردم به مشکلات سینما و سینماگران پی نبرند، هربار به بهانه ای، جو را ملتهب می‌کنند تا ذهن آنان را به سمت دیگر منحرف کنند. زیرا می دانند که در فضای آرام نمی توانند به حیات خود ادامه دهند. سینماگرانی که آب را گل آلود می‌کنند، بهتر است به جای هوچیگری ، بر هنر خود افزوده و به کار اصلی خود که فیلمسازی است بپردازند، اگر بلد نیستند می توانند وارد شغل نان و آب دار دیگری شده، سینما را به سینماگران واقعی بسپارند و بروند.