به گزارش سرویس سینما هنرآنلاین/ شروع روز سوم سی و دومین جشنواره فیلم فجر با نمایش فیلم "چ" همراه بود. فیلمی که یک بازه زمانی دو روزه از زندگی شهید مصطفی چمران را روایت می کند. فیلم با هلیکوپتری که از گوشه سمت چپ صحنه به سمت مرکز پرده نقره ای سینما پیش مى رود آغاز مى شود؛ پیش از آن از همان تیتراژ هم پیداست که با فیلمی خوش ساخت و با جلوه های ویژه بصری خاص رو به رو هستیم. مقاومت مردم بی دفاع پاوه و حضور دکتر چمران که لقب مهندس جنگ را دارد، محور اصلى فیلم مى شود ، چمران همراه با فرمانده نیروی زمینی برای کمک راهی کردستان شده و در آنجا با اصغر (بابک حمدیان) جوانی انقلابی که در سرش سودای جنگ دارد و تشنه شهادت است ملاقات می کند. جنگ آغاز شده و هر روز به تعداد مجروحان جنگی اضافه می شود. لوکیشن تاثیرگذار حاتمی کیا براى نشان دادن عمق فاجعه، بیمارستان چهل تخت خوابی پاوه است؛ زنان و کودکان غرق در خون، جوانان برومندی که به ضرب گلوله آسیب‌های جدی دیده‌اند و زنانی که در بالای سر شوهران و پسرانشان شیون می‌کنند. هانا (مریلا زارعی ) ضلع دیگر این اثر است، زنی همراه با کودک شیر خواره که شوهر و برادرش را در این جنگ دارد. شوهر به نفع پاوه می‌جنگد و برادر جاسوس متجاوزین؛ اما همه این چیدمان براى معرفى چمران است؛ قرار است خصوصیات این مرد بزرگ به نمایش درآید، امرى که برخى معتقدند در فیلم رخ نداده است ؛ اما این شش نکته درباره چ خالى از لطف نیست:

١- مریلا زارعی را یکى از کاندیداهای سیمرغ بلورین نقش اول زن مى بینم ، بازى در خور توجه که او را به یک زن کرد واقعى بدل نمود با آن لهجه و نگاه خاص ملامت گرش که خواهان حفظ مردانش است ، زارعى را به چند قدمى سیمرغ رسانده است ، مگر اینکه بازى هاى تحسین برانگیزى در راه باشد.

٢- از نکات بسیار بارز این اثر سینمایی می توان به موسیقی خوب و منحصر به فرد فردین خلعتبری اشاره کرد او ملودی های آشنای اول انقلاب را گرفته و با نواهای کردی در هم آمیخته و موسیقی سوار بر فیلم را به مخاطب هدیه می کند . البته موسیقی فیلم های حاتمی کیا همیشه تاثیر گذار و ماندگار بوده اند همه ما با موسیقی از کرخه تا راین سال ها زندگی کرده و نوای بوی پیراهن یوسف هنوز در گوشهایمان هست . (چ )هم از این امر مستثنی نیست و چه بسا در زمره بهترین موسیقى فیلم هاى حاتمى کیاست ؛ از کاندیدا شدن خلعتبرى براى سیمرغ هم تعجب نمى کنم.

٣- سکانس سقوط هلیکوپتر حامل مجروحین یکی از بهترین و حرفه ای ترین جلوه هاى بصری را دارد و مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب می کند . ارتباط هانا با شوهرش و صحنه درام میان این دو احساسات بیننده را بر مى انگیزد.

٤- حضور فریبرز عرب نیا در نقش (دکتر چمران ) را انتخابی خوب دیدم ، از نظر چهره و گریم مخاطب او را با شهید چمران همراه مى کند هر چند که تن صدا و کلامش هنوز هم تحت تاثیر مختار است!

٥- در نشست پس از فیلم ،آنچه مورد گلایه اصحاب رسانه بود نمایش چهره آرمانی از دکتر چمران بود که به نوعی او را بری از هر گونه گناهی جلوه داده بود که حاتمی کیا معتقد بود این چمران از تحلیل و تفکر او می آید پس با سلیقه اش سازگار است.

٦- "چ" ابراهیم حاتمی کیا را یک کار تاثیر گذار دیدم که البته عمده تاثیرگذاریش تماشا در سالن سینماست با صداى مناسب و پرده عریض ؛ در این صورت است که براى مخاطب تاثیرگذار و جذاب جلوه مى کند.

اعتیاد و دیگر هیچ

نام سعید آقاخانی مخاطب را براى تماشای فیلم کمدی به روی صندلی‌های سینما می‌کشاند ، اما او با یک فیلم جدی همه را غافلگیر کرد. حضور چهره موفقی چون محسن تنابنده در این اثر نقطه اتکای فیلم است. "لامپ ١٠٠" روی خلاقیت‌هاى تنابنده می‌چرخد ؛ تنابنده معتادى ست که عاشق زن و فرزندانش است و این وجه تمایز اثر است، یک معتاد متفاوت؛ او بى‌آنکه معلوم شود چگونه اسیر اعتیاد شده، در پی ترک ، راهی بیایانی می شود تا براى بازگشت به زندگى در آنجا خودش را زندانی کند. گریم بسیار خوب تنابنده هم به مخاطب این شناخت را می‌دهد که او تا سر حد توانش درگیر اعتیاد شده ... اما دو نکته عجیب این فیلم یکى اینکه به مانند ابتدایی‌ترین فیلم‌های ترک اعتیاد در آخر به مخاطب پیام داده مى شود اعتیاد بد است ! دیگر اینکه ساره بیات که هنوز نقشش در "جدایی نادر از سیمین" از اذهان نرفته در نقش همسر تنابنده بیش از حد شیک پوش است و آرایش‌های امروزی از صورتش پاک نمی‌شود گویی او در جریان این زندگی بر خلاف کلامش درد و رنجی را تحمل نکرده است. شاید بهتر است سعید آقاخانی که با سریال‌هاى خوب و بامزه گذشته‌اش جایى در ذهن مخاطب براى خودش باز کرده است در سینما هم کمدى و طنز را پى گیرد و در همان ژانرى پیش رود که به نظر مى رسد بلدش است .

انتهای پیام/