به گزارش سرویس سینما هنرآنلاین/ دوستی امروز می‌گفت: " اگر روزی از خواب بیدار شدی و دیدی همه چیز خوب پیش می رود . مترو و اتوبوس سروقت و بدون خرابی به مقصد می رسند و در محیط کار درگیری و اعصاب خردی نداری ، تئاتر و فیلم ها که به رشته کاری ما مربوط می شوند سر موقع شروع می شوند ،صندلی ها اشتباه نمی شود و جا برای نشستن در سالن ها داری؛ بدان که یا در ایران نیستی و یا دور از جون شما مردی !" خوب راست هم می گفت تجربه چنین ثابت کرده ولی الحق و الانصاف امروز به عنوان نخستین روز سی و دومین جشنواره فیلم فجر در کاخ جشنواره (برج میلاد ) همه چیز خوب شروع شد و با استناد به خبر خبرگزاری ها سی و دومین جشنواره فیلم فجر شروع آرامی داشت . اگر چه بعضی از کارت خبرنگاران هنوز نرسیده بود ولی برای آن خبرنگاران هم هماهنگی صورت می گرفت ،پذیرایی و ناهار خوب و به موقع بود و جلسه نشست و پرسش و پاسخ بدون تنش برپا شد البته اینترنت ها هم یاری کردند و خبرنگاران توانستند مطالبشان را به موقع به رسانه یشان برسانند .

قلقلک جامعه شناسان

نخستین فیلمی که به اکران در آمد "زندگی مشترک آقای محمودی و بانو " بود که حدود یک سال توقیف بوده اگرچه به نظر من فیلم نخست روح اله حجازی " زندگی خصوصی آقا و خانم میم " بهتر از این فیلم بود ولی حجازی در این کار همچون اثر قبلی اش به خوبی شخصیت پردازی کرده و از کاراکترهای فیلمش بازی خوبی گرفته بود. مهترین نکته فیلم ، نمایش و تقابل سنت و مدرنیته بود موردی که حجازی علاقه دارد خانواده های وامانده در این بین را به تصویر بکشد و البته هیچ یک را بر دیگری ترجیح نداده ولی مخاطب را در مرحله قضاوت گذاشته که کدام یک را بر می گزیند . شاید خیلی از مخاطبان کارهای ساناز(ترانه علیدوستی ) را به عنوان دختر مدرن امروزی نپسندند ولی حجازی تاکید می کند که بایدحرف های ساناز ها را شنید حتی اگر طرز گفتارشان سخت و صقیل باشد . ترانه علیدوستی ( ساناز ) در مرز میان انتخاب دو مرد نیست بلکه دو راهی زندگی اش فراتر از برگزیدن یار است او بر چند راهی زندگی ست، نمی تواند تصمیم بگیرد و مسیری را برای زندگی خود بیابد او در این تفکر است که هیچ راهی او را برای مدت طولانی راضی و خوشنود نمی سازد .او دچار سرگشتگی و بحران هویت است اشک ها آخر فیلم ساناز حکایت از یک بهم ریختگی و تنهایی غریب در دنیای امروز دارند . مثلا او با توجه به اینکه رامتین ( پیمان قاسمخانی ) را واقعا دوست دارد ولی قدرت انتخابش سلب شده ،حضور قاسمخانی هم در فیلم بسیار انتخاب خوب و به جایی بود او با توجه به پیش داوری مخاطب از نقش های قبلی اش ( سن پترزبورگ و عاشقانه ) تصویر جوانی عاشق پیشه ،امروزی و متول را از خود به مخاطب یاد آوری می کند . قاسمخانی به خوبی از پس نقشش برآمده حتی در زمانی در فیلم او می تواند زن سنتی دیروز های زندگی آقای محمودی را به سمت خود جلب کند و این از نگاه نافذ و قدرت کلام قاسمخانی و فرو رفتن او در نقش رامتین بر آمده است . اما هنگامه قاضیانی "محدثه" این زندگی مشترک ...، زنی از جنس دیروز ولی با ظاهری نسبتا امروزی ،او خودش زندگی سنتی را پذیرفته و با داشتن مدرک فوق دیپلم ادبیات و حتی قبول شدن در رشته لیسانس ،زندگی سنتی که نشان از تربیت مادری اش دارد را برگزیده است . محدثه سعی دارد فرزندش را نیز با روند تربیت سختگیرانه مادرش به بار آورد ولی این نسل دهه هفتادی بی گناه است که از یک طرف تربیت خانوادگی او را به سمت خود می کشد و از طرفی جذابیت های زندگی مدرن او را در کشاکش انتخاب می گذارد و این آن نکته ای ست که روح الله حجازی آن را به دست جامعه شناسان و روانشناسان سپرده است .

لهجه هندی ـ عربی ـ فارسی

و اما فیلم سانس دوم فیلم "عاشق ها ایستاده می میرند " از" شهرام مسلخی " در بدو شروع فیلم با دیدن نام مسلخی چند نفر در سالن همایش های برج میلاد کف زندند و من که در میان جمعیت دوستان خبرنگار نشسته بودم فکر کردم با فیلم خوب و پر مغزی رو به رو خواهم شد ولی صد حیف ، فیلم با ریتم تندی آغاز شد انگار در 15 دقیقه اول ما باید 90 در صد فیلم را می فهمیدیم و کارگردان مدیریت زمان را از یاد برده بود . مسلخی انگار مخاطب را کودکی بازیگوش و سر به هوا قلمداد نموده آنچنان تصاویر جنگ را بچه گانه به رخ مخاطب می کشید که جای تعجب داشت آیا اصلا خودش تا کنون چند فیلم جنگی دیده یا نه ؟ در سکانس آغازین فیلم "سروش صحت " فیلم ویدئویی بتاماکس را در داخل دستگاه می گذارد که ظاهرا صحنه مصاحبه با نیروهای جنگی عراقی ست ،چهره ای به چشم صحت آشنا می آید که از روی تصویر پاز شده تلویزیون عکس می گیرد و خودش به چاپ می رساند این عکس با چنان کیفیتی از آب در می آید که اگر مسلخی عکاس جنگ می بود قطعا عکسی با چنین رزولوشن نمی توانست بیافریند ، از " سروش صحت " نیز بعید بود که رویکردی چنین سطحی از نقشش ارایه دهد . لهجه عربی ـ فارسی " پوریا پورسرخ " که بیشتر به لهجه هندی ـ فارسی می مانست بسیار صحنه ها را مضحک و مسخره کرده بود . صحنه هولی و هولی با عجله ،داستانی بدون شخصیت پردازی ، بازی ها بسیار ابتدایی و آماتور از نکات بارز این فیلم بود .

آزاده جعفریان