سرویس نمایش هنرآنلاین //

نمایش ۱۳۱۳ تبصره ۸ بسیار عجیب است چون با عادت‌های دیداری و شنیداری ما همخوانی ندارد و همگن با آن چیزی نیست که در تئا‌تر متداول و معمول داریم می‌بینیم. برای همین به لحاظ حسی و برداشت بدون تفکر این نمایش در نگاه اول یا پذیرفتنی یا رد شدنی است. بستگی به آن دارد که مخاطب پیرو دایره یا مربع باشد. کسی که دایره را دوست دارد نمایش ۱۳۱۳ تبصره ۸ را بدون چون و چرا می‌پذیرد و کسی که پیرو مربع باشد باز هم بدون چون و چون آن را رد می‌کند. البته این رد شدن ساده و همین طوری نیست، امکان دارد طرف عصبانی و ناراحت تالار نمایش را ترک کند و به زمین و زمان بد و بیراه بگوید که این مزخرف چرا باید باید در جدول یک جشنواره معتبر باشد؟ اما فرد پذیرنده در قبال این واکنش، باز هم با خونسردی خواهد گفت: بسیار عجیب است!

نمایش ۱۳۱۳ تبصره ۸ دو جهان را در تقابل با هم قرار داده است. آنهایی که منطقی‌اند و تحت سیطره نیمه راست مغزند، از مربع حساب می‌برند و مدام در جست‌وجوی برابری و عدالت‌اند اما هیچگاه این برابری‌ها استقرار نخواهد یافت چون پنداری بیش نیست. اما این هواداران برای استقرارش قانون و جهان‌بینی وضع می‌کنند و برای تحقق‌اش جان نثاری هم می‌کنند. مثل کمونیسم، نازیسم و فاشیسم در قرن بیستم که به طور فراگیری جهان را در سیطره‌اش درآورده بود. حتا طالبانیسم و نمونه‌هایی این چنین که جهان را تحت‌الشعاع خود درمی‌آورد. مربع وضع قوانین و چهارچوب‌های بسته و معین است که تخطی از آن جرم و حتی جنایت است. جهان بعدی که نیست در جهان است و تقربیا آرمانی به شمار می‌آید و وضع کننده وضعیت دیوانه‌واری است دقیقا چهارچوب گریز و بدون حساب و کتاب و قوانین است. اینان افرادی پیرو دایره هستند که از نیم کره راست مغز فرمانبری می‌‌کنند. نیم کره‌ای که در آن رهایی و جنون دو عنصر اساسی‌اند و هیچ حد و مرزی نمی‌شود برایش قائل شد. عرفا، فلاسفه و هنرمندان آوانگارد از پیروان وضعیت دایره هستند.

نمایش ۱۳۱۳ تبصره ۸ یک قصر را تداعی می‌بخشد که در آن ۵ آدم به سر می‌برند. یکی پادشاه است و تابع مربع و دستور داده هر چه دایره هست از جهان نیست و نابود شود حتا به بیضه‌های خود هم رحم نکرده و به همین خاطر از تداوم نسل بازمانده است. دومی ماری زن پادشاه است که مدام از صدای ترق و تروق نالان است. سومی ژولیت که خدمتکار پادشاه است و برای او مثل خواهر می‌ماند. چهارمی یک پزشک، زیست‌شناس و منجم است. پنجمی هم یک نفر است چون سرش را مدام بر زمین می‌کوبد. پزشک او را داخل لباسی شبیه به کرم ابریشم حبس کرده است و او نقش جوکر را در این بازی عهده‌دار است. اینان طبق یک عادت قدیمی یا یک قانون مشخص هر روز در یک مربع با هم پیاده‌روی می‌کنند و همین مسیری برای مرور زندگی روزمره و قوانین دست و پاگیر است. هر روز هم باید باشد مگر مرگ عامل بیرون ماندن از این عادت همیشگی بشود. این داستان هر روز تکرار می‌شود و کسی مانند اسنک دوست صمیمی پادشاه که خود داروساز و تعمیرکار شوفاژ بوده و نخواسته این مسیر را برود دچار مرگ می‌شود. مراسم مربع پادشاه آیین اینان است و به ناچار لازم‌الاجرا. الان هم ماری و پزشک که مدعی هملت بودن است؛ چون معترض‌اند بار‌ها توسط پادشاه با شلیک گلوله اسلحه‌ای از بین می‌روند. سرآخر در می‌یابیم اینان دیوانگان یک تیمارستان‌اند که هر روز با این بازی وقت می‌گذرانند. چراکه با این بازی تخیل و ترسیم می‌کنند جهان بسته‌ای را که از سوی روان‌پزشکان و پرستارانشان وضع شده است. در حالیکه اینان از کلیت جهان هستی بریده‌اند و به تعالی و خوشی غیر قابل درکی رسیده‌اند.

شاید بشود جهان سومی را در پس آن دو جهان ترسیم شده در ۱۳۱۳ تبصره ۸ متصور شد که آن جهان ترکیبی از دایره و مربع است که می‌شود در آن اعتدال و تدبیری را برای به‌زیستی فراهم کرد. اگر غیر از این بود که یا آدم‌ها فقط نیم کره راست یا فقط نیم کره چپ را داشتند. پس بودن هر دو یک ضرورت است تا باشد انسان حقیقی را در ترکیب این دو متصور شد.

نمایش ۱۳۱۳ تبصره ۸ یک ضد تئا‌تر است و برگرفته از تفکرات ساموئل بکت. تکیه اساسی بر اجرای حرکات خطی در یک مربع است. نوعی کرئوگرافی که هدفش ایجاد کسالت و خشونت از طریق نگریستن به یک وضعیت بسته و تکراری در یک مربع است. مسیری آزاردهنده که به ناچار تماشاگر را نگه می‌دارد تا حرص بخورد و از این کسالت دچار خشمی پنهان و نقطه معکوس‌اش آرامشی عجیب بشود. یک مربع و لباس‌های سفید که در کارهای قبلی همایون غنی‌زاده جزو میزانسن و عناصر بصری بوده‌اند. مثلا حرکت مربعی شکل در کالیگولا توسط سعید چنگیزیان بار‌ها تکرار می‌شد و لباس سفید و دست‌ها و کتف‌های بسته هم در کالیگولا توسط داریوش موفق به کار گرفته می‌شد. آنتیگونه هم چنین عناصری را در خود داشت. بالاخره وقتی نویسنده و کارگردان یکی باشد برخی از عناصر هم تکرارپذیر خواهند شد. شاید لطف این کار بودن جوکر است و سه تکه کرفسی است که باید به او خورانده شود. ساعت و صدای تیک تاک هم در نظم پذیر شدن شکل اجرا موثر است و صدای تروق و تروقی که بعد از هر بار پیاده‌روی پادشاه شنیده می‌شود. شاید مهم‌ترین حرکت هم خود پیاده‌روی باشد که جریان آوانگاردی را در صحنه تداعی می‌بخشد. از دل این عناصر یک ضد تئا‌تر خلق می‌شود که سرآخر هم راه به جایی نمی‌برد جز‌‌ همان حس اولیه در رد و پذیرش موقعیت! راستی مربع یا دایره؟ کدامین تصور شماست از ۱۳۱۳ تبصره ۸؟

انتهای پیام/

رضا آشفته