به گزارش هنرآنلاین ؛محمدرضا لطفی (مجری - منتقد) در ابتدای این نشست با اشاره به این موضوع که اکباتان فیلمی است که ایده و نگاهش جسور است و سعی دارد تا از کلیشه های رایج سینمای ایران فرار کند گفت: شاید در این فیلم ایده از اجرا جلوتر باشد و در محصول نهایی ما شاهد نقاط ضعف و ایراداتی باشیم،اما به زعم من با وجود تمام کاستی های فیلم همین که فیلمسازی در فضای مستقل سعی می کند تا دچار کلیشه نشود جای خوشحالی است.اکباتان شاید محصول ماندگار و شاهکاری نباشد،اما فکر می کنم در هر فیلمی باید شرایط ساخت و تولید آن را هم در نظر گرفت و در یک نگاه باز به نقد آن پرداخت.

بی شک یک نگاه جسور و فراتر از کلیشه حتی اگر دچار ایراد و ضعف هم باشد بهتر و محترم تر از یک محصول تکراری و متوسط است.تکرار و کلیشه این روزها آفت سینمای ایران است و همین موضوع به دلایل بسیاری باعث شده تا کارگردانان و فیلمسازان ما جرات و جسارت دست زدن به نگاه های جدید را از دست بدهند و همین که کارخانی در یک شرایط مستقل از فیلم دوم خود تا آخرین اثرش سر سختانه با تمام کاستی ها و ضعف ها در این مسیر دوام آورده جای قدردانی دارد.

لطفی بعد از پایان صحبت‌هایش در این بخش از مهرشاد کارخانی کارگردان این فیلم پرسید چه شد که پس از اولین اثر خود یعنی گناه من که بیشتر به سمت سینمای تجاری تمایل داشت به این نوع سینما روی آوردید؟ که کارخانی در پاسخ به این سوال گفت: علاقه من اساسا به سینمای اجتماعی است که در ذات خود تلخی هم دارد.

شاید من متهم به نگاه تلخ در فیلم هایم باشم.اما تعریف من از سینما با نگاه رایج این روزها فرق دارد.به زعم من سینمای ایران این روزها دچار تیکه پرانی و لحظه گرایی شده است و خاصیت اش در حد اس ام اس های جوک رسیده است.به زعم من این سینما نیست.تعریف سینما چیز دیگری است و من با تعریف خودم فیلم می سازم و اثرم را به دست مخاطب می رسانم.من در سینمای مستقل و در شرایطی که بودجه کارهایم غالبا در اندازه یک تله فیلم است مجبورم کار کنم.اما با تمام این کمبودها و فشارها و حتی بی مهری ها از رسالت و نگاهم کوتاه نمی آیم و به مسیرم ادامه می دهم.

اکباتان برداشتی آزاد از فرار از تله زنده یاد جلال مقدم است و ارجاع و ادای دینی دارد به سینمای دهه هفتاد آمریکا و آثار جدی دهه پنجاه خودمان که فکر می کنم سینمای واقعی بودند و در این مسیر من سعی کردم یک نگاه آزاد داشته باشم.شاید بعضی ها وقتی می فهمند که این فیلم برداشت آزاد فرار از تله است،بعد از دیدن آن بلافاصله شروع به مقایسه نعل به نعل می کنند و با این نگاه فیلم را مورد قضاوت قرار می دهند،اما باید بگویم که نگاه آزاد یعنی من فیلمساز حق دارم که آزادانه هر تغییر و تفاوتی که فکر می کنم را در اثر خودم اعمال کنم و برای همین نباید اکباتان را صرفا و اختصاصا با فرار از تله مقایسه کرد.این فیلم یک نقد به اجتماع است،به فضای سنگین و گرفته شهر با آدمهایی که هریک در زندانی گرفتار هستند.

کارخانی در مورد انتخاب بازیگران فیلمش خصوصا شاهد احمد لو اذعان داشت که: من اساسا در کارهایم به دنبال بازیگران چهره و اصطلاحا سوپر استار نیستم.یکی به خاطر اینکه اولا آنها دستمزدهای بالایی دارند و دیگر اینکه من اساسا بعضی از آنها را اصلا بازیگر نمی دانم و بر این باورم که آن دسته فقط به دنبال پول هستند و چیز دیگری برایشان مهم نیست.من در فیلم هایم به دنبال بازیگرانی هستم که بیشتر سینماگر هستند تا کاسب.در این فیلم هم شاهد احمدلو و مزدک میرعابدینی که خود تحصیلکرده سینما در آمریکا است دقیقا همان مختصاتی را داشتند که من از بازیگر در ذهن دارم.یعنی افرادی که شغل و حرفه شان برایشان با ارزش و مهم است و به دنبال حاشیه و رنگ و لعاب نیستند.

کارخانی در انتهای صحبت هایش بودجه ساخت این فیلم را چیزی حدود دویست و پنجاه تا دویست و شصت میلیون تومان اعلام کرد و از مردم و مخاطبان خواست تا نگاه جدی تری به سینما داشته باشند و فیلم هایی که شعور آنها را زیر سوال می برند را نبینند.

در ادامه این نشست مجری برنامه از شاهد احمدلو پرسید که فکر می کنی اکباتان در چه طبقه ای از فیلم ها قرار می گیرد و محصوی نهایی چقدر با فیلمنامه ای که شما در ابتدا خواندید فاصله یا فرق دارد؟

احمدلو در پاسخ به این سوال اظهار داشت: من اساسا اعتقادی به تقسیم بندی و ژانر بندی در سینما ندارم.به زعم من سینما با هنرهای تجسمی و نقاشی و غیره فرق دارد که برای آن سبک درست کنیم.هر فیلمی می تواند یکسری ویژگی ها داشته باشد که این ویژگی ها قرار نیست ژانر یا گونه مانند هنرهای دیگر باشد.اما فکر می کنم اکباتان فیلم کارگردان است،چون از آن دست آثاری است که درست یا غلط صاحب تفکر است و به زرق و برق و ویترین توجهی ندارد و مسئله مند است. در مورد سوال دوم هم که محصول نهایی چقدر با فیلمنامه متفاوت است اجازه بدهید یک مثال عامیانه بزنم.یک بچه وقتی متولد می شود و پدر و مادر شروع به تربیت و پرورش او می کنند با وجود تمام تلاش و وقت و عمری که برای فرزندشان می گذارند نمی دانند که این بچه در آینده قرار است چه چیزی بشود.آیا قرار است یک دانشمند و نابغه بشود؟یا قرار است یک انگل اجتماعی شود؟یا اینکه یک فرد معمولی مانند میلیاردها انسان دیگر شود؟بله!هیچ پدر و مادری نمی تواند با قاطعیت آینده فرزندشان را اعلام کنند و صد البته که همه هم آرزو دارند و تلاش می کنند که بچه شان یک نابغه،یک دانشمند،یک فرد موفق یا یک جراح مطرح شود،حالا فیلم و سینما هم دقیقا مانند همین می ماند.فیلمنامه درست مانند همان نوزاد می ماند که همه تلاش می کنند تبدیل به یک اثر موفق بشود،اما باز هم هیچ کس نمی تواند با قاطعیت بگوید که فیلم یک اثر بد می شود یا یک شاهکار.اما همه تلاش خود را می کنند و در این بین شرایط و موضوعات زیادی هست که دست به دست هم می دهد تا نتیجه کار مشخص شود.بله من شاید تصویری که از فیلمنامه داشتم درصدی بیشتر از این محصول نهایی بود،اما باید واقع بین بود.فیلمی که در یک شرایط سخت و بودجه ای ناچیز ساخته می شود و هزار فشار و استرس بر روی سازنده اش است می تواند محکوم به فنا باشد،اما اکباتان فیلم سر پا و زنده ای است و آبرومند است.درست است که دارای ضعف هایی هست ،اما من فکر می کنم مقصر فقط شرایط است و بودجه کم.به خدا اگر همین فیلم سیصد میلیون بیشتر بودجه داشت خیلی بیشتر از همین روی کیفیت کار می آمد.اما متاسفانه در سینمای ما معضل تهیه و تولید امری است که به شدت ریشه دار است و درحال تبدیل شدن به یک بحران می باشد.

بعد از پایان یافتن صحبت‌های شاهد احمدلو ،لطفی از ستار اورکی آهنگساز این اثر پرسید با توجه به این که اکباتان یک برداشت آزاد از فیلم دیگری است که اتفاقا در آن یک آهنگساز بزرگ نت هایش را نوشته،شما به هنگام ساخت موسیقی سعی کردید به آن فضا نزدیک بشوید یا خیر؟ که اورکی در پاسخ به این سوال گفت: خیر من سعی کردم نگاه خود را داشته باشم و اصلا توجهی به موسیقی فیلم فرار از تله نداشته باشم.فکر می کنم هنر اساسا در لحظه خلق می شود و لحظات نابی را که استاد حنانه خلق کرده اند دیگر تکرار نشدنی است و من اگر می خواستم به سمت تقلید به آن بروم قطعا با شکست مواجه می شدم.پس به همین دلیل با خود گفتم که هیچ نگاهی به موسیقی فیلم جلال مقدم نداشته باشم و حسی خودم را پرورش بدهم.

من در موسقی فیلم به شدت معتقد به این موضوع هستم که موسیقی فیلم هم مانند خود فیلم دارای ژانر و گونه است و باید آن را رعایت کرد.متاسفانه خیلی از مردم نمی دانند که موسیقی فیلم یک تخصص جداگانه است که نیاز به شناخت فیلم و سینما دارد.بر این باورم که یک آهنگساز ترانه نمی تواند موسیقی فیلم بسازد و این شاخه قواعد و پیچیدگی های خود را دارد. اورکی در پایان اذعان داشت که برای من در سینمای ایران پیشنهاد کم نیست،اما با کارخانی دوست دارم کار کنم و با تمام شرایط اش کنار می آیم و دست به دستش می دهم،چون این آدم یک تنه مقابل تمام مشکلات ایستاده است و از مسیرش کوتاه نمی آید و به کارش ایمان دارد و خود را اسیر کلیشه و تکرار نمی کند.برای همین است که در تمام کارهای کارخانی به جز فیلم اول در کنارش بوده ام و با او کار کرده ام.

انتهای پیام/55