سرویس تئاتر هنرآنلاین //
پس از کشوقوسهای فراوان و تعویق چندینباره زمان اجرای عمومی نمایش "بیوههای غمگین سالار جنگ" با کارگردانی شهابالدین حسینپور، که در جشنواره تئاتر فجر با استقبال خوب مخاطبان روبرو شده بود، قطعی شد و نوبت روایت سه بیوه غمگین ممدتقی خان سالار جنگ به آخرین ماه پاییزی افتاد.
"بیوههای غمگین سالار جنگ" همچون دیگر آثار محمدامیر یاراحمدی مانند؛ "شکارگاه ممنوع"، "وقت خواب ماهیها"، "تیغ کهنه"، "اعترافاتی درباره زنان"، "شب" و "تلفن مشترک" قصهای کاملا ایرانست که که در دهه 40 شمسی روی میدهد و خط اصلی داستان آن درباره طمعورزی سه بیوه (هوو) به نامهای طلعتخانم با بازی گلاب آدینه، شاپرکخانم با بازی نورا هاشمی و نیمتاج خانم با بازی شیرین بینا است که بر سر ارث و میراث اموال همسر مرحوم خود یعنی ممدتقیخان سالار جنگ که صاحب هشت باب مغازه و یک گرمابه بزرگ است و حالا دستش از دنیا کوتاه شده، جدال میکنند و در نهایت تصمیمی نابخردانه میگیرند که منجر به سرنوشتی غیرقابل پیشبینی برای آنها میشود.
برای گفتوگو با عوامل نمایش و دیدن یکی از آخرین تمرینهای "بیوههای غمگین سالار جنگ" به همراه همکارم به کارگاه نمایش میرویم. در این روز قرار است گروه از ابتدا تا انتهای متن را بدون هیچ وقفهای اجرا کند. متنی که به گفته حسینپور نسبت به اجرای قبلی آن در جشنواره تئاتر فجر توسط یاراحمدی مورد درماتورژی مجدد قرار گرفته است.
با اجازه کارگردان یکی از آخرین رپسیونهای "بیوههای غمگین سالار جنگ" در کارگاه نمایش تئاتر شهر آغاز میشود. در همان ابتدای کار وقتی یکی از افراد حاضر در پشت صحنه اقدام به سوفله دیالوگها برای گلاب آدینه میکند، او میخواهد که هیچ سوفلهای در کار نباشد و بدین ترتیب پرده نخست از نو گرفته میشود. این بار اما با تمرکز مثالزدنی که از گلاب آدینه توقع میرود. کار بدون هیچ توقفی با حضور یک یک بازیگران و ورود به موقع آنها به صحنه پی گرفته میشود. نکته جالب اما شاید حضور گلاب آدین و نورا هاشمی مادر و دختر در نقش 2 هوو باشد.
یکی از مهمترین صحنههای این نمایش به پردهای اختصاص دارد که پس از گذشت مدتها از مرگ ممدتقیخان و پنهان کردن این موضوع از عموم مردم و اهالی محل توسط سه بیوهاش با همدستی پیشکارش شمسالله، ناگهان خبر میرسد که سر و کله تنها پسر ذکور ممدتقیخان سالار جنگ آن هم به دلیل نرسیدن خرجی ماهیانه به خانه پدری که تا به حال ندیده، پیدا شده و اینجاست که سه بیوه مکار مجبور میشوند با کمک پیشکار طماع به فکر نیرنگی تازه برای سر دواندن تنها پسر ذکور ممدتقیخان بیفتند. و بالاخره سه بیوه سالارجنگ که اوضاع را خطرناک میبینند شمسالله را راضی میکنند که در نقش ممدتقیخان بازی کند تا بلکه پس از دو سه روزی شر پسر را از سر خود باز کنند. حیلهای که به دلائل مختلف نتیجه عکس داده و منجر به سیاهبختی دو هووی بزرگتر و مرگ شمسالله میشود.
بعد از اتمام تمرین و در حالی که گروه نمایش خود برای گرفتن چند عکس آماده میکنند به سراغ گلاب آدینه میروم و او همانند همیشه در کمال تواضع درباه نمایش به گفتن یک جمله کوتاه بسنده میکند و در پاسخ سوال من که چه ویژگی باعث شده که به این گروه بپیوندد، میگوید: "متن برایم جالب بود، بخصوص برای اینکه نوشته محمدامیر یاراحمدی بود. بعد از خواندن متن وقتی با عوامل و کارگردان هم آشنا شدم نهایتا به این نتیجه رسیدم که دوست دارم که در این نمایش بازی کنم و این طوری به گروه پیوستم."
شیرین بینا هم که بجای مهسا مهجور به جمع بازیگران این نمایش پیوسته و پیش از این در نمایشهای "بر پرده افلاک" با کارگردانی حسن سرچاهی و "امپراطور و آنجلو" با کارگردانی امیر دژاکام روی صحنه رفته، در پاسخ به این سوال که مهمترین دلیلاش برای حضور در این نمایش چه بوده، حضور گلاب آدینه را مهمترین فاکتور میداند و میگوید: "در ابتدا باید عرض کنم که مهمترین فاکتور برای حضور من در این نمایش وجود خانم آدینه بود. بعد هم متن را خواندم و قلم محمدامیر یاراحمدی برایام بسیار دلنشین و جذاب بود. ضمن اینکه در مرحله بعد هم گروه خیلی خوبی بود که در این نمایش وجود داشت. همه اینها دست به دست هم دادند تا به عنوان بازیگر به این گروه اضافه شوم."
شیرین بینا در ادامه درباره تاثیر حضور چهرههای شناخته شده تلویزیونی و سینمایی در آثار نمایشی، با بیان اینکه؛ نمایشنامه و داستان اگر استاندارهای لازم را داشته باشد و بر اساس اصول مشخص نمایشنامهنویسی نوشته شده باشد، فارغ از اینکه چه بازیگرانی در آن بازی کنند میتواند مخاطب را به خود جذب کند، گفت: "وجود چهرههای شناخته شده در یک اثر نمایشی فقط بر سرعت شناخته شده اثر در بین عموم میافزاید، یعنی ممکن است اگر یک متن خوب بدون بازیگر چهره پس از 10 تا 15 روز شناخته شود، با وجود بازیگر چهره این فرآیند در 2و 3 روز صورت بگیرد."
او همچنین درباره استقبال مخاطب از نمایش "بیوههای غمگین سالار جنگ" اظهار داشت: "مطمئنم بسیاری از کسانی که کار را ببینند این تمایل را خواهند داشت که مجدد بیایند و نمایش را تماشا کنند. همانطور که درباره خودم نیز این مسئله صادق بود و بعد از خواندن نمایشنامه دوست داشتم آن را دوباره بخوانم و هر بار هم که تمرین میکنیم به هیچ وجه خسته نمیشوم."
شهابالدین حسینپور هم که کارگردانی این اثر نمایشی را میتوان یکی از نقاط عطف کارنامه هنری او عنوان کرد درباره روند اجرای این اثر گفت: این نمایشنامه بعد از چهار ماه و نیم تمرین فشرده در جشنواره فجر اجرا شد و بازیگران زیادی در این مدت به ما اضافه شدند و به دلیل اینکه نمیتوانستند خودشان را از نظر زمانی با تمرینات ما هماهنگ کنند، از ما جدا شدند.
او افزود: این کار علیرغم اینکه قرار بود در بخش مسابقه باشد بنا به دلائل نامشخص از این بخش کنار گذاشته شد اما خوشبختانه استقبال خوبی در جشنوراه از آن شد. بعد از آن هم درگیر نوبت اجرا بودیم که از طرف تئاتر شهر به ما دو نوبت اجرا در فصل بهار دادند اما متاسفانه ما نتوانستیم در آن زمانها اجرا برویم، ما نیز پیشنهادهایی دادیم که آنها نتوانستند هماهنگ کنند تا اینکه نهایتا به این فصل و آذرماه رسید.
این کارگردان با آتیه تئاتر با اشاره به اینکه؛ در حال حاضر ما حدود 2ماه است که تمرینات خود را آغاز کردهاند درباره جابجاییها که در گروه بازیگری داشتند و همچنین تغییراتی که این اجرا نسبت به اجرای در جشنواره خواهد داشت، اظهار داشت: یکی از مهمترین تغییرات این است که متن را محمدامیر یاراحمدی مجددا درماتورژی کردند و همین امر باعث به وجود آمدن تغییراتی در متن شده است. ضمن اینکه صحنه نمایش ما به لحاظ دکور صد در صد تغییر کرده و استایل جدیدی به کار ما داده است.
او همچنین درباره قرارداد این نمایش نیز گفت: در حال حاضر نمایش ما در حالی به عنوان یک نمایش دولتی روی صحنه میرود که به نظر من هیچ کدام از این نمایشها دولتی نیستند. چرا که تئاتر دولتی به تعبیر من تئاتری است که دولت سفارش آن را میدهد و پس از قراردادی که با گروه بسته میشود کل هزینه تمرین و دکور و... را نیز دولت میدهد و نهایتا تمام سود حاصل از فروش آن را نیز خود دولت برمیدارد. ولی در حال حاضر نه تنها چنین اتفاقی نمیافتد حتی یک سوم آن مبلغی را که ما به صورت کاملا شفاف ارائه دادیم را نیز در نظر نگرفتند و همان یک سوم را هم که باید پیش از اجرا به ما بدهند، گفتند به دلیل مشکلات مالی فعلا نمیدهند. در حقیقت عین جمله دوست عزیزی که در پاسخ به سوال من درباره زمان پرداخت بود، گفتند: ممکن است فردا، ممکن است شش ماه آینده!
حسینپور در پایان خاطر نشان کرد: نکنه جالب این است که دکور ما یک ساختمان سه طبقه بود که میتوانست یکی از دکورهای بسیار خوبی باشد که این روزها کمتر در تئاتر ما شاهد آن هستیم، اما جریان "عدو شود سبب خیر" است و نکته جالب اینجاست که این نبود دکور بر اساس پیشنهادهای آقای یاراحمدی و مخصوصا جلال تهرانی باعث به وجود آمدن خلاقیتهایی شد که به نظر من از آن اتفاقهای خوب بود و امیدوارم تماشاگران نیز بتوانند با آن ارتباط لازم را برقرار کنند.
گفتنی است، نمایش "بیوههای غمگین سالار جنگ" نوشته محمدامیر یاراحمدی و کارگردانی شهابالدین حسینپور به مدت 85 دقیقه با بازی گلاب آدینه، شیرین بینا، حمید رحیمی، نورا هاشمی، محمد صدیقیمهر و حمیده مستعان هر روز ساعت 19/30 در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه میرود.
انتهای پیام/
حسین سینجلی