هنرآنلاین /

این رویکرد با یک جمله کلیدی در فیلم هم مطرح می شود: مرگ در اوج زیبایی.پایان مصرف یک شیئ در اوج کمال و یا پایان عمر یک هنرمند در فراز کارنامه حرفه ای مولفه ای تکرار شونده در هر چهار فیلم بهرام توکلی است.توکلی در جهان سینمایی خود ساخته اش مولفه های تکرار شونده روشن و شفافی دارد که او را واجد شرایط اطلاق عنوان پر طمطراق " فیلمساز مولف" می سازد.شمایل فیلمساز مولف در سینمای سالیان اخیر ایران چنان کم رنگ شده و به حاشیه رفته که این تعبیر را اندکی دور از ذهن نشان می دهد.اما نگاه نخبه گرایانه و جدی توکلی به مقوله سینما در مفهوم بسیط خود ، این انگاره تاریخی که سینمای ایران قابلیت پرورش سینماگر مولف ندارد را به چالش می کشد.

فیلم " آسمان زرد کم عمق" از همان تیتراژ آغازین با نمایش دیوارهای پوسیده و در حال فروپاشی یک ساختمان کهنه در قاب بندی شکیلی است که نقاشی های انتزاعی فرمالیست های دهه های میانی قرن بیستم را به یاد می آورد.ترکیب خط ها و شکل های به وجود آمده ازترک های ایجاد شده بر سقف و دیوار و رنگ های گاه تندی که نفوذ رطوبت به بدنه دیواربه وجود آورده اند.تیتراژ فیلم روی چنین بستر تصویری می آید و ضمن شکل دادن به کمپوزیسیون های متنوع و چشمگیربصری، از موضوع فروپاشی قریب الوقوع این دیوارها ترکیبی هنرمندانه می سازد.

این بن مایه در بطن روایت نیز تنیده شده و از همان ابتدا با شنیدن گفتار متن فیلم ، در می یابیم که با روایتی دیگر از نابودی و اضمحلال بشری در میان دیوار ها و سقف های در حال زوال مواجهیم. شخصیت رعنا ( با نقش آفرینی ترانه علیدوستی) با رنگ و رویی پریده و چهره ای نزار ، اُبژه مورد نظر فیلم و فیلمساز است که در حال مرگ تدریجی و فنا تصویر می شود.روایت فیلم با پیشبرد پیرنگ داستانی از طریق نریشن شکل می گیرد.متنی نه چندان پالوده که در جهت تقویت حس زوال حاکم بر فیلم ، نقشی مهم و محوری می یابد تا مخاطب را به نقطه مورد نظر فیلمساز برساند.

جابجایی مکرر زمان روایت که از طریق تغییر رنگ لباس آدم ها و فضای خانه کهنه القا می شود ، روند تسلیم دو شخصیت اصلی در مقابل فراموشی و اضمحلال را به لحاظ فرمالیستی تقویت می کند."آسمان زرد کم عمق" سرشار از بداعت های ساختاری و روایی ( در چارچوب مناسبات تکنیکی سینمای ایران) است.فیلمی که با در نظر گرفتن پیچیدگی های روایتی ، قالبی متناسب با این چارچوب انتزاعی را در اختیار می گیرد.آشفتگی روحی شخصیت مهران ( صابر ابر) با همین فاصله گذاری های روایتی و بصری القا می شود.

سینمای ایران در گذار از دوران نه چندان خوشایندی است که در آن مفهوم " فیلم هنری" دستخوش تباهی شد و فیلم هایی با این عنوان جعلی به نمایش درآمدند که در کنار ضعف های عمده روایتی و ساختاری ، قابلیت برقراری ارتباط حتی با مخاطب نخبه سینما رو را هم نداشتند.فیلم هایی چون " آسمان زرد کم عمق" توانایی بازگرداندن اعتبار به این مفهوم کلی را دارند به شرط آنکه به درستی دیده شوند و فرصت برقراری ارتباط با مخاطب را بیابند.نمایش یکی از معدود فیلم های قابل تامل جشنواره گذشته به شکل ابتر و در مجموع چهار نوبت در دو پردیس مهم سینمایی شهر، رویه ای است که سینمای اندیشمند کشورمان را همچون گذشته به حاشیه خواهد کشاند.سینمای ایران پیش از تولید فیلم هایی منتسب به سینمای اندیشمند ، نیازمند تغییر نوع نگاه به فیلم هایی از این دست است.

پایان پیام/

مازیار فکری ارشاد