هنرآنلاین/

"شبانه‌ها" مجموعه‌ای است که دیریا زود باید به تماشایش می‌نشستیم. پرویز کلانتری که نزدیک به چهار دهه است در نقاشی‌های کاهگلی‌اش تلاش در نشانه‌گذاری یکی از عناصر آشنای ایرانی دارد، دوره‌های مختلف آثارش را بر بستری مانوس که هویتی منحصر بفرد به نقاشی‌هایش می‌دهد خلق می‌کند.

نکته جالب توجه در آثار کلانتری توجه ویژه او به سطحی از نقاشی است که در میان اغلب نقاشان با عنوان پس زمینه شناخته می‌شود. اما از قضا روبرو شدن مخاطب با آثار این هنرمند در ابتدا از همین زمینه کاهگلی آغاز می‌شود. کلانتری بستر نقاشی‌هایش را تبدیل به عنصر اصلی کارها کرده و به سادگی ارتباطی موثر با مخاطب را شکل می‌دهد. هنرمند در چنین نگاهی به ساختار نقاشی‌هایش قابلیت این را پیدا کرده تا با تکیه بر متن مناسب با افزودن کمترین عناصر و نشانه‌های تصویری اثرش را به سرانجام برساند و به مقصود خود برسد.

کلانتری در مجموعه "شبانه‌ها" هم اگرچه این بار بیشتر با ماده رنگی به جای کاهگل سر و کار دارد، فضا و ترکیب‌بندی‌هایی مشابه با دوره‌های پیشین و حرکتی در ادامه مسیر نقاشی‌های قبلی‌اش را پیش می‌برد.

"شبانه‌ها" را باید ادامه منطقی و معنادار نقاشی‌های کاهگلی این هنرمند به حساب آورد. نقاش در این مجموعه موفق شده علاوه بر حفظ ارتباط دیرپای بیننده آشنا با آثارش، چشم‌انداز جدیدی را ارائه کند و لذت کشف دوباره‌ای را پیش پای او بگذارد. اما کلانتری این بار نسخه‌های دیگری از چشم‌اندازها را می‌سازد. اگرچه فضای "شبانه‌ها" هنوز دلمشغولی دائمی‌اش یعنی بناهای کویری را بیشتر از هر نشانه‌ای در خود دارد، اما زمان و لحظه دیگری در "شبانه‌ها" جریان دارد و سکوت شبانه سایه‌اش را بر آن‌ها گسترانده است و با همه ویژگی‌ها و مختصاتش در نقاشی‌های او حضور پیدا کرده و هماهنگی آبی‌های بی‌انتهایش به نرمی بر بناهای کاهگلی لغزیده و زمین و آسمان را به هم پیوند زده است.

کلانتری در "شبانه‌ها" فرصت رفتار نقاشانه را بیش از پیش داشته و برخلاف نقاشی‌های کاهگلی که رنگ‌گذاری‌ها و قلم زدن را در کمترین سطوح و به شکل گزینشی در قسمت‌هایی از آثارش صرف می‌کرده در "شبانه‌ها" با پهنه وسیع بوم‌هایی روبرو است که اگر چه بنا بوده به طرزی ساده و بدون پیچیدگی پرداخته شود، اما کارزاری برای به چالش کشیدن توانایی‌های نقاشانه او ترتیب داده است.

"شبانه‌ها" یک تفاوت عمده دیگر با آثار پیشین کلانتری را هم با خود به همراه دارد. اگر هنرمند در نقاشی‌های کاهگلی ناظری بیرونی بود و شانه به شانه مخاطب و روبه‌روی اثر می‌ایستاد، در "شبانه‌ها" به درون اثر راه یافته و در موقعیتی رهایی طلبانه در فضای اثر شناور و سیال است. کلانتری پیراهنی سفید را به "شبانه‌ها" الصاق می‌کند که اگر تلاشی برای نشانه‌گذاری حضور خود در مجموعه جدیدش فرض نشود، لااقل تاکیدی خواهد بود برای پیوستن و وحدت هنرمند با فضایی که تجربه زیسته بیش از چهار دههٔ او را تشکیل می‌دهد.

انتهای پیام/

بهروز فایقیان