به گزارش خبرنگار هنرآنلاین ، ˝گرافیتی" به آن دسته از دیوارنوشتهها یا نقاشیهایی گفته میشود که با انگیزهای شخصی روی دیوار شهرها و اماکن عمومی کشیده میشود. این کار تقریبا در همه جای دنیا با منع قانونی مواجه است. گرافیتی با نوشتههای سردستی و یادگاریهای روی دیوار متفاوت بوده و نیز مختص سن یا طبقه فزهنگی و اقتصادی خاصی نیست . امروزه گرافیتی بیش از هر هنر دیگری مورد بدفهمی و استفاده نا به جا واقع شده است و در بسیاری از کشورها جنبه تاثبرگذار و بیان گرای خود را از دست داده و به صورت دیوارنوشته هایی رنگارنگ و پرپیچ و تاب (که آن هم خالی از ارزش نیست) مبدل شده است." این تعریفی است که سایت "کلاهاستودیو" درباره گرافیتی ارائه داده است. همانند بسیاری از هنرها، گرافیتی نیز سوغاتی از آن سوی آبهاست؛ اما به دلیل قرار گرفتن در حیطه هنر هنر زیرزمین و هنر شهری و پیوستگی قابل توجه آن با زندگی معاصر جوانان در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفت.
کمی بیشتر از یک دهه است که گرافیتی در میان هنرمندان جوان ایرانی جدی گرفته شده است. گرچه مانند هر پدیده دیگری کسانی به سوء استفاده و برخورد غیرهنرمندانه با آن نیز علاقهمندند و همین باعث شده تا کژفهمیهایی درباره این هنر وجود داشته باشد. "هشوار" و "گروه دژ" از جمله هنرمندان گرافیتیکار تهرانی هستند که به فاصله یک هفته در دو گالری آن و آرته آثار خود را به نمایش گذاشتند. این رویداد فرصتی برای آشنایی بیشتر ما با آثار آنها و تجربه ارائه کار هنری در یک فضای رسمی برای آنها بود و البته فرصت صحبت درباره گرافیتی، چیستی و مشکلات و مسائل آن با این هنرمندان.
هشوار، همانند آنچه بسیاری از هنرمندان زیرزمینی برای نامیدن خود انتخاب میکنند یک اسم مستعار است. نامی به معنای هشیاری و این همه آن چیزی است که خود او دوست دارد تا آثارش در بیننده ایجاد کند.
او بیش از هرچیز دوست دارد حوزه فعالیت خود را مشخص کند و همان ابتدای گفت وگو درباره این موضوع میگوید: گرافیتی آرتیستهای دنیا دسته بندی دارند یک سری استنسیل کار میکنند، بعضی رایتر هستند و با فونت به شکلی بازی میکنند که رنگ و لعاب خاصی پیدا کرده و گرچه خوانا نیست اما زیباست و فضاسازی جالبی دارد و البته گروهی هم هستند که کاراکتر کار میکنند. من در دسته رایترها قرار دارم، اصولا رایترهای دنیا سبک خاص خودشان را دارند مثلا A1one به عنوان اولین و شناخته شدهترین گرافیتیآرتیست ایران و کسی که برای اولین بار از حروف فارسی برای کالیگرافیتی استفاده کرد سبک خاص و شناخته شدهای دارد و طرفداران بسیاری هم در ایران و جهان دارد.
او همان طور که در میان آثارش قدم میزند، ادامه میدهد: رایترها فقط مینویسند، برای آنها فقط زیبایی مهم است و شاید حتی اعتراض یا هدف خاصی هم پشت کارهای آنان نباشد، برای من مهم این است که گرچه مخاطب شاید نتواند کار مرا خواند اما از آن خوشش میآید و برداشت و پیامی که هر شخص از آن میگیرد برای من مهم است. بیشتر کارهای من شامل اسم خودم "هشوار" است، بعضی کلمه تهران و بعضی دیگر هم خود کلمه گرافیتی است.
هشوار بسیار به این موضوع که با فونت فارسی کار میکند اهمیت میدهد و دربار این موضوع توضیح میدهد: همه جای دنیا، هر زبانی که داشته باشند با فونت انگلیسی کار میکنند اما گرافیتی آرتیستهای ما تنها از فونت فارسی استفاده میکنند، همین ما را از دیگران متمایز میکند و باعث شده تا گرافیتیکارهای همه جای دنیا کار بچههای ایرانی را دوست داشته باشند. ما کار تکراری انجام نمیدهیم و از الفبای خودمان استفاده میکنیم، مهم نیست که خوانده نمیشود، انگلیسی هم باشد کسی نمیتواند آن را بخواند.
از او میپرسم قصد ندارید گرافیتی خودتان را ایرانیتر کنید؟ اینها بیشتر حروف فارسی هستند که انگار تلاش شده شبیه حروف انگلیسی باشند. و او در پاسخ به این سوال میگوید: نه واقعا اینطور نیست. در دنیا افراد بسیاری هستند که گرافیتی کار میکنند و فونتها و خطها و اشکال بسیاری وجود دارد این قدر چشم به این همه کار عادت کرده است. اگر از دیدگاه خط در گرافیک به موضوع نگاه کنیم خواهیم دید که حروف فارسی شباهت بسیاری به بعضی حروف انگلیسی دارند مثلا "ل" شبیه "J " است یا "ش" هنگام نوشتن به "w" شباهت پیدا میکند؛ به همین دلیل درست نیست که تصور شود گرافیتی آرتیستهای ایرانی حروف فارسی را شبیه حروف لاتین مینویسند.
فضای گرافیتی با گالری هماهنگی چندانی ندارد، به خصوص وقتی این آثار روی بوم دیده شوند حس عجیبی به بیننده میدهند؛ هشوار هم درباره این مسئله معتقد است: گرافیتی آرتیست باید روی دیوار کار کند. این هنر یک هویت و شناسنامه دارد، در نمایشگاهم اثری را روی دیوار کار کردم؛ کسی که برای تماشای آثار گرافیتی میرود توقع دارد گرافیتی ببیند و هویت و جایگاه گرافیتی روی دیوار است.
او ادامه میدهد: چیز دیگری که برای ما در ایران اهمیت دارد این است که ما اموال عمومی را خراب نمیکنیم در واقع وندالیست نیستیم. درست است که نقاشی دیوارهای شهر قانونی نیست اما ما به هر حال اموال عمومی را خراب نمیکنیم عموما مکانهایی که انتخاب میکنیم در دید مردم نیست، مثلا من انبوهی کار دارم که در کانال آب کشیدهام.
کانال آب جای عجیبی برای کار هنری است، هشوار درباره چرایی این کار میگوید: گرافیتی جزیی از فرهنگ هیپهاپ است، این نوع هنر به طور کلی زیرزمینی است، هیچ هنرمندی با اسم واقعی خود کار نمیکند. البته همه این هنرمندان با اسامی مستعار خود شناخته شده هستند. جایی که ما کار میکنیم در معرض دید قشر ضعیف جامعه است. شاید در یک کانال، کارتن خوابی کار مرا ببیند، بیشتر خوشحال میشوم که چنین آدمهایی از دیدن کار من احساس شادی کنند.
او ادامه میدهد: اینکه آثارم را در نمایشگاه گذاشتم به این دلیل بود که کسانی که با خود گرافیتی آشنایی دارند، خیلی نمیتوانند کار مرا ببینند. عموم کسانی که گالری گردی میکنند با گرافیتی جهان آشنا هستند اما از گرافیتی ایران خبر ندارند. در واقع تضاد جالبی وجود دارد؛ کسانی که کار مرا روی دیوارهای دور افتاده شهر میبینند نمیدانند گرافیتی چیست و آنهایی که میدانند گرافیتی چیست از آنچه گرافیتی ایرانی نامیده میشود اطلاعی ندارند. از طرفی امیدوارم پس از برپایی نمایشگاه حداقل کسانی که آن را دیدهاند، چیزهایی که روی دیوارهای شهر میبینند برایشان نا آشنا نباشد و با شعارهای روی دیوار برای آنها یکی نباشد.
گرافیتی به عنوان هنری اعتراضی شناخته شده است، گرچه رایترها کمتر به این شکل کار اهمیت میدهند و بیشتر جنبه هنری کار برایشان اهمیت دارد، هشوار درباره این رویکرد میگوید: من هیچوقت دنبال جریانات سیاسی نبودم و در کارهایم هیچ جریان و داستانی را بیان نکردهام، اما در نمایشگاهم کاری وجود دارد که از دو کلمه جنگ و صلح برای خلق آن استفاده شده است و در زمینه آن عبارت "جنگ بسه" تکرار شده است. همیشه عقیده داشتهام جنگ در هر جای جهان بد است و همیشه یکی از طرفیت در حال زورگویی به دیگری است، فرقی نمیکند این دیگری چه کسی باشد، چه آمریکا، چه اسرائیل و چه عراق که با ما وارد جنگ شد. جنگ هیچ چیزی برای دنیا ندارد و من آرزو دارم همه جای دنیا صلح برقرار باشد.
این هنرمندان جوان درباره برپایی نمایشگاه اضافه میکند: گرافیتی هنر پرهزینهای است، چون کلا در همه جای دنیا گرافیتیآرتیستها هم در خیابان کار میکنند و هم در گالری نمایشگاه میگذارند و آثارشان را میفروشند. درست است که آنجا هم گرافیتی کاملا قانونی نیست اما شناخته شدهتر و تعریفشدهتر از اینجاست و فقط در صورتی که منجر به تخریب اموال خصوصی یا عمومی شود، جریمه به آن تعلق میگیرد. البته در نمایشگاه بخش قابل توجهی از کارهای من به فروش رفت؛ چون کسانی که در گالریها رفت و آمد دارند گرافیتی دنیا را میشناسند ولی از سطح این هنر در ایران اطلاعی ندارند. خوشبختانه ما در ایران گرافیتیآرتیستهای بسیاری داریم که کارشان خوب است.
اثری از A1lone
او ادامه میدهد: گرافیتی در ایران هنر جوانی است اما پیشرفت خوبی داشته است در ایران، اما این رشد گرافیتی مدیون هنرمندانی مثل A1one است که برای آن خیلی زحمت کشیدهاند. شاید برای ما گرافیتکارها او از همه عزیزتر باشد و همه او را به عنوان پدر گرافیتی ایران قبول داشته باشیم. فضای گرافیتی ما به شکلی است که همه به خاطر ایران کار میکنند، وگرنه چه دلیل داشت که ما با الفبای فارسی کار کنیم، وقتی کسی نمیتواند آن را چه فارسی باشد چه انگلیسی. گرافیتیآرتیستهای ایران بیش از هرچیز دوست دارند گرافیتی در نظر عموم از شعارنویسی باز شناخته شود و از طرف دیگر با وندالیسم یکی پنداشته نشود.
از هشوار میپرسم تابه حال گرافیتیتان را شهرداری رنگ کرده است؟ با خنده میگوید: باید بگویید تا به حال شده گرافیتی بکشی و شهرداری آن را رنگ نکند؟ همیشه همین اتفاق برای کارهای ما میافتد و ناراحتی هم ندارد چون تعریف گرافیتی همین است. شاید اصلا خیلی اوقات شهرداری هم پاک نکرده باشد و دوستم به علت نداشتن فضا آن را رنگ کرده باشد همانطور که من تا امروز کار خیلیها را به دلیل کمبود فضا پاک کردهام.
با این اوصاف گرافیتی هنری ماندگار نیست و زود ممکن است از بین برود هشوار در این باره توضیح میدهد: گرافیتی هنر لحظه است، چون همان لحظه با توجه به حال و هوای شما پیامی را منتقل میکند که ممکن است بار بعد همان پیام را از آن دریافت نکنید. از طرفی احتمال بسیاری نیز وجود دارد که گرافیتی از دیوار پاک شود، با این حال یک گرافیتیآرتیست کار میکند تا حرفش را بزند و مردم از کار او خوششان بیاید. هنر او ریشه در دلش دارد خودجوش است، مثل کارهای شهرداری تعریف شده و چارچوب دار و سفارشی نیست؛ گرچه بعضی از کارهای شهرداری خیلی زیباست، اما تعریف شده است. یک گرافیتیکار بدون هیچ هدف خاصی چندرنگ اسپری برمیدارد و بعد با توجه به حسی که در آن روز یا ساعت دارد طرحی را میکشد؛ به همین دلیل بداهه در کار او خیلی نقش دارد. چیزی که خودجوش باشد و به این ترتیب شکل گرفته باشد، بیشتر به دل مخاطب مینشیند و مخاطب بیشتر با آن ارتباط برقرار میکند.
او به اصالت آثارش بسیار اهمیت میدهد و درباره اینکه گرافیتیآرتیست نباید در یک چارچوب خاص محدود شود میگوید: من هیچ وقت کاری که روی دیوار کشیدهام را روی بوم یا دیوار دیگری تکرار نمیکنم چون این گرافیتی در لحظه شکل گرفته و با حس من در یک لحظه خاص ارتباط داشته به همین دلیل است که دوست نداریم در یک محدوده مشخص یا درون یک پرانتز معلوم کار کنیم. گفتم من به جز هشوار، تهران، گرافیتی و خیابان، چیز دیگری را نمینویسم، اما اگر یک روز کسی به من بگوید مثلا فقط حق داری فلان کلمه را استفاده کنی دیگر کار به من نمیچسبد چون گرافیتی کار دوست دارد آزاد باشد.
از او میخواهم تا در نهایت کمی درباره خودش صحبت کند و هشوار اینگونه میگوید: من دیپلم انسانی دارم، اما گرافیتی برای من از طراحی فونت شروع شد، در دوران نوجوانی هم خط و نقاشی سیاه قلم کار میکردم و همه اینها پایهای بود تا بعدا به گرافیتی رو بیاورم. من همه کاسه بشقابهای خانه را نقاشی میکردم یا در جا کفشی را باز میکردم و همه کفشهای داخل آن را روی در میکشیدم. بعد از اینکه شروع به طراحی فونت کردم با گرافیتی آشنا شدن و کارهای گرافیتیآرتیستهای ایرانی و خارجی را دیدم و در نهایت گرافیتی را به عنوان زمینه کاری اصلیام انتخاب کردم. دوست دارم دیگران بدانند که ما شعارنویس نیستیم، شیطان پرست نیستیم، ما وندالیست نیستیم، ما هم در همین کشور زندگی میکنیم، ایرانی و مسلمانیم، اما کارمان چارچوب ندارد و هنوز برای کسی تعریف شده نیست. همه جای دنیا هرچیزی قانونی دارد و هر ضری جریمهای دارد، اما اینجا چارچوبی وجود ندارد و از بنیان گرافیتی نفی میشود.
DJ crew یا همان "دژ" از کیارش و تمکین؛ دو جوان هنرمند تشکیل شده است. آنها نمایشگاهی سه روزه در گالری آرته برگزار کردند و کیفیت آثار آبی رنگشان حقیقتا برای بیننده جذاب است.
کیارش در ابتدای صحبتش درباره گروه دژ میگوید: در شکل گرفتن یک گروه گرافیتی تعداد آدمها اصلا مهم نیست، ما تعدادمان زیاد بود اما چون سبکها به هم نمیخورد و طرز فکرها با هم متفاوت بود به همین دلیل من و تمکین که از دوران دبیرستان با هم دوست بودیم باقی ماندیم.
تمکین در ادامه حرفهای دوستش ادامه میدهد: ابتدا گرافیتی برای ما یک تفریح بچه گانه بود اما بعد متوجه شدیم که گرافیتی یک هنر است و نباید آن را سرسری بگیریم. دژ را به این دلیل انتخاب کردیم که تعدادمان اول زیاد بود و پاتوقی هم داشتیم که به آن دژ میگفتیم و در واقع قلعه ما بود، به همین دلیل این اسم را انتخاب کردیم.
کیارش درباره شیوه کاری گروه توضیح میدهد: ما ابتدا انگلیسی کار میکردیم؛ یک روز در اکباتان دیدیم یک نفر در حال کار روی طرح بزرگی است، رفتیم جلو و بعد متوجه شدیم A1one است. او ما را تشویق کرد که از حروف فارسی برای گرافیتی استفاده کنیم؛ به هر حال این الفبا مشخص میکند ما به کجا تعلق داریم. خوشبختانه به دلیل همین ابداع A1one بود که گرافیتی ایران در جهان شناخته شد و الان تصاویر آثار او در یکی از کتابهای دانشگاهی هنر در آلمان وجود دارد.
او ادامه میدهد: بزرگترین مشکل گرافیتی آریستهای ما تنبلی است چون ما پتانسیلی که در خودمان میبینیم باعث میشود به این نتیجه برسیم که خیلیها به دلیل تنبلی یا نداشتن خلاقیت کار چندانی نمیکنند یا آثارشان کیفیت خوبی ندارد.
تمکین درباره سبک کاری گروه دژ به نکته دیگری اشاره کرده و میگوید: یکی از چیزهایی که در ایران کار نمیشد و ما خیلی روی آن تمرکز کردیم shapegraphy است. در واقع اینها حرف نیستند بلکه اشکالی هستند که دفرمه شده و شبیه حرف به نظر میرسند.
گرافیتی آرتیستها فلسفه خاصی در مورد آثارشان دارند. کیارش درباره یکی از آنها میگوید: ما به کارهایمان دل نمیبندیم، لحظهای که خط آخر کشیده میشود کار دیگر متعلق به ما نیست و در واقع خلق یک اثر برای گرافیتیآرتیست کافی است. البته اگر کاری ارزش داشته باشد خودش حفظ میشود و کسی آن را از بین نمیبرد و در واقع کیفیت کار گاهی ضامن بقای گرافیتی است.
گروه دژ در یادداشت نمایشگاهی درباره گرافیتی اصیل صحبت کرده است، کیارش درباره این اصالت توضیح میدهد: گرافیتی واقعی آن چیز نیست که پیش از این در نمایشگاهها به نمایش درآمده، کارهایی که به عنوان گرافیتی درنمایشگاههای سالهای گذشته به ارائه شد فقط استنسیل بود و با شابلون کار شده بود در حالیکه گرافیتی اصیل فونت است و با اسپری کار میشود. حتی خود گالری دارها هم نمیدانند گرافیتی واقعی چیست؛ بیشتر مردم هم گرافیتی را همان استنسیلهایی می دانند که به وفور روی در ودیوار دیده میشود. خیلیها وقتی فونت را میبینند میگویند نه ما گرافیتی میخواهیم و این به دلیل این است که کمتر با فونت به عنوان گرافیتی مواجه شدهاند.
دیوار آزاد یا freewall یکی از نیازهای گرافیتی آرتیستهای همه دنیاست تا بتوانند در حوزه قانونیتری کار کنند، تمکین درباره این موضوع میگوید: گرافیتیارتیستها معمولا جاهایی کار میکنند که کمتر در معرض دید است، شاید این به خاطر امنیت باشد وگرنه ما اگر بتوانیم دوست داریم در میدان آزادی هم گرافیتی بکشیم. اگر دیوار آزاد در شهر داشته باشیم مشکل کمتر میشود البته خیلیها در همه جای دنیا به این دیوارها اعتقاد ندارند اما خوب وجود این دیوارها که شناخته شده هستند باعث میشود کسانی که میخواهند گرافیتی ببینند به دیوار آزاد محلهشان مراجعه میکنند.
او همچنین درباره برخورد شهرداری با نقاشی دیواری نیز معتقد است: کارهایی که شهرداری میکند با تعاریف گرافیتی فاصله دارد، مثلا همین چند وقت قبل جشنواره ای با عنوان دیوارنگارههای شهری برپا کرد که در آن آثار طراحان طرف قرار داد با شهرداری به نمایش گذاشته شد. خوب این چه فایدهای دارد؟ چرا هیچ فستیوال یا فضایی برای گرافیتیآرتیستها وجود ندارد؟ البته گرافیتیآرتیستهای تهران و شهرستانها خودشان مجوز گرفتند و دور هم جمع شدند و کار کردند این فقط یک جمع دوستانه بود و میخواستیم در کنار هم کار کنیم.
تصاویر و بخشی از مقدمه از سایت هنری "کلاه استودیو" برداشته شده است.
گزارش از: حمیده پازوکی
انتهای پیام/