به گزارش هنرآنلاین ، جایی برای پارک ماشین وجود نداشت. باید کمی منتظر می ماندیم تا تماشاگران سانس قبل با ماشین هایشان برج میلاد را ترک کنند. به هر ترتیب درست پنج دقیقه قبل از آغاز کنسرت خودمان را به طبقه ششم، یعنی همان سالن همایش های برج میلاد رساندیم. از سانس قبلی که ساعت 18:30 آغاز شده بود دیگر کسی باقی نمانده بود.

از آسانسور خارج شدیم و گشت ارشاد را رد کردیم. اما خیلی ها همان جا ماندند...

به سرعت وارد سالن شدیم و در جای خودمان مستقر شدیم. صدای تشویق های تماشاگران نشان دهنده ورود هنرمندی بزرگ بود. حسین علیزاده وارد سالن شد و در همان ردیف نخست نشست تا کنسرت با ستاره ها را ببیند و بشنود. همایون شجریان سالها در کنار علیزاده و کلهر پدرش را همراهی کرده بود. آنها در آن گروه چهار نفره آثار ماندگاری را برای موسیقی ایران به یادگار گذاشتند. حالا دیگر همایون از پدرش مستقل شده و امشب قرار است برخی از آهنگهای خاطره انگیزش را برای مردم بخواند.

همه سر جایشان می نشینند. چراغ ها خاموش می شود. سازهای ارکستر که ترکیبی از سازهای ایرانی و سازهای موسیقی کلاسیک غرب هستند؛ کوک می شود. همایون و بردیا کیارس وارد صحنه می شوند. هنوز برخی از صندلی ها خالی است در حالی که تمام بلیت های این کنسرت به فروش رفته اند. استقبال مردم برای خرید بلیت این کنسرت به حدی زیاد بود که مسئولان برگزاری تصمیم گرفتند برای دو شب این کنسرت را تمدید کنند.

همایون حضور حسین علیزاده را ارج می نهد. کیارس هم با تقدیم گل از علیزاده تشکر می کند. "تو کیستی؟!" نخستین قطعه ای بود که اجرا شد. تشویق تماشاگران. "خانه سودا" قطعه ای با شعر مولانا، دومین اجرای ارکستر بود. برای قطعه سوم به محض به صدا در آمدن سازها، همه سالن با صُوت و هورا و دست زدن های ممتد غرق شادی می شود. "هوای گریه"! انگار همه با این قطعه خاطره های بسیاری داشتند.

انگار همه حاضران ستاره هایشان را در آسمان ابری نهفته اند و برای یک بار هم که شده با هوای گریه به سراغ "دوست" رفته اند.

قطعه بعدی "افسونگر" نام داشت. با شروع این قطعه عده زیادی وارد سالن شدند. انگار دیر رسیده بودند یا شاید هم جای پارک گیرشان نیامده بود! اما نه! صبر کنید، آنها کسانی هستند که گشت ارشاد از آمدنشان به سالن جلوگیری کرده بود. در ظاهر به نظر می رسد که گشت ارشاد خانم ها را مجبور کرده تا لباس هایشان را تغییر دهند. شاید از مغازه های برج لباس مورد نظر گشت ارشاد را خریده اند! به هر روی نظم سالن برای دقایقی به هم خورد تا آنها توانستند بر روی صندلی های خود مستقر شوند.

«کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم/ بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم»

این بیت مطلع غزلی از سعدی، برای آواز بود. آزاد میرزاپور با تکنوازی تار، همایون را در دستگاه همایون برا خواندن آواز همراهی کرد.

"غریبانه" و "عشق از کجا" به ترتیب قطعات بعدی کنسرت بودند. نرمک نرمک شب از کناره ها آمد و هنگام گریه کردن با ستاره ها فرا رسید. "با ستاره ها" قطعه ای بود که نام آلبومی از همایون شجریان از همین قطعه گرفته شده است. در واقع این کنسرت نیز گزیده ای از دو آلبوم "نسیم وصل" و "با ستاره ها" است که آهنگسازی این دو آلبوم را محمد جواد ضرابیان انجام داده است.

در سالن خیلی دنبال ضرابیان گشتم. شاید ردیف جلو نشسته! اما نه! انگار آهنگساز این قطعه های خاطره انگیز در سالن حضور ندارد! بعد از کنسرت فهمیدم که ضرابیان خارج از ایران است و هرگز برای این کنسرت به ایران نیامده است.

"حاصل عمر"، "دفتر دل" و "سکوت" سه قطعه دیگر این کنسرت بودند. البته در میان این همه تصنیف؛ همایون علاقه مندان به آواز را هم بی نصیب نگذاشت و با غزلی از مولانا بار دیگر آواز خواند.

"نباشد عیب پرسیدن تو را خانه کجا باشد / نشانی ده اگر یابیم وان اقبال ما باشد"

این بیت هم مطلع غزلی بود که همایون آن را با همراهی "قانون" خواند. پریچهر خواجه نوازنده قانون بود. این آواز در نوع خودش کم نظیر بود. زیرا کمتر دیده شده خواننده های موسیقی ایرانی از "قانون" برای همراهی آواز استفاده کنند.

"نسیم وصل" قطعه پایانی بود. این همان آهنگی بود که نام نخستین آلبوم مستقل همایون شجریان از آن برداشت شده بود. به هر روی قطعات این کنسرت به پایان رسید و حاضران در سالن با چهره هایی شاد که نشان از رضایت داشت؛ به تشویق ارکستر ایستاده بودند.

تشویق ها ادامه داشت. بردیا کیارس و همایون شجریان چند باری صحنه را ترک کردند اما با ادامه تشویق ها مجبور به بازگشت به روی صحنه می شدند. یکی فریاد می زد "مرغ سحر". یکی هم می گفت "جان جهان"! کش و قوس طولانی شد. کیارس و همایون به جای خود بازگشتند. پس از مشورت های رهبر ارکستر و خواننده، توافق حاصل شد...

"مرغ سحر" قطعه بیز این کنسرت بود. اما این بار یک ارکستر این قطعه خاطره انگیز را می نواخت! مردم هم می خواندند؛ ظلم ظالم، جور صیاد، آشیانم داده بر باد... نوبهار است، گل به بار است، ابر چششم ژاله بار است... مرغ بی دل شرح هجران مختصر کن...

همه شب ها تمام می شوند. این شب هم به پایان رسید. همه با هوای گریه سالن را ترک کردند. ما هم با زمزمه کردن «مرغ سحر» سالن همایش های برج میلاد را ترک کردیم. برای خروج اما؛ دیگر خبری از گشت ارشاد نبود... شاید کارشان تمام شده است...

گزارش از یاسر یگانه

پایان پیام/