به گزارش سرویس سینما و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران، فیلم مانی حقیقی مدتی است به نمایش خانگی آمده است و به همین بهانه نگاهی داریم به این فیلم که در پی شاهد آن هستید: 1. از همان ابتدا که "یک پذیرایی ساده" را در جشنواره فیلم فجر دیدم و بعد که در نمایش خانگی و.. بارها و بارها از خود پرسیدم مانی حقیقی این فیلم را در چه ژانری ساخته است؟! اول باید ببینیم یک فیلم در چه ژانری ساخته شده است و بعد در متریال سینما بررسی کنیم که آیا قواعد ژانری رعایت شده است یا خیر؟!

2. پیدا نبودن ژانر فیلم و اینکه به هیچ وجه نمی توانیم با این مقوله کنار بیائیم که یه درام را شاهد هستیم به این مسئله دامن می زند که "یک پذیرایی ساده" فیلم معیوبی است، یعنی اگر یک سکانس طراحی می شد که به واسطه آن تماشاگر مطلع می شد که مثلا پرسونا اصلی فیلم روانشناس است می توانستیم بگوئیم این چرخه معیوب که از ابتدا تماشاگر را درگیر سئوالات غیر مهم و بدون پاسخ می کند را تا قسمتی منطقی تر نشان می داد و در حالت خوشبینانه می توانستیم بگوئیم دو روانشناس در حال بررسی ری اکشن آدم های فقیر در مواجه با پول هستند!

3. متاسفانه بعد از ساخت "درباره الی" اصغر فرهادی یک تبی در فیلمسازان به وجود آمد که همه سعی کردن در تعریف قصه اشان مخاطب را با سئوال های متفاوت درگیر کنند اما مگر نه اینکه این سئوالات باید پاسخ داده شوند؟ در فیلم مانی حقیقی هم همین اتفاق می افتد، تماشاگر مدام از خود می پرسید دو کاراکتر اصلی با هم چه نسبتی دارند؟ این همه پول چرا باید میان این مردم تقسیم شود؟ قواعدی که باید به هر کسی یک کیسه پول داده شود و هرگز رعایت نمی شود توسط چه کسی وضع شده است و ....

4. فیلم مانی حقیقی تمام مدت در راستای تحقیر قشر ساده و آسیب پذیر این کشور گام بر می دارد و به قول سوسن شریعتی اگر قصد فیلم "یک پذیرایی ساده" اذیت کردن تماشاگر و عصبی کردنش است واقعا فیلم موفقی است!

5. یک سکانس در فیلم وجود دارد که برخی از دوستان منتقد که فیلم را به هر دلیلی پسندیده اند زیاد به آن استناد می کنند که به نظر نگارنده اتفاقا ضعف فیلم و یک گاف به تمام معنا در فیلمنامه است، در سکانسی می بینیم که مانی حقیقی سعی می کند با رفتار بیمارگونه ای که تماشاگر تمام مدت ضرورت آن را نمی فهمد، به معلمی که در حال دفن کردن دخترش است القا کند که این کار غلط است و می تواند بدون اینکه او را به خاک بسپرد پول را بگیرد و او را رها کند چرا که سگ ها و گرگ های اطراف گرسنه هستند و برای مرد چه فرقی می کند دخترش خوراک کرم ها شود و یا سگ ها و گرگ ها! این سکانس به قدری کش می آید و مانی حقیقی به زم خودش با آن بازی می کند که شک شعاری به خود می گیرد و اگر تصویر را از تو بگیرند فکر می کنی یک استاد فلسفه در دانشگاه برای دانشجویانش درباره فلسفه مرگ و چرایی وجود حرف می زند!

6. در "ورود آقایان ممنوع" دیدیم که مانی حقیقی به معنای واقعی کلمه بازیگر خوبی است و در مستندی راجع به مهرجویی دریافتیم که اتفاقا کارگردان خوبی هم هست اما در "یک پذیرایی ساده" که هر دو نقش را با هم ایفا می کند موفق نیست، خنده هایی که قرار است هیستریک باشد و حتی اشک هایش هم نمی تواند به تماشاگر لحظه ای امکان دهد تا همذات پنداری کند.

7.دلیل اینکه این فیلم نامه باید در آن منطقه کوهستانی ساخته شود هم یکی دیگر از سئوالات بی پاسخ است اگر این فیلم نامه در کوچه پس کوچه های همین تهران ساخته می شد چقدر به ساختمان فیلم نامه لطمه وارد می شد و باعث می شد که تماشاگر دوستش نداشته باشد؟

8. اگر قصد کارگردان این بوده که یک فیلم جاده ای بسازد پس چرا قواعد ژانر جاده ای رعایت نمی شود؟

9. عده ای می گویند مانی حقیقی سعی کرده در این فیلم از دنیای خودش بگوید اما باید یک نکته را در نظر داشته باشیم که به عنوان یک فیلمساز اجازه نداریم از سینما به عنوان دفترچه خاطراتمان استفاده کنیم، شاید دنیای ما و پیچیده کردن هر چه بیشتر مسائل و فلسفی نشان دادن مسائل بی مورد با توجه به بافت ذهنی بسیاری از ادم ها اتفاق بسیار خوبی باشد اما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که یک فیلمساز باید فیلمی بسیازد که اکثر مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و در دفترچه خاطراتشان دنیای خود را هر شکلی که دوست دارند تصویر کنند و حتی بعد آن را در قالب کتاب ارائه کنند اما با سینما این کار را نکنند.

10. مدتی است مد شده است که فیلمسازان از قصه به نام فیلم نمی رسند، در ذهنشان یک فانتزی دارند که بدون اینکه لحظه ای به این فکر کنند که فانتزی ذهنشان اساسا ربطی به جریان قصه دارد یا خیر یک سکانس و یا یک پلان را برای نام فیلمشان طراحی می کنند! در "پذیرایی ساده" هم همین اتفاق می افتد در جایی که آن سرباز مرزی که باز هم معلوم نیست چرا انقدر با دو کاراکتر اصلی فیلم خوب است و حتی اسلحه آن ها را هم بر می گرداند، بیسکویتی را به عنوان پذیرایی برایشان می آورد که روی آن نوشته شده است "یک پذیرایی ساده"!

11. همان طور که در ابتدای نوشته ام گفتم این فیلم هم به لحاظ روانشناسی، جامعه شناسی و هم سینمایی فیلم ناقص و معیوبی است و شاید به جای کش دادن برخی از سکانس ها که تنها قشر آسیب پذیر را به سخره می گیرد می شد سکانس هایی را طراحی کرد که تکلیف بسیاری از بلاتکلفی ها و گره های باز نشده را روشن می کرد و ما از دیدن این فیلم آنقدر مشوش نمی شدیم.

سعیده خدابخش

انتهای پیام/