گروه مد و لباس هنرآنلاین؛ گرایش به مد بیانگرنوعی تجدید نظرخواهی ودرواقع تلاش در جهت نوکردن وتغییردرمسائل مختلف ظاهری زندگی است. به عبارت دیگرگرایش وسیع به تغییر و تنوع ، بیانگر حرص ونیازشدید انسان برای ورود به قلمروهای جدید است، نیازی که جزئی ازفطرت انسان ها را تشکیل می دهد. میل به تغییرازیک نیاز فطری سرچشمه گرفته وقابل سرکوب کردن نیست. برای همین انسان همواره به دنبال تغییرقالب ها وفراراز کلیشه هاست. درهم آمیختگی اجتماعی باعث می شود که جامعه به سمت یک دست شدن درسبک پوشش، مدل آرایش، سلیقه رایج وطرزرفتاربرود. هرازچند گاهی شاهد تغییراتی دراین یکدستی می باشیم که نشانه مدرنیسم ومد است. با ظهورتب مدرنیته یا مدرنیزاسیون وجهانی شدن وتحول دربرخی مفاهیم ومعیارها ، فضای زندگی بشرتبدیل به فضایی مصرف زده ، سطحی وکاملا صوری سوق داده می شود.

دراین فضا انسان به دنبال این است که شکل ظاهری خود را تغییردهد وازآنجا که این تغییربزودی اورا دل زده می کند، به سرعت به دنبال اشکال ظاهری جدیدی می رود. چنانچه این ظواهرنوین به شکل صحیح ودرقالب فرهنگ ملی ومذهبی جامعه دراختیاروی قرارنگیرد، یا آنها را خلق می کند ویا ازدیگران تقلید می کند. براساس تحقیقات انجام شده، جوامعی که درقبال این رفتارجوانان ونوجوانان واکنش های تحقیرآمیزومقابله ای درپیش می گیرند، به نتایجی وخیم تردرمسئله بحران نسل ها رسیده وبخش مهمی ازنیروی کارآمد انسانی خود را مضمحل خواهند یافت .

بنا به تعریفی دیگر، باب روزیا مد)Fashion( تغییرات درپوشش، آداب، الگوهای رفتاری، سبک زندگی، هنر، ادبیات و حتی فلسفه بوده وبیشتر مبتنی برمیل به فرق داشتن وهمچشمی می باشد.

امروزه پیروی ازمد نه تنها در نوع پوشش جوانان ، بلکه در بخش های مختلف زندگی افراد تاثیرگذاراست. ازسبک لباس و آرایش های ظاهری گرفته (مد مو، مد لباس) تا وسایل منزل، حتی گرایش ها وعلایق خاصی که درقشری ازجامعه ناگهان بیش ازسایرعلایق مورد پسند واقع می شود ، فعالیت هایی مثل روی آوردن به ورزش یوگا، تقاضا برای جراحی های پلاستیک وسفربه دبی .

جامعه شناسان مد را نمادی ازشیوه زندگی و ابزاری نمایانگر ثروت ، رفاه و پایگاه طبقاتی که فرد به آن تعلق دارد ، تعریف می کنند. شاید به این دلیل که پایگاه طبقاتی خود را در پشت نقابی پنهان کنیم . به دامان مد پناه می بریم وازیک رفتار، قیافه یا طرزپوشش، بدون توجه به طبقه اجتماعی که به آن تعلق داریم پیروی می کنیم یا به شکل گسترده ای مبلغ آن می شویم. با این تعریف، مد به عنوان شکلی ازشیوه زندگی، محدوده وسیعی را دربرمی گیرد وتنها به لباس وآرایش محدود نمی شود ، هرچند که نمود عینی آن را درآرایش وپوشش افراد بویژه جوانان متجلی شده است. یک مد جدید مانند سیلی بزرگ جامعه را فراگرفته، جوانان را مسخ نموده وپس ازمدتی (کوتاه) تغییرمی کند. خیلی ازافراد مد ومدگرایی را یک امرکاملا شخصی و سلیقه ای می دانند ومعتقدند نمی توان افراد جامعه را مجبور کرد که برخلاف آنچه دوست دارند وانتخاب می کنند، عمل نمایند . ولی آیا انتخاب هر گونه لباس وآرایشی برای هرجامعه وفرهنگی مناسب است؟ واساسا این سئوال همیشه مطرح است که مدگرایی خوب است یا نه ؟

● مسئله شناسی مد وجوانان :

دوره جوانی دوره گذرازبلوغ و شکل گیری حس استقلال طلبی فرد است. ازهمین رو جوان سعی دارد با روش های مختلف استقلال وهویت خود را به دیگران نشان دهد. مد ومدگرایی پدیده ای است که کمابیش درمیان همه اقشارجامعه وجود دارد ، اما دراین میان ، جوانان ونوجوانان بیش ازدیگران به مد اهمیت داده وبسیارمدگرا می باشند.

فزونی احساس تنوع طلبی به عنوان یک نیاز روحی ، روانی همراه با تمایل به خودنمایی در جوانان ، گسترش رسانه ها و اینترنت ، توسعه وسایل ارتباط جمعی و فناوری های جدید رایانه ای و در پی آن گسترش ارتباط بین جوامع با فرهنگ های گوناگون وهمچنین مشاهده تصاویر جذاب از هنرپیشگان ، خوانندگان ، ورزشکاران و چهره های محبوب با مدل های جدید پوششی ، آرایشی وغیره ، همچنین متنوع تر شدن تفریحات و تسهیلات زندگی ، موقعیت جدید درشناخت وفهم ارزش ها ، باورها وانتخاب ها ودرنتیجه ترویج ناگهانی آداب وعقایدی را در پی دارد که دربرخی موارد فراترازحد متعارف به ناهنجاری ورفتارهای متضاد با ارزش های جامعه تبدیل شده وخود را به عنوان یک مسئله اجتماعی نشان می دهد. اگرازجوانانی که عادت کرده اند پوشش، آرایش ورفتارشان را طبق آخرین مدهای رایج تنظیم کنند، پرسیده شود که به چه علت این کار را کرده اند، یا مثلا این آرم وکلمه روی لباس آنها چه کارکردی دارد، به سختی می توان پاسخ متقاعد کننده ای شنید ، جز آنکه: «خب، قشنگه !»، «برای اینکه مده .»! به نظربرخی جوانان، رعایت سبک پسندیده روزوپیروی ازمد روز، امری اجتناب ناپذیراست.

این پاسخ ها گرچه سطحی به نظرمی رسند، اما در یک تحلیل روان شناختی نشان دهنده نوعی از تعلق گروهی، نوجویی ، تنوع طلبی و گرایش جوانان به امروزی شدن است و یک پدیده طبیعی در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود ؛ اما از آنجا که همراه آلامد (آنچه که مد شده است) ، الگوهای رفتاری ، هنجاری و ارزش های خاصی در بین جوانان و نوجوانان رونق وشیوع یافته ومد که نمایانگرارزش مسلط یک زمان در یک جامعه خاص است، عاملی برای انتقال هنجاروارزشی از جامعه ای به جامعه ای دیگر می شود ؛ بررسی زمینه ها وپیامدهای مدگرایی، یکی ازموضوعات مهم درجامعه ما محسوب می شود. ازآنجا که دراکثرمواقع چنین محصولاتی (کالاهای فرهنگی) که تولید داخل باشد را یافت نمی کند، به نوع تغییرشکل یافته وارداتی آن روی می آورد که همین مسئله باعث بروزبرخی مسائل اجتماعی از جمله بحران هویت، می گردد. این موضوع اهمیت ولزوم ارائه کالاهی فرهنگی متناسب با فرهنگ ملی ومذهبی وهمچنین متناسب با تغییرات روز(جهان) را می رساند.

● مد درایران :

با نگاهی به تاریخ ایران، مشاهده می شود اززمان قاجارکه پای ایرانیان به فرنگ بازشد تا پایان عصرپهلوی، فصل متفاوتی درمدگرایی ایرانیان گشوده شد. آشنایی درباریان قاجاربا زندگی غربیان در پی مسافرت های پرهزینه به اروپا ، به نوعی نخستین گام درعرصه شناخت پوشش های غربی بود . ذکراین نکته ضروری است که ایران به لحاظ واقع شدن برسرراه ابریشم ومنطقه خاورمیانه همواره گذرگاه تردد اقوام مختلف بوده، ولی غنای اسلامی وایرانی فرهنگ این سرزمین مانع تقلیدپذیری ازبیگانگان بود. با ضعف پادشاهان ایرانی، بویژه درعصرقاجار، به دلیل کاهش اعتماد به نفس و خودباوری ، علائم غربزدگی آشکار گردید . متاسفانه امیرکبیرهم مجال نیافت تا الگوبرداری صحیح درعرصه فناوری را برای توسعه ملی کامل کند. ادامه تحصیل برخی ازایرانیان درفرنگ زمینه تغییردیدگاه نسبت به هویت مذهبی وملی را پدید آورد وانحراف در الگوبرداری ازمظاهرپیشرفت با آغازدوران پهلوی به اوج خود رسید.

نگاه پهلوی اول به مقوله توسعه یافتگی ومبارزه با عوامل عقب افتادگی همانند پترکبیربود. اوپس ازمسافرت به ترکیه وملاقات با آتاترک ومشاهده مظاهرغرب براین باورشد که حجاب سبب عقب افتادگی ایران زمین است ! به همین علت دستور کشف حجاب زنان ویکدست کردن لباس رسمی مردان ایرانی را صادرکرد. ازآن زمان که رضا پهلوی با سلطه برکشورشکل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییرداد ونقطه تاریکی درتاریخ ایران رقم زد، تا کنون مدهای مختلفی درایران رایج گردیده که تقریبا دراغلب آنها عناصرمذهبی وملی رعایت نشده وبیشترالگوبرداری تقلیدی ازمدل های غربی بوده است. حکومت پهلوی وروشنفکران غرب زده براین باوربودند که باید فرهنگ ایران را اروپایی کنند تا بدین ترتیب ازضعف وعقب ماندگی رهایی یافته ، درردیف کشورهای پیشرفته قرارگیرند ! بنابراین مدگرایی و غرب گرایی درایران ، دریک بسترفکری و دوشادوش هم رشد کرده اند .

گرچه مدگرایی و غرب گرایی دو مفهوم جدا از هم و دارای تعریف متمایز از یکدیگرند ، اما سیر تحولات تاریخی و اجتماعی در ایران به گونه ای سرنوشت این دو مفهوم را با هم گره زده است که هرگاه سخن از مدگرایی به میان می آید ، مفهوم غرب گرایی نیز به ذهن متبادرمی شود.

همین طور در ایران و کشورهایی نظیر آن ، رشد صنعتی در راس شعارها قرار گرفت و خیلی زودتر از آن ، طرز تفکر ، نحوه زندگی و آداب پوشش دچار تغییر شد . میل به «اروپایی زیستن» در جامعه ایرانی باعث شد که به جای بازسازی و نوسازی چارچوب اقتصادی و اجتماعی جامعه خود ، به ظواهر صنعتی شدن توجه شود . از آن زمان به بعد مهم ترین جلوه اروپایی شدن ، پوشیدن لباس های اروپایی و ترویج مدهای غربی به شمار می رفته است.

● بررسی نظرات جامعه شناختی وروان شناختی

▪ سازگاری خودانگیخته:

«هربرت بولومر» یکی ازمهم ترین نظریه پردازان کنش متقابل، معتقد است که مدها بیانگر سازگاری خودانگیخته عظیمی از جمعیت کشورها با محیط آنهاست . این تطابق طی دو مرحله نوآوری و انتخاب صورت می گیرد . در مرحله نوآوری تمامی مدهای جدید با توجه به پذیرش اجتماعی به‌وجود می آید ، اما برخی از آنها نادیده گرفته می شود. درمرحله انتخاب، مد اشاعه می یابد. این فرآیند دارای سه کارکرد می باشد؛ اول انتخاب میان مدل های مختلف ، موجب انتخاب مدل های مناسب تر می شود و این امر موجب هم شکل شدن افراد می گردد . دوم مدل ها طی یک روند منظم از گذشته به آینده حرکت می کنند . سوم این احساس مشترک را پرورانده ، شکل داده و یک تجانس روحی به‌وجود آورده که آنها در مقابل مدهای گذشته قرار می دهد. طبیعت مد با ارتباط ذاتی دومفهوم بیان می شود : مد داروخارج از مد . بولومراشاره کرده که این واژه ها مشخص کننده یک الگوی مداوم تغییراست که گروه های خاص به طورموقتی آن را می پذیرند تا دوباره جایگزین شوند. هرچند که مد را در محدوده الگوهای زینتی قرار می دهند . اما تغییر مد در بسیاری ازجنبه های زندگی نسبتا مستقل بوده، تحت تاثیر آن قرار دارند و بدون آنکه به جنبه های دیگر زندگی تاثیر گذارند ، تغییر می یابند .

طبق گفته بولومر ، مدها به جنبه های دیگر زندگی تاثیر نمی گذارند ، ولی خود از آن تاثیر می پذیرند . این در حالی است که مشاهده می گردد که اگر یک پدیده برای فرد بیشتر از هر چیز اهمیت داشته باشد و فرصت های مناسبی در دستیابی به اهدافش بیابد ، در عمل مدگرا شده و سعی می کند گرایش بیشتری به آن پیدا کند . در این حالت زندگی را از منظر به روز بودن یا نبودن نگریسته و بدین سان تاثیر زیادی در زندگی اش باقی می گذارد . این مطالب از آنجا سرچشمه می گردد که هر ابزاری در کنار خود ایدئولوژی خود را هم به همراه می آورد .

▪ ناهمنوایی:

هرجامعه در درون خود ارزش ها وهنجارهای خاصی را تعریف کرده که تخطی ازآن ناهنجاری محسوب می شود. به عقیده «تالکوت پارسونز» کجروی امری نسبی است، چرا که عملی که ممکن است ازنظر جامعه کجروی محسوب شود ، دسته ای آن را هنجاربدانند .

«رابرت مرتن» معتقد است که آدم ناهمنوا الزاما خطاکار نیست . وی بین ناهمنوایی و کجروی تمایز قائل شده است . بسیاری از افراد ناهمنوا ، نظیر منتقدین فرهنگی و اصلاح طلبان اجتماعی ، رفتار ناهمنوایانه خود ، یعنی عدم پذیرش اهداف یا راهکار از دیگران را پنهان نمی کنند و برای این امر توجیهات خاص خود را دارند . افراد دیگری را که می توان در دسته ناهمنوایان جای داد ، مدگرایان جوانی هستند که برای عمل خود دلایل خاص خود را دارند هرچند که این رفتارها با هنجار و فرهنگ حاکم در جامعه ناسازگار باشد . از جمله دلایل آنها تنوع طلبی است که می توان آن را پذیرفت زیرا از نظر روانی با ویژگی شخصیتی جوان سازگار است . می توان گفت که هر منحرفی ناهمنوا است ، ولی هر ناهمنوایی منحرف نیست . بر اساس نظریه مرتن ، مدگرایان ناهمنوا خوانده می شوند، اما نمی توان آنها را در حوزه انحراف اجتماعی قرار داد . حتی ممکن است اصول و روش های ناهمنوایان به علت تغییر در هنجارها و ارزش ها ، در زندگی مردم قرار گیرد و عدول از آن ناهمنوایی و انحراف تلقی شود. به نظر«آنتونی گیدنز» ، هنجارها درمیان فرهنگ های مختلف وحتی بین خرده فرهنگ های گوناگون درون یک جامعه فرق می کنند. مثلا هنجاری که درفرهنگی ، طبیعی قلمداد می شود، درفرهنگی دیگرانحراف به حساب می آید . کجروی را می توان ناهمنوایی با هنجار یا مجموعه هنجارهای معینی تعریف کرد که توسط تعداد قابل ملاحظه ای از مردم در اجتماع یا جامعه ای پذیرفته شده است .

هیچ جامعه ای را نمی توان به سادگی به کسانی که از هنجارهای منحرف می شوند و کسانی که با آنها همنوایی می کنند ، تقسیم کرد . از آنجا که همه کجروها در یک طبقه قرار نمی گیرند ، می توانند چندین دسته باشند با تخلف های متفاوت ، یعنی منحرفین درجه بندی شده به ترتیب تخلف های شان. همه هنجارهای اجتماعی با ضمانت های اجرایی همراه هستند که ازآنها درمقابل ناهمنوایی حمایت می کنند. ضمانت اجرایی هر واکنشی از سوی دیگران نسبت به رفتار یک فرد یا گروه است که هدفش تامین اطلاعات از هنجار معینی می باشد .

ضمانت اجرایی ممکن است مثبت باشد (دادن پاداش برای همنوایی) یا منفی (تنبیه برای رفتاری که همنوایی نمی کند) ضمانت اجرایی به دوصورت رسمی (مانند نظام کیفری) وغیررسمی (مانند خانواده) می باشد. مدگرایی جوانان عملی نیست که نیازمند به ضمانت اجرایی رسمی داشته باشند، چرا که جوانان ذاتا تنوع طلب بوده واین عمل باعث ناهمنوایی آنان با هنجارهایی جامعه می شود. به همین منظورباید به جوانان طریقه درست همنوایی کردن با رعایت هنجارها را آموخت . ضمانت اجرایی غیر رسمی (مثل تائید نشدن این رفتارها ازطریق خانواده) نیزمی تواند نتایج خوبی داشته باشد .

▪ رقابت بین طبقه بالا وپایین :

سبک هایی که به منظور تشخص پدید می آید ، توسط طبقات پایین تر ساختار اجتماعی مورد تقلید قرار گرفته که به نوبه خود طبقات بالا را به نوآوری و ابداع در مد تشویق می نماید . در این دیدگاه مدگرایی تنها یک رفتار نمی باشد ، بلکه کارکردی پویا میان طبقات بالا و پایین جامعه می باشد . به عبارت دیگرافراد طبقات پایین سعی می کنند که هر چه بیشتر شبیه افراد طبقات بالا باشند ، در سویی دیگر نیز افراد طبقه بالا وقتی بین خود و طبقات پایین تفاوتی نمی بینند ، سعی می کنند وضع گذشته را رها سازند و با خرید کالاها و لباس های گرانقیمت مانع ازرسیدن طبقات پایین به سطح آنان شوند . پس از مد نیزبرای برتری نشان دادن خود استفاده می شود . «گئورگ زیمل» جامعه شناس آلمانی ، مد و مدسازی را فرآیندی می داند که بر اثر کشمکش میان طبقات متضاد برسردستیابی به منابع بیشتربا تکیه برفراگرد تمایزحاصل می شود. به اعتقاد وی، مد صورتی از تقلید و بنابراین صورتی از تشخیص اجتماعی است . ولی در عین حال ضمن دگرگونی مستمر خود یک زمان را از زمان دیگرویک قشراجتماعی را ازیک قشردیگرمتمایز می کند . مواردی را که مربوط به یک طبقه اجتماعی است متحد کرده وآنها را ازدیگران منفک می کند. درنتیجه این انتخاب است که مد به وجود می آید و هنگامی که توده مردم در تلاش برای ازمیان بردن تفاوت های ظاهری مربوط وطبقه اجتماعی ازآن تقلید کنند، این مد را به خاطر یک شیوه مردم پسند جدید رها می سازند. خصوصیات واقعی مد ایجاب می کند که دریک موقع به وسیله بخشی ازیک گروه معین، یعنی اکثریت عظیمی که صرفا در مسیرپذیرش آنها هستند به مرحله اجرا درآید . به مجرد آن که یک نمونه از مد مورد قبول عام قرار گرفت ، دیگر از آن به صورت مد سخن نمی گوییم . هنگامی که مد گسترش یافته و عمومیت پیدا کند ، به تدریج به پایان خود نزدیک شده و نابود می گردد . «هربرت اسپنسر» خاطرنشان می سازد که مد یکی ازخصایص همرنگی با جماعت است که سعی می کند مردم را با همدیگر همرنگ نماید . او معتقد است مد برعکس تشریفات ، موجب شباهت به اشخاص طبقه بالاتر می شود ؛ در واقع نوعی تقلید ناشی از رقابت است در برابر تقلید ناشی از پسند و ستایش .

▪ مدگرایی وگروه مرجع:

طبق نظر «مارکس» اگر خانه ای بزرگ یا کوچک، مشابه خانه های اطرافش باشد، نیاز اجتماعی سکونت را به راحتی مرتفع می کند؛ اما اگریک خانه بزرگ درکنار یک خانه کوچک باشد، اعضای خانه کوچک، خود را دریک کلبه تصورمی کنند. گروه مرجع به عنوان ابزاری که ما را در تصمیم گیری یاری می کند، می تواند نقش مهمی درزندگی ما ایفا کند. بدیهی است که عموما ما به مقایسه ابعاد مطلوب می پردازیم ؛ ازاین روتلاش می کنیم تا برای کسب پایگاه شبیه پایگاه مطلوبیت را درخود احیا کنیم و همیشه گروهی را به عنوان گروه مرجع درنظرداشته باشیم؛ این گروه مرجع معیارمقایسه ما می باشد . بسیاری از لباس هایی که ما می پوشیم در ابتدا توسط هنرپیشگان و ورزشکاران پوشیده شده ، سپس به بازار عرضه می گردد و چون همین طرح توسط آنها پوشیده شده ، مردم آنها را خریداری کرده و استفاده می کنند. «تورشتاین وبلن» مد را وسیله ای برای این که افراد نشان دهند ثروتمند وباشخصیت ویا دارای اندیشه های بخصوصی هستند، می داند ؛ لذا به محض اینکه مدی درجامعه گسترده شد، اشراف زادگان وثروتمندان به سراغ این مد جدید می روند ؛ چرا که مد قدیمی دیگر آنها را از طبقات دیگر جامعه متمایز نمی کند .

▪ مد وموفقیت :

ما برای موفق شدن در زندگی نیازمند به راه های گوناگون هستیم و هر کدام از این راه ها ما را بیشتر به موفقیت برساند ، به دفعات مکرر از آن استفاده می کنیم . برای بررسی این موضوع از نظریه موفقیت و انگیزه «هومنز» استفاده می کنیم . وی معتقد است از میان اعمالی که شخص انجام می دهد ، اگر آن عمل بیشتر به پاداش منجر شود ، احتمال تکرار آن افزایش می یابد و قضیه انگیزه را چنین بیان می کند : اگر عملی که قبلا باعث موفقیت شده باشد ، همان موفقیت مجددا تکرار شود ، آن شخص ممکن است دست به همان رفتار بزند ، با توجه به همین قضایا می توان گفت که اگر چه شخص ممکن است با مدگرایی با خانواده خود درگیر شود ولی در میان همسالان خود مورد تشویق و تائید و اعتماد قرار می گیرد و حتی در ارتباط با جنس مخالف به موفقیت رسیده و ارزش و منزلت خود را بالاتر می برد ، چون این موفقیت ها در راستای مدگرایی او انجام گرفته ، این عمل بیشتر مورد تکرار قرار می گیرد .

▪ مد و ارزش ومنزلت اجتماعی:

به طورکلی تمامی رفتارهای انسان درراستای برآورده کردن نیازهای اومی باشد وانسان سعی می کند درقالب رفتارها یا واکنش ها بتواند به نیازهای خود پاسخ دهد . مدگرایی نیز یکی از رفتارهایی می باشد که ما طی آن به طور ناخودآگاه به نیازهای خود پاسخ می دهیم . به اعتقاد «ابراهام مازلو» نیازهای انسان پنج دسته می باشد که عبارت اند از: نیازهای جسمانی (اساسی ترین نیازهای حیات، مثل غذا وآب) ، نیازهای امنیتی (محیط فیزیکی و احساسی مطمئن) ،نیازهای تعلق داشتن (برقراری دوستی و پذیرش از سوی دیگران)، نیازهای احترام (شناخت، توجه ونیازازسوی دیگران) ،نیازهای خودشکوفایی (پیشرفت، بالاترین دسته نیازها) به گفته مازلوارزش و منزلت یکی از نیازهای مهم انسان می باشد . جوانان نیز بر حسب مقتضیات سنی می خواهند از ارزش واحترام دیگران برخوردار باشند و برای رسیدن به این هدف از ابزارها و شیوه های مختلف استفاده می کنند ؛ برخی از طریق درس خواندن ، عده ای با ورزش و هنر و برخی نیز با تغییرات ظاهری باب روز اظهار وجود می نمایند . بنابراین از لحاظ روانی مد با خودنمایی و نیاز به جلب توجه دیگران به خود بستگی دارد .

▪ ریشه یابی:

همان طور که اشاره شد دلیل به وجود آمدن مد را می توان به حس تنوع طلبی و کشش افراد به سمت ابداع و تغییروتجربه این تغییرات دانست. سابقه این مسئله در اولین جوامع بشری نیز مشاهده می شود ، چرا که هر یک از قشرهای این جامعه دارای سلیقه و نوع پوشش متفاوتی بودند و این تنوع طلبی بشررا ازهمان بدو پایه گذاری جوامع بشری می توان ملاحظه نمود .

مردم وبخصوص نوجوانان وجوانان بنا برمیل ذاتی خویش، تنوع طلب وخواهان تغییروتحول هستند ولذا این علاقه وجود دارد که خود را به شکل افراد و گروه های محبوب اجتماعی و یا ستارگانی که پیرامون آنها تبلیغات حیرت آوری وجود دارد ، درآورند . در این میان با توجه به قدرت ، تنوع وگستردگی تبلیغات غربی می توان گفت که ستاره ها و مدل های آنها ، بسیار فراگیرتروتاثیرگذارتراز انواع داخلی هستند.مد ومدگرایی را می توان ازجهتی مولود مدرنیسم دانست . مدرنیسم نگاه نو به عالم وآدم است ، نگاه و شناختی که برخاسته از زیستن در حال و گسستن از گذشته بوده و صریحا با مفهوم سنت در تقابل می افتد. مدرنیته که شکل عینیت یافته فرهنگ مدرن است ، همراه و همزاد با گذرازگذشته به حال، نوآوری، تجدد ومد است. ازاین رومدرنیته همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، رکود، قدمت وسنت وپیروی ازهنجارهای پایدار قرار می دهد و کشش و تمایل آن به سوی تجدد و نوآوری در فرهنگ و ارزش های اجتماعی است . بنابراین ، نوآوری در تفکر و رفتار به عنوان نماد اندیشه مدرنیسم قلمداد می شود و از آنجا که جوامع غربی موطن ومظهرمدرنیته بوده اند ، فرایند مدرنیزاسیون (مدرن سازی) و اشاعه طرح ها و مدهای نو ، رابطه مدگرایی و غرب گرایی را نشان می دهد . برای این که به چگونگی پذیرش مد در جوامع امروزی بپردازیم ، باید به قوانین مذهبی و عرفی ، فرهنگی و اجتماعی احاطه داشته باشیم . در جامعه ای مثل ایران ، مشاهده می کنیم که هیچ گاه قانون و عرف به مردم اجازه نمی دهد که مانند زنان ومردان غربی با پوشش نیمه برهنه درجامعه تردد کنند .

پس هرگز مد شدن چنین پوشش هایی درجامعه ایران به وقوع نخواهد پیوست . می توان گفت خاستگاه اولیه مد دریک جامعه حالات روحی، روانی وعرف آن جامعه می باشد . دراینکه درجوامع امروزی تقریبا هرچند ماه یک باروبا تغییر فصل ، شاهد مد شدن و تغییرات بسیاری در انواع رفتارها هستیم ، جای هیچ شکی نیست که این سرعت تغییر مرهون پیشرفت صنعت است . (مدهای پوششی وابسته به صنایع نساجی ، مدهای آرایشی وابسته به صنایع شیمیایی و ...) حتی به جرات می توان گفت مدسازی خود یک صنعت به حساب می آید .

بسیاری ازصنایع خود را درصنعت مد شریک می کنند تا به بازارهای بیشتروخریداران ودرنهایت درآمد بالاتری برسند. صنایعی مثل رنگرزی، پوشاک، عطروحتی خودرو در این راه به درآمدهای زیاد رسیده اند. اگر بخواهیم به بررسی چگونگی پذیرش مد در دنیا بپردازیم ، می بینیم که مد بر اثر یک اتفاق یا رخداد حادث نمی شود. این طور نیست که یک فرد بدون هیج بررسی و هدفی به یک تغییر و تحول بپردازد و سپس از آن به عنوان مد یاد شود. بلکه مد حاصل یک بررسی و تحقیق در زمینه های گوناگون است . زمانی که یک شرکت تولید لباس تصمیم به ابداع یک مد جدید می گیرد ، به فرآیندی دقیق و منظم برای این کار نیاز دارد تا بتواند طرح مورد نظر خود را عرضه نماید .این فرآیند شامل شناخت صحیح و کامل جامعه هدف ، فرهنگ ، مذهب و قوانین ، نحوه استقبال از طرح های قبلی ، سلیقه و طبع جوانان، میزان تاثیرپذیری جوانان و دیگر افراد جامعه از طرح های ارائه شده ، نوع آب و هوای مناطق مورد نظر ، رنگ پوست، مو و چشم انسان های منطقه هدف ، نحوه انتخاب ، سلیقه و زمان بندی برای ارائه مد می باشد. تولیدکنندگان پوشاک، عطرولوازم آرایشی ، لوازم خانگی ، خودرو و ... که همگی در خلق مد موثرند ، با تغییر برخی شاخصه ها به تحقیق درآنها می پردازند و از نتایج این تحقیقات است که مثلا تولید کنندگان پوشاک به کارخانجات نساجی و رنگرزی سفارش پارچه با رنگ مد نظر را می دهند و با نظر طراحان مد به تولید و ارائه اجناس خود به عنوان یک طرح و مد جدید می پردازند.

البته در جوامع پیشرفته چنین کارهایی صورت می پذیرد ودرکشورهای درحال توسعه یا عقب مانده فقط تقلید است که به رواج یک مد کمک می کند . چنانچه شاهد هستیم افراد با دیدن یک فیلم، سریال، خبر، عکس یک هنرپیشه یا ورزشکارمشهور به تقلید ازاوپرداخته وعده ای نیزبه تولید نوع پوشش وی می پردازند و آن را مد جلوه می دهند وبا گشاد وتنگ کردن ، یا کوتاه وبلند کردن مدل های قبلی ، سبک جدیدی ازمد را ارائه می دهند . حال به این پرسش می رسیم که چرا جامعه ما درحال حاضردچاراین تقلید شده وازاصالت وهویت مذهبی وملی دورشده است ؟ درپاسخ به این مسئله اشاره می کنیم که درحال حاضرفناوری وصنایع مرتبط با مدگرایی جوانان کمتربا فرهنگ مان تناسب دارند و این باعث شده که ما در جامعه مان رواج بی رویه لباس ، لوازم بهداشتی و آرایش ، رنگ ، خودرو خارجی ووارداتی از سایر کشورها باشیم . در این میان نگاه واردکنندگان نیزبیشتر مبتنی بر پایه سودآوری بیشتر از این کاراست که همین موضوع باعث ورود اجناس با کیفیت فرهنگی پایین می باشد.

● انگیزه وزمینه های روانشناختی مدگرایی درجوانان :

علاوه برزیرساخت های تاریخی واجتماعی ، مدگرایی دربین جوانان از یک سری اصول وسازه های روان شناختی نیز تبعیت می کند وبا انگیزه ها ونیازهای چندی در ارتباط است . میل به دیده شدن توسط دیگران درتمام انسان ها به نسبت های مختلف وجود دارد . گاه این خصلت به صورت نوعی خودنمایی وتقلید چشم بسته از فرهنگ بیگانگان جلوه می کند واغلب نتیجه آن ترویج هویت های بیگانه است. جامعه شناسان معتقدند که رواج برخی مدها ، گاهی اوقات به معنای مخالفت جوانان یک نسل با محیط پیرامونشان است . به عبارتی هنگامی که جوانی قادر نباشد آزادانه دیدگاهش را بیان کند ، امکانی برای رشد اقتصادی خود فراهم نبیند ، راهی برای تفریح و ابراز شادی ها و هیجاناتش نیابد ، به ناچار برای رهایی از این فشارها و یا برای مهار کردن خشم خویش از جامعه ای که تصور می کند زندگی را بر او تنگ کرده است ، گاه به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه و برای شکستن ارزش های رسمی رایج اعلام می کند . او در این شرایط در سکوتی ظاهری و با به فاصله گرفتن از ارزش های جامعه می خواهد بگوید : «من هستم . مرا ببینید »!

● ابرازوجود وجلب توجه دیگران:

افرادی هستند که با تعویض و تغییر هرروزلباس و آرایش خود وخرید لباس های گران قیمت و مد روز ، در صدد جلب توجه دیگران بر می آیند . استفاده از لباس های چسبناک وبراق ورنگارنگ ، جوراب های شبیه تور ماهیگیری ، کفش هایی با پاشنه های خیلی بلند، آرایش تندی با رنگ های غیر طبیعی و ... (که بیش از همه در بین جوانان و بخصوص دختران رایج است) ، باعث جلب توجه دیگران شده ، نگاه هایی را به خود معطوف می دارد. یکی ازدلایل گرایش جوانان به مد به خاطر مورد توجه قرار گرفتن (ابراز وجود و خودنمایی کردن) و پاسخگویی به نیازهای روانی آنهاست . جوانان به دلیل داشتن روحیه تاثیرپذیر آمادگی بیشتری برای پدیده های نو دارند . دلیل دیگر هم می تواند سرخوردگی ها و نداشتن اعتماد به نفس و چشم و همچشمی باشد که افراد را به سوی مدهای مختلف می کشاند . البته عده ای هم هستند که هیچ دلیل خاصی برای تبعیت از مد ندارند و فقط به خاطر اینکه این پدیده در جامعه رواج پیدا کرده از آن استقبال می کنند، می خواهند جای خود را درمیان اطرافیان وهم سن وسال های خود بازکنند وبابت آن هزینه های بسیاری را تقبل می کنند، حتی اگربرایشان مشکل باشد . در ادامه به تکمیل این بحث می پردازیم.

منبع: وبلاگ دانشجویان جامعه شناسی دانشگاه مازندران