"گذشته " اصغر فرهادی چه در مورد گذشته آدم ها باشد چه در مورد گذشته ای که می گذرد مرا یاد جمله ای از کتاب "بهار 63" انداخت که نویسنده نوشته بود: همه آن هایی که می گویند گذشته ، گذشته ؛ آیا واقعا گذشته برایشان گذشته است؟

فیلم اصغر فرهادی با تمام دغدغه های کارگردان در ایران اکران شد در این یادداشت ،چند نکته از نگاه نگارنده را می خوانید.

1-دقت فرهادی به دخترهای نوجوان و به عبارتی نوجوان هایی همسن دخترش و مرکز قرار دادن ایشان نوعی ذات پدرانه ایرانی است که هرگز از فیلم هایش جدا نمی شود.

2-سقف برای فرهادی مهم است و خانه برایش مهم تر .وسواس کارگردان ایرانی مطرح در جهان یک وسواس وطنی ست.او بلد است خانه را امن و بیرون از خانه را باری به اتفاق نشان دهد.او شروع اتفاق های بد را می گذارد برا ی وقتی که دوربین به بیرون از سقف می رود.در فیلم "درباره الی" تا وقتی برای بازی بیرون نرفته‌اند همه چیز روبه راه اما تا سقف فراموش می شود حادثه ها اتفاق می افتند.در "جدایی نادر از سیمین" راضیه که نقشش را ساره بیات بازی می‌کند به بیرون از سقف که می رود تصادف می کند بچه اش را از دست می هدو ماجراهای تلخ شروع می شود .در "گذشته" هم همین سقف است که وقتی با کسی تقسیم می شود و ترکش می کنی ، شروع ماجراهای تلخ است.

3-"گذشته" را قبل از آنکه اصغر فرهادی کارگردان ساخته باشد، اصغر فرهادی ایرانی ساخته است.جدا از این که تمام کودکان جهان در جغرافیای متفاوت یک جور می خندند و گریه می کنند اما پدران ایرانی دخترانشان را نوازش می کنند ، می بوسند و نگرانشان هستند حتی اگر پدر واقعی اش نباشند.

4-شخصیت های "گذشته" هم مقصرند هم نیستند و مخاطب "گذشته" آماده می شود بدون قضاوت فیلم را ببیند ، همانطور که در فیلم مدام همه به هم می گویند "صبر کن".

5- مدت فیلم دو ساعت و ده دقیقه است که فرانسوی ها بیشتر به آن عادت دارند تامخاطب ایرانی.

6-احمد "علی مصفا " در جایی از فیلم به دختر نوجوانش برای دلداری می‌گوید:افسردگی، این جوری است دیگر و بعد نگاهش را از دختر می دزدد چرا چون که می خواهد دلیل خودکشی زنی را افسردگی بنامد .دلیلی که از نظر مرد ایرانی غم انگیز است اما برای دیگران دلیل است به هر جهت.

7-بو آخرین چیزی است که از حافظه پاک می شود .این را "سمیر" می گوید همان وقتی که برای دوباره به دست آوردن همسرش تلاش می کند همان همسری که شاید به خاطر اشتباه و خیانت "سمیر "از دست رفت.

8-دکتر به سمیر می گوید هیچ کدام از عطر ها تاثیر نداشت و سمیر عطر خودش را می زند به همسرش که در کماست می گوید اگر بو را می فهمی دستم را فشار بده ، یک قطره اشک از صورت زن با دوربین پایین می آید و آنوقت دوربین دست زن را نشان می دهد که بی حرکت است.

9- هر اطمینانی در این شرایط مشکوک است.این دیالوگی است که دکتر به سمیر می گوید تا تکلیف مخاطب را روشن کند این جمله شبیه این گمانه است که هر قضاوتی در این فیلم شرایط را بدتر می کند.

10-و اما یک سئوال آیا گذشته می گذرد؟

مارال دوستی

انتهای پیام/