سرویس فرهنگ هنرآنلاین/

ابوالحسن، علی بن محمد بن علی بن موسی الهادی النقی العسکری، دهمین امام شیعیان است که از وی با عنوان امام علیّ نقی یا امام هادی یاد می‌کنند. جز هادی، معروفترین لقب او نقی است. نام او، "علی" و کنیه‌اش "ابوالحسن ثالث" و از القابش نقی، هادی، امین، طیب، ناصح و مرتضی را ذکر کرده‌اند. شیعیان وی را با فرزندش حسن بن علی، "امامین عسکریین" می‌خوانند، زیرا در شهر نظامی سامراء (عسکر)، زیر نظر خلفای عباسی بودند. زندگی او مصادف با ضعف عباسیان بود.

حضرت امام هادی (ع) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود. در این مدت حضرت علی النقی (ع) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع) در مدینه عهده دار بود، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت. به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت و به آن امام بزرگوار تهمتها زد، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع) منسوب کرد، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند.

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه، از دوره حضرت رضا (ع) به بعد، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع) پیش نیامده بود، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید؟

امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی‌درنگ به پاس خاطر وی و احترامش بر می خاستند. خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج، وسعت دانش وی را دیده بودند. شبها اوقات امام (ع) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه‎ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد. هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد. همه او را دوست داشتند. همیشه بر لبانش تبسم بود، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود.

امام و مردم/

ایشان در زمینه اجتماعی و رسیدگی به کمبودها و مشکلات مردم و برطرف کردن گرفتاری های آنان پیشگام بودند، به گونه ای که کسی از در خانه ایشان نا امید باز نمی گشت.

محمد بن طلحه نقل می کند: امام هادی علیه السلام روزی سامرا را به قصد کار مهمی به سمت دهکده ای در اطراف ترک کرد، در این فاصله مردی عرب سراغ آن حضرت را گرفت، به او گفته شد امام به فلان روستا رفته است. مرد عرب به سمت آن روستا حرکت کرد، وقتی به محضر امام علیه السلام رسید گفت: من از اهل کوفه و از متمسکان به ولایت جدت امیرمؤمنان علیه السلام هستم ولی بدهی سنگینی مرا احاطه کرده است چندان که قدرت تحمل آن را ندارم. و کسی را جز شما نمی‌شناسم که حاجتم را برآورد. امام علیه السلام پرسید: بدهکاریت چقدر است؟ عرض کرد: حدود ده هزار درهم. امام علیه السلام او را دلداری داد و فرمود ناراحت نباش مشکلت حل خواهد شد. دستوری به تو می‌دهم عمل کن و از اجرای آن سرمتاب. این دستخط را بگیر، هنگامی که به سامرا آمدی مبلغ نوشته شده در این ورقه را از من مطالبه کن هر چند در حضور مردم باشد. مبادا در این باره کوتاهی کنی. پس از بازگشت امام علیه السلام به سامرا مرد عرب، در حالی که عده‌ای از اطرافیان خلیفه و مردم در محضر آن حضرت نشسته بودند وارد شد و ضمن ارائه نوشته امام علیه السلام به آن حضرت، با اصرار، دین خود را مطالبه کرد. امام علیه السلام با نرمی و ملایمت و عذرخواهی از تاخیر آن، از وی مهلت خواست تا در وقت مناسب، آن را پرداخت کند، ولی مرد عرب همچنان اصرار می‌کرد که هم اکنون باید بپردازی. جریان به متوکل رسید. دستور داد سی هزار دینار به امام علیه السلام بدهند. امام علیه السلام پول‌ها را گرفت و همه را به آن مرد عرب داد. او پول‌ها را گرفت و گفت خدا بهتر می‌داند که رسالتش را در چه خاندانی قراردهد.

شهادت امام هادی(ع)

امام دهم، حضرت هادی (ع) در سال 254هجری به وسیله زهر به شهادت رسید. در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود. معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد. از این سال امام حسن عسکری پیشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود، سرانجام به خاک سپرده شد.

احادیثی از دهمین امام شیعیان

* "الدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون"، "دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و گروهی دیگر زیان بینند".

* "یَاْتى عَلماءُ شیعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَأهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَالاْنْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ" [بحارالأنوار: ج 2، ص 6، ضمن ح

علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.

* "التَّواضُعُ أَن تُعطِی النّاسَ مَا تُحِبُّ أَن تُعطاه" [المحجة البیضاء ، ج 5 ، ص 225]

فروتنی در آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

* "اَلْعِلْمُ وِراثَهٌ کَریمَهٌ وَالاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِکْرَهُ مِرْآتٌ صافَیهٌ"

علم و دانش بهترین یادبود براى انتقال به دیگران است، ادب زیباترین نیکى ها است و فکر و اندیشه آئینه صاف و تزیین کننده اعمال و برنامه ها است.