سرویس تئاتر هنرآنلاین// معمولاً کسانی که نوشته‌های خبرنگاران و منتقدان را هم‌زمان با روزهای برگزاری جشنواره می‌خوانند،آنها را یک مُشت جمله‌های ناشی از شتاب‌زدگی و احساسات تلقی می‌کنند که نباید زیاد روی‌شان حساب کرد.البته اهالی رسانه معتقدند که چنین نیست،ولی اگر این‌طور هم باشد،در مواردی باید حق را به آنها داد.مثلِ اتفاقی که شب گذشته در تالار چهارسوی مجموعه تئاتر شهر افتاد و نه تنها تماشاگران و منتقدان را،که خودِ بازیگران و عوامل را نیز احساساتی کرد و به گریستن وا داشت.

نمایش «بیوه‌های غمگین سالار جنگ» به نویسندگی «محمدامیر یاراحمدی» و کارگردانی «شهاب‌الدین حسین‌پور»،توانست در نخستین روز از بخش اجرای نمایش‌های صحنه‌ای،تماشاگران بی‌شماری را که در سالن با تحسین و شگفتی به صحنه خیره مانده بودند،غافلگیر کند.«بیوه‌ها...» بی‌اغراق نمونه‌ای درست و شایسته از تئاتر اصیل ایرانی بود؛نمایشی که نشانه‌های اصالت در جای‌جای آن خودنمایی می‌کرد؛از نمایش‌نامه گرفته تا کارگردانی و بازی‌ها و موسیقی و طراحی لباس و صحنه و سایر موارد. با آن‌که بروز چنین حس‌و حالی،همه ناشی از متنِ حرفه‌ای و کم‌نظیر یاراحمدی بود، با این حال شیوه بازیِ بازیگران و بخصوص توانایی بانوی هنرمند «گلاب آدینه»،در افزایش کیفیت نمایش،مزید بر علت شده بود. با آن‌که آدینه پیش از این، با بازی در نمایش «خرده‌خانوم» (کیومرث پوراحمد) نیز نقشی مشابه را تجربه کرده بود اما او در «بیوه‌ها...» چنان ظرافت‌هایی به رفتار و گفتار خود افزوده که جنس بازی و شخصیتش را یک‌سره از نمایش قبلی دور کند و در خاطر کسی نیاید.از امتیازهای دیگر نمایش این‌که به مدد کارگردانی خوب و قابل‌تحسین حسین‌پور و همچنین احساس مسئولیت هم‌بازی‌های آدینه در نمایش نام‌برده،جنسِ بازی‌ها یک‌دست و دیدنی از کار درآمده.

نورا هاشمی،مهسا مهجور،حمید رحیمی و حتی بازیگرِ تازه‌کاری چون «حمیده مستعان»، همگی در این نمایش خوش درخشیده‌اند.علاوه بر این،در کارگردانی نمایش با آن‌که پیداست به لطفِ برخورداری از سایه حضور و تبحر و توانمندی آدینه به این سطح از زیبایی‌شناسی دیداری و اجرایی رسیده،کاستی و ضعفی به چشم نمی‌آید که تماشاگر را آزرده‌خاطر کند.

حسین‌پور از دکورِ طراحی‌شده،نور،میزانسن و میمیکِ بازیگران بهترین بهره ممکن را برده است.نکته قابل توجه دیگر، ادبیاتِ نمایش‌نامه و دیالوگ‌نویسیِ شیرینِ یاراحمدی برای شخصیت‌هاست.نویسنده بی‌آن‌که به دام کلیشه‌های نخ‌نماشده بیفتد،از زیباترین جمله‌ها و واژگان پارسی و طهرانی و گاهی نیز قجریِ برای رساندنِ منظور و ویژگیِ اخلاقی شخصیت‌ها استفاده کرده است.نمونه این دیالوگ‌نویسیِ مستند و دل‌نشین را در فضای تئاتر کم‌تر دیده‌ایم. پیش از این فقط در فیلم‌های تاریخی زنده‌یاد «علی حاتمی»،آدم‌ها به این شیوایی و زیبایی سخن گفته‌اند.اسامی و آدرس‌ها و مَثل‌ها و مَتل‌هایی که در متن آمده،تماشاگر را در مواجهه با نمایش،نه تنها به دیدن،که به شنیدن نیز وامی‌دارد.

«خاله‌خوش‌وعده‌خاک‌انداز»،«یاردانقلی»،«قاقالی‌خشکه»،«تیارت»(به‌جای‌تئاتر)،«اُجاق‌‎زادگی»(به‌جای‌حلال‌زادگ)،«با این پسره پَل و پخت نکردی» و «ریش و گیسی به هم بباف»، برخی از عبارت‌هایی‌اند که در دیالوگ‌های سه شخصیت اصلی نمایش،«نیم‌تاج‌الملوک»،«شاپرک‌خانوم» و «طلعت‌خانوم» به کار می‌روند.

مخلص کلام این‌که «بیوه‌های غمگین سالار جنگ»،از هر حیث آن‌قدر خوب و حرفه‌ای کارگردانی و اجرا شده که اگر در بخش مسابقه جشنواره حضور داشت می‌توانست از شانس‌های اصلی جشنواره برای دریافت جوایز بهترین متن،کارگردانی و بازیگری باشد.

احمدرضا حجارزاده