به گزارش خبرنگار موسیقی هنرآنلاین، گروه موسیقی اشتیاق به آهنگسازی علی قمصری و خوانندگی علیرضا قربانی در حالی شب گذشته دومین اجرای خود را به روی صحنه برد که حتی نتوانست مخاطبان عام که این روزها برای هرموسیقی از صندلی‌های خود بلند می‌شوند را راضی به خانه های خود بفرستد.

این برنامه که "دیدار" نام داشت، طبق معمول کنسرت‌های ایران با 20 دقیقه تاخیر آغازشد."هیچستان" با استفاده از شعر سهراب سپهری نخستین قطعه ای بود که گروه اشتیاق در کنسرت آن را اجرا کرد.انتخاب این اثر برای اول کنسرت بسیار هوشمندانه بود؛ چرا که به منظور فراز و فرود های ملودیک در فواصل دلنشین مخاطب را به گوش سپردن به ادامه کنسرت ترغیب می‌کرد .

ساز و آواز سنتور به همراه خواننده به شیوه‌های که بارها در موسیقی ردیف دستگاهی با آن برخورد شده در ادامه بخش نخست این کنسرت اجرا شد .

این برداشت با استفاده نوازنده سنتور از فیگورهای ریتمیک در کنار جملات متصل به موسیقی ردیف دستگاهی اجرا شد ، از اجرای مطلوب خواننده می‌توان به عنوان نکته قابل توجه این قسمت یاد کرد که هم در اجرای اوج و بم های خود توانا عمل بود.

عجله نوازنده سنتور و کمانچه در بیان جواب آواز به وضوح حس می‌شد اتفاقی که نوازندگان جوان عرصه موسیقی ردیف دستگاهی این روزها درگیر آنند.به نظر می‌رسید اگر جمله‌های ملودیک در جواب آوازها با تامل بیشتری همراه بود تاثیر افزون‌تری بر روی مخاطب می‌گذاشت .

جواب آواز در طول حیات موسیقی ردیف دستگاهی ایران همواره از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است. باید توجه داشت که آرشیو ذهنی علاقه‌مندان به این گونه از موسیقی پراز برداشت های اساتید به نام این حوزه است؛ البته که باید این مقوله با برداشت‌های شخصی همراه باشد اما نباید فضا را از آنچه که هست دور کند بلکه ساز باید شرایط را برای خلق یک حس مشترک میان کلام فراهم کند نه اجرا تکنیک های سریع و گذرا نقش پررنگ تری ایفا کنند.

"پروانه" نامه قطعه ای بود که در ادامه توسط این گروه اجرا شد ،همانطور که انتظار می رفت فیگورهای ریتمیک که توسط ساز بم کمان به همراه سازهای کوبه ای اجرا می شد به عنوان اورتور این اثر مورد استفاده قرار گرفت .

این قطعه از دور ریتمیک 12 تایی بهره می برد ، پروانه با فضای خود برداشتی از موسیقی شبهه قاره هند با اکسانهای پی در پی را برای مخاطب تداعی می کرد .

البته نوآنس ها به خوبی از سوی نوازندگان گروه اجرا می‌شد اما باز هم همچون اجراهای علی قمصری در گذشته پاساژهای متوالی ذهن شنونده را از جملات اصلی دور می‌ساخت .

اجرای فرم مرسوم آواز در ریتم آزاد برروی پایه های ملودیک که توسط اعضای گروه نواحته می‌شد، آغاز گر این فرم تکرای در موسیقی ایرانی بود که تا پایان کنسرت بارها و بارها اجرا شد .

با تکنوازی ساز تار آواز بیات اصفهان تثبیت شد و فضا را برای آغاز قطعه " ادم برفی" که با پیتسی کاتوهای بم کمان همرا بود فراهم کرد .

کمانچه در این اثر از اجرای جمله های کششی بهره می‌برد و ساز سنتور نیز با نگاه داشتن دور ریتمیک گروه فضا را برای ورود آواز هموار می کرد. اجرای آواز با ریتم آزاد بر روی پایه های که توسط گروه نواخته می‌شد بازهم اجرا شد و این فکر را در ذهن مخاطب تداعی می‌کرد آیا آهنگساز برای استفاده از کلام برنامه‌ای داشته یا تنها می‌خواسته که فرم ساز و آواز را بیانی به قول تازه ارائه دهد ؟

این قطعه به دلیل بهره گیری از جملات کنترپوآنتیک صدابرداری مطولبی را می‌طلبید تا جمله‌ها به گونه‌ای شفاف شنیده شود اما اوج برخورد آماتور با مقوله صدا و استفاده از آن در اجرای زنده مخاطب را با چالشی جدی برای شنیدن ملودی ها وا می‌داشت .

از نکات قابل توجه این کنسرت که کم هم نبود، می‌توان به برداشت های ملودیک علی قمصری با ساز " باقلاما" اشاره کرد .

جمله ها و برداشت های ملودیک همانگونه که برروی ساز تار مورد استقاده قرار می‌گرفت بر روی باقلاما نیز نمایان می‌شد اما با این تفاوت که نوازنده به قابیلت های این ساز و لحن اجرایی آن بی‌توجه بود .

باقلاما دارای رپرتوآری اجرایی عظیمی است که بیشتر در کشور ترکیه و حاشیه‌های جغرافیایی آن مورد استقاده قرار می‌گیرد ، جالب آنجا بود ملودی‌هایی که در این قسمت به گوش می‌رسید با استفاده از تکنیک‌های موسیقی جنوب اسپانیا عرضه می‌شد که این حکایت ازنداشتن آرشیو ذهنی نوازنده نسبت به این ساز خبر می‌داد .

این بارهم کلام بر روی ملودی با ریتمی آزاد خوانده شد با این تفاوت که ریتمی که گروه برای نگاه داشتن آن می‌کوشید در دور پنج تایی و ترکیبی از آن بود .

از قطعه "حیلت رها کن" می‌توان به عنوان یک تصنیف منسجم که توسط این گروه اجرا شد یاد کرد که شاید عمده‌ترین دلیل آن بهره گیری از شعری قدرتمند از مولانا بود که دارای اوزانی سهل تر برای آهنگسازی است .

بخش دوم کنسرت پس از استراحتی کوتاه آغاز شد؛در این قسمت دسته سازهای زهی ( ویلن ، ویولا و ویلن سل) به همراه یک نوازنده کمانچه و کمانچه آلتو به گروه اضافه شد .

در ابتدای ورود این هنرمندان به روی صحنه این سوال در ذهن مخاطب نقش می‌بست که چرا این دسته از سازها با وجود اینکه از لحاظ صدادهی بسیار شبیه همند در کنار یکدیگر مورد استفاده قرار گرفته‌اند که شاید بیان رنگی تازه از این وسعت صدادهی دلیلی باشد که آهنگساز به آن نیاز داشته است .

از نکات قابل توجه قطعه نخست با نام " نغمه ای زنانه " می توان به نامطلوب بودن فواصل اجرایی از سوی نوازندگان سازهای زهی در دستگاه نوا و اجرای دوباره اواز بر روی جمله های ملودیک اشاره کرد .

اورتور قطعه که با استفاده از سازهای زهی عرضه می‌شد ساخته های اساتید به نامی همچون حسین علیزاده ( نی نوا) و کیهان کلهر ( شهر خاموش) را برای شنونده تداعی می‌کرد .

تکنوازی تار علی قمصری نیز نکاتی داشت نمی‌توان از آن به سادگی گذشت ، چیزی به جز پاساژ ، پرش‌های متوالی و پرداختن به جملات ملودیک به صورت عجولانه شنیده نمی‌شد .

ضربی نهفت هم درادامه حرف تازه‌ای برای گفت نداشت ، هم و سبک و سیاق قمصری و نگاه انرژیک به موسیقی در این قطعه نیز به وضوح حس می‌شد .

مخاطبان می‌پنداشت که این موسیقی برروی چه قوانین و فرمی نهاده شده که کمترین حس موسیقایی را به آنها می‌داد .

تکنوازی کمانچه شروین مهاجر که با دسته سازهای زهی همراه بود را می‌توان به عنوان یکی از معدود نکات مثبت این کنسرت برشمرد که با تامل و تفکر در بیان جملات انگیزه‌های حاضران در سالن برای ماندن و شنیدن این موسیقی را بیشتر کرد .

توجه به فرعیات در موسیقی یکی از نکاتی بود که آهنگساز بر روی آن پافشاری می‌کرد و خطوط اصلی کمترین نقش را بیان ملودی ها ایفا می‌کردند .

باید توجه داشت نمی‌توان با اجرای تجربه های تازه که همچنان به بلوغ خود نرسیده‌اند سلیقه مخاطب موسیقی ایرانی را تغییرداد؛ چرا که این مهم به اگاهی نیاز دارد نه جسارات بی‌محابا .

در قطعه "رویای خاکستری" نا‌کوکی ساز تار به اوج خود رسید؛ به طوری که فاصل برروی این ساز باپرده نا مطلوب به گوش می‌رسید، آواز هم در این میان همچنان در ریتم آزاد اجرا می‌شود .

استفاده از اشعار سطح بالا یکی دیگر از عواملی بود که این کنسرت را برای مخاطب قابل تحمل می‌کرد و نمی‌گذاشت که سالن را ترک کنند .

جای خوشحالی داشت که قطعه یاد دوردست شبیه تصنیف بود تا حداقل مخاطبان از تعامل کلام و موسیقی با یکدیگربرداشتی داشته باشند .

شروین مهاجر تنها کسی بود که بار سنگین اجرای مطلوب را بردوش می‌کشید ؛جالب اینجاست که در کنفرانس خبری این کنسرت نامی از این نوازنده برده نشد که قرار است در گروه نوازندگی کند .

"صدای زن" به عنوان قطعه پایانی این گروه به مقام والای مادران تقدیم شد .کنترپوآن های ملودیک و شکست های ریتمیک انقدر در هم پیچیدند تا اجرا تمام شد .به نظر می‌رسد که گروه اشتیاق و به خصوص آهنگساز آن هیچ برنامه‌ای برای برگزاری کنسرت نداشته و تمرینات مدونی برای خود و گروهش طراحی نکرده بود.