به گزارش هنرآنلاین ، نشست نقد ادبی روانکاوانه عصر روز دوشنبه 15 آبان با سخرانی حسین پاینده نویسنده، مترجم، منتقد ادبی و دانشیار نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبایی در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان برگزار شد. پاینده در ابتدای این جلسه با تشریح مفاهیم اصلی روانکاوی فرویدی، گفت: روانکاوی، نظریه‌ای فراگیر درباره رشد شخصیت دارداز جمله این مساله که ضمیر ناخودآگاه، محل اختفای تکانه‌های سرکوب شده و در واقع جایی است که این امیال ، ابقا می‌شوند.

این منتقد ادبی با اشاره به این‌که روانکاوی در ایران به صورت تحریف شده معرفی شده است گفت: پسربچه‌ها می‌خواهند مهر مادر را تصاحب کند، نه خود مادر را؛ در این میان هر کس از تمایل کودک به برقراری ارتباط جنسی با مادر، سخن بگوید، نه تنها چیزی از روانکاوی دریافت نکرده بلکه یاوه می‌گوید.

پاینده با اشاره به این مسئله که بسیاری فروید را کاشف ضمیر ناخودآگاه می‌دانند، گفت: خود فروید در جلسه‌ای گفته است ضمیر ناخودآگاه در ادبیات وجود داشته و پیش از او، شعرا به آن پرداخته‌اند. او همچنین بیان کرد: به باور روانکاوان هم "نهاد" و هم "فراخود" به سمت افراط گرایش دارند و تعادل، جایی است که "خود"، نمود پیدا می‌کند و ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که "خود" افراد کم و تعادل روانی در جامعه به هم خورده است.

او در ادامه با اشاره به نظام تعبیر رویا در روانکاوی فرویدی یادآور شد: تمام عناصر رمان و داستان کوتاه از کشمکش گرفته تا مکان، زمان، زاویه دید، پیرنگ و تِم در خواب و در نظام تعبیر رویا وجود دارد و نظریه روانکاوی، مبتنی بر این است که چون ما امیالی را سرکوب کرده‌ایم، این امیال به شکل رویا به ما برمی‌گردند. پاینده، رویا را شاهراه منتهی به ضمیر ناخودآگاه دانست و افزود: هر روانکاوی وقتی رویاهای یک فرد را بررسی می‌کند، در واقع کار یک منتقد ادبی را انجام می‌دهد.

دانشیار نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبایی سپس به سه شکل از نقد ادبی روانکاوانه اشاره کرد و گفت: یکی از این اَشکال، روانکاوی نویسنده است، به این معنی که آثار یک نویسنده را شواهد بالینی برای پی بردن به ضمیر ناخودآگاه آن نویسنده، تلقی کنیم. این شکل از نقد ادبی روانکاوانه به هیچ وجه شیوه صحیحی نیست چرا که مستلزم اطلاعات بسیار زیاد درباره بیمار است. این کار همچنین مربوط به دهه 50 است و امروز دیگر انجام نمی‌شود.

پاینده در ادامه از صادق هدایت به عنوان بزرگ‌ترین قربانی نقد ادبی روانکاوانه در ایران یاد کرد و افزود: آیا از نظر شرعی اشکال ندارد که عناوین و اتهامات عجیب و غریب را به صادق هدایت نسبت دهیم؟ مثلاً می‌گویند او فردی افسرده بود. آیا یک فرد افسرده می‌تواند طنز شاهکاری مانند «وغ وغ ساهاب» خلق کند؟! او نوع دوم نقد ادبی روانکاوانه را روانکاوی شخصیت‌های داستان عنوان و اضافه کرد: این کار اشکال ندارد و شخصیت‌های یک داستان را می‌توان به عنوان یک بیمار مورد روانکاوی قرار داد.

این منتقد ادبی همچنین از روانکاوی خواننده به عنوان یکی دیگر از شیوه‌های صحیح نقد ادبی روانکاوانه یاد کرد و گفت: در تولید ادبی همیشه یک نویسنده داری، یک خواننده و یک متن ادبی. اختلافی که در تفاسیر از یک داستان وجود دارد، نتیجه همین شیوه از نقد ادبی روانکاوانه است.