گروه فرهنگ و ادب هنرآنلاین؛ "تهران" امروز به یک خوابگاه بزرگ تبدیل شده؛ مدیران شهری به بهانه مقاومسازی بافتهای فرسوده به تخریب محلههای قدیمی تهران میپردازند و از آنجا که اقتصاد در نظرشان، مهمتر از فرهنگ است، شهر را به مکانی برای تجارت و کسب و کار تبدیل میکنند؛ آن هم مشاغلی که با بافتهای تاریخی و محلههای قدیمیمان، هیچ هماهنگی ندارد. ساختمان پرچم را با یک دنیا خاطره که در لابه لای آجرهایش خانه کرده ویران می کنند و پس از تخریب خانه پروین اعتصامی در محله عودلاجان را در سر می پرورانند. گویی متولیان فرهنگی و مسئولان شهری، تیشه ای در دست گرفته اند تا بر ریشه فرهنگ و هنر و ادب این مرزوبوم فروآورند و تهران را از هرچه نام و یاد تهی کنند. شهری که یک روز نیما و جلال آل احمد و پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد و صادق هدایت و نادر ابراهیمی در آن زندگی می کردند. نصرالله حدادی، نویسنده، پژوهشگر و تهران شناس در گفتوگو با هنرآنلاین با اشاره به اینکه نمی توان ایرانی را از گذشته خود جدا کرد، میگوید: مردم باید با فرهنگ و پیشینه فرهنگی خود آشنا شوند تا محکم تر قدم بردارند.از سوی دیگر سیاست بر همه چیز حتی مظاهر فرهنگی سایه انداخته و این آفتی است که باید در درمان آن کوشید؛ در غیر این صورت نمیتوان به گردشگری ادبی اندیشید. به گفته او تهران، شهری با هویت ادبی است. نیما، جلال آل احمد، صادق هدایت، علامه دهخدا و... در کوچه و محلههای این شهر زندگی میکرده اند اما چه تعداد از ساکنان این شهر میدانند خانه "نسیم شمال" یا "دهخدا" کجاست؟! متولیان فرهنگی از سازمان میراث فرهنگی گرفته تا شهرداری و وزارت ارشاد تا چه اندازه در ثبت و نگهداری و معرفی این مکانها کوشیدهاند؟! شهرداری نام کوچهها و محلهها را تغییر میدهد و با این کار، هویت آنها را نادیده میگیرد پس نمیتوان به گردشگری ادبی در تهران فکر کرد. متولیان فرهنگی چرا باید" دهخدا" را بشناسند و به مردم معرفی کنند؛ دهخدایی که 30 سال در خانه نشست و وقت و انررژی خود را صرف نوشتن لغتنامهای کرد که امروز یک تشکیلات عریض و طویل هم، از پس انجام آن بر نمیآید؟! چرا باید از "نسیم شمال"برای این مردم گفته شود ؛ همان روزنامهنگاری که از زبان مردم و برای آنها مینوشت و نشریهاش، پرخوانندهترین در روزگار خود بود؟ حدادی براین باور است تا زمانی که سیاست بر همه چیز سایه انداخته، هیچ اتفاق خوشایندی در ارتباط با فرهنگ و ادبیات و گردشگری ادبی نمی افتد. اصلا وقتی از آدمها استفاده ابزاری میکنند و شعر شاعری چون پروین اعتصامی، مصادره به مطلوب میشود، جایی برای گردشگری ادبی باقی میماند؟! وگرنه سازمان میراث فرهنگی باید به شناسایی و ثبت و نگهداری این اماکن بپردازد اما چنین نمیکند چون این گونه مکانها درآمدزا نیستند. یا بارها از شهرداری خواسته شده نام کوچهها و محلهها را تغییر ندهد چون با این کار هویت آنها را نادیده میگیرد اما وقتی برآنند تا گورستان شهدای مشروطه در تهران را ویران کنند چه میتوان کرد؟! نصرالله حدادی در پاسخ به این که تعداد بسیاری از مردم به آرامگاه حافظ و سعدی و خیام میروند و این از علاقه آنها به شعر و شاعری خبر میدهد، میگوید: رفتن به آرمگاه حافظ و سعدی برای مردم ما به یک عادت تبدیل شده؛ چند درصد کسانی که به توس و آرمگاه فردوسی میروند، مهدی اخوان ثالث را میشناسند یا چه تعداد از آنها که به آرامگاه حافظ میروند مزار شوریده شیرازی را هم زیارت میکنند؟! این تهرانشناس یکی از دلایل بیتوجهی به گردشگری ادبی را ناآشنا بودن برخی متولیان فرهنگی با چهرههای ادبی میداند و میگوید: متولیان فرهنگی یا بزرگان ادب و هنر این مرز و بوم را نمیشناسند یا وانمود به ندانستن میکنند و از قدیم گفتهاند کسی که خوابیده را میتوان از خواب بیدار کرده اما با آن که خود را به خواب زده، چه میتوان کرد؟!
کد خبر:
20579
هویت فرهنگی تهران مخدوش شده است
نصرالله حدادی؛ پژوهشگر و تهرانشناس، یکی از دلایل بیتوجهی به گردشگری ادبی را ناآشنا بودن برخی متولیان فرهنگی با چهرههای ادبی میداند و میگوید: متولیان فرهنگی یا بزرگان ادب و هنر این مرز و بوم را نمیشناسند یا وانمود به ندانستن میکنند.