گروه مد و لباس هنرآنلاین: امروز 14 آبان‌ در تقویم رسمی کشور با عنوان روز فرهنگ عمومی نام‌گذاری شده است؛ موضوعی که عموماً از آن به‌عنوان فرهنگ غالب و گسترده‌ یاد می‌شود و گاه می‌تواند جلوه‌گاهی از باورها و ارزش‌های مدنی یک جامعه باشد.

اما در میان سایر مظاهر فرهنگی، همواره امر پوشش خاستگاه و جایگاه ویژه‌ای داشته و در کشورمان ایران، با توجه به فرهنگ غنی چند هزارساله مبتنی بر لباس اقوام ایرانی، شاهد تأویل و تفسیرهای گوناگونی از فرهنگ عمومی در این بخش خواهیم بود.

تا امروز در ارتباط با موضوع مد و لباس، مقالات بسیار متعددی به رشته تحریر درآمده که چه‌بسا محتوای هر یک از آن‌ها می‌تواند فرصتی برای پاسخ به چرایی لزوم توجه به این بخش در جریان فرهنگ عمومی باشد.

فرهنگ عمومی عبارت است از مجموعه منسجم و نظام‌یافته‌ای از اهداف، ارزش‌ها، عقاید، باورها، رسوم و هنجارهای مردم متعلق به یک جامعه بزرگ، قوم یا ملت. فرهنگ یک پدیده عام است و هیچ گروه یا فردی در جامعه انسانی نمی‌توان یافت که فرهنگ نداشته باشد اما ازآنجایی‌که اقوام و جوامع مختلف، برخوردشان برای رفع نیازها یکسان نبوده است، طبیعتاً هر قوم، فرهنگ خاص خود را ساخته‌وپرداخته و ازاین‌رو است که در جوامع مختلف، تنوع و تکثر فرهنگی محسوسی به چشم می‌خورد.

حال‌آنکه در یک جامعه بزرگ، قوم یا ملت، بسیاری از ارزش‌ها، باورها، هنجارها، معیارها و الگوهای رفتاری هستند که گذشته از تکثر فرهنگی قومیت‌های مختلف جامعه، جنبه عام داشته، همگان آن را پذیرفته‌اند و اجتماعی از آن پیروی می‌کنند و همین جنبه‌های عام در یک جامعه بزرگ یا ملت را به‌عنوان «فرهنگ عمومی» آن جامعه می‌توان مورد مطالعه، بررسی و سنجش قرار داد.

بنابراین فرهنگ عمومی، شامل تمامی فعالیت‌های مبتنی بر‌ اندیشه و عادت است که در جهت برآوردن نیازهای بشری بسته به انواع جوامع از منظر تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رفتارهای عمومی مردم را شکل می‌دهد.

اما احمد غلامی، جامعه‌شناس درباره جایگاه پوشش در حوزه فرهنگ عمومی معتقد است: «اهمیت لباس به‌عنوان بخشی از سلایق و هویت اجتماعی و فردی، بازنمای پایگاه طبقاتی، سویه‌های هستی شناختی، جنسیت و سکسوالیته، مقاومت، نافرمانی و به‌طورکلی جایگاه تحولات، گفتمان‌­­ها، سوژه‌­ها، امیال و ... است؛ به‌ویژه آنکه با تحولات تکنولوژیکی و سبک‌­­شناختی ناشی از تحولات بعد از انقلاب صنعتی و عصر مدرن، تغییرات بسیاری به خود دیده است. این تغییرات موجب شده است که لباس بیش‌ازپیش به محل تلاقی گفتمان‌ها، سبک­‌ها، مواضع، رهیافت‌­ها و امیال مبدل شود. شاید بتوان گفت لباس طی دورانی طولانی در سه قالب لباس زیستی، لباس ملی و لباس سیال تحول‌یافته است به‌‌گونه‌ای که آیچر و هایگین معتقدند که لباس و زیورآلات به‌قدری برای انسان مهم بوده که تعریف انسان بدون آن‌ها تنها تعریفی ذهنی خواهد بود.»

چنین رویکردی نه‌فقط در ایران که در تمامی مرزهای جغرافیایی و در هر گوشه از مطالعات تاریخی، قابل‌تعریف و تعمیم بوده و در کنار سایر دانش‌ها همچون مردم‌شناسی، انسان‌شناسی، مطالعات فرهنگی و هنر با نگرش‌های زیبایی‌شناختی قابل‌بررسی است.

به‌هرتقدیر، امروز در تقویم رسمی کشور با عنوان فرهنگ عمومی نام‌گذاری شده است؛ مؤلفه‌ای که در صورت ورود نگرش بنیادین، هنر محور و پژوهشگر به آن، قادر خواهد بود مقوله مد و لباس را با تکیه‌بر تکثر فرهنگی قومیت‌های ایرانی به‌گونه‌ای تاریخ‌ساز مورد تأویل و تفسیر قرار دهد که البته تحقق چنین امری نیازمند نگاهی کارشناسانه، تخصص گرا، مسلط بر سایر دانش‌ها و تجربیات مرتبط با ابعاد هنری و صنعتی طراحی و تولید لباس و سر آخر سایر مناسبات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مکتوب و شفاهی مرتبط با این حوزه خواهد بود.