گروه سینمایی هنرآنلاین: هُنر، این واژه به لحاظ لغت‌شناسی در زبان‌های باستانی ایران عمل نیک، کار با درایت و اندیشمندانه‌ است، بر این مبنا باید دید کار و عمل و اندیشه نیک و بافضیلت چیست؟ عمل و اندیشه نیک مبتنی بر این است که از ابتدأ نوآورانه باشد و ماهیتاً به رُشد و تعالی مردمانی به کار آید که در بین آنها به وجود می‌آید، وقتی چنین باشد در اصطلاح عامه، حیرت‌آور تلقی می‌شود؟ در واقع حیرت‌آوری صرفاً تمجید متضاد عامه از کار هُنرمند است که اصل هُنر حیرت‌شکنی است!؟

به زبان ساده می‌توان گفت هر گاه مردمانی در فهم و در رهیافت از میان معضلات و مشکلات خود دچار افسون و تحیّر می‌شوند عملاً درمانده و مسحور شده می‌نمایند تا مگر کسی از میانشان راهی نو برای خروج از آن حیرت و افسون بیابد که همین راه و روش نو برای خروج از افسون است که حیرت روانی آنها را در هم می‌شکند و این میسّر نمی‌شود مگر اینکه انسان هُنرمند، آزموده و پرورش‌یافته همّت بلند خود درعبور از موانع و قواعد رسمی به اصطلاح هُنر رایج باشد، و بر این اساس، هُنر در تمامی زمینه‌های خود، همواره همان عمل تجربی معطوف به هدف رهایی انسان‌ها از شّر روزگاران است و مابقی اعمال و اشخاصی که تحت عنوان هُنر و هُنرمندی برپا می‌شود، اصولاً بازتولید و توزیع تجاری و سوداگرانه کار همان کسانی‌ است که برای اولین بار روش و کار و هُنر نو را به وجود آورده‌اند.

فرسوده کردن هُنر نیز محصول تاجران هُنر است و این چرخه قامتی به طول تاریخ هُنر دارد، کسانی که به خدمت اشخاص بانفوذ و مُتمّول درمی‌آیند تا با بازتولید اشکال متنوع از دستاوردهای هُنرمندان رهگشای اولیّه پرداخته و آن را هُنرهای راستین به ابتذال محافظه‌کاری بکشانند، که انسان هُنرمند با آمیزه‌ای از فراست، درایت، زیرکی، هوشمندی و با رنج و زحمت بسیار کار خویش را به ثمر می‌رساند و تقلید و تکثیرکنندگان عملاً برای انتفاع شخصی و گروهی به ابتذال هُنر می‌کوشند، همانطور که از پیش گفته شده هُنر ریشه در عمل تجربی آن دارد نه بیشتر، امّا اینکه چرا امروزه به نظر می‌رسد «هُنر تجربی» نوعی هُنر نوظهور است، تأکیداً باید گفت اولین آثار هُنری جهان نیز با عمل تجربی آغاز شده و تاکنون ادامه داشته و دارد، و باید اذعان داشت، تأخیر تفکّر انتقادی و فلسفی درباره هُنر طی چند صد سال از زمان ارسطو به بعد اعلام چنین سُخنی در باب هُنر را به تأخیر انداخته بوده است و این تأخیر خود ریشه در محافظه‌کاری کلیساهای متعصب دوران رُنسانس و ماقبل آن دارد! تا از پس رُنسانس متفکرین و فیلسوفانی انتقادی پیدا شده و این تعریف را به منصه ظهور رساندند، اشتباه است، اگر فرض کنیم هُنر تجربی با سمفونی فانتاستیک هکتور برلیوز یا موسیقی کانکریت فرانتس لیست از اواخر قرن ۱۸ میلادی آغاز شده و دُرست آن است تا گفته شود، در زمان این دو موسیقیدان بود که فلسفه انتقادی متوجّه هُنر تجربی شده و متفکران عرصه هُنر به تعبیر و تشریح هُنر تجربی پرداخته و تاکنون نیز به تشریح اندیشه به تأخیرافتاده خود می‌پردازند و یعنی فیلسوفان نیز مدیون هُنر تجربی هستند، تا از پس چنین نگاهی به تعریف هُنر تجربی از عرصه موسیقی به هُنر معماری و نقاشی و بعدها با ظهور عکاسی و با بوجود آمدن سینما پای بدان‌ها نیز کشیده‌اند، آنچه امروزه در هُنر ایرانی و بالاخص سینما بیان می‌شود، پدیده‌ای ست که مابین تجربه اولیّه هُنر آموزی، خواه سینما و یا هر هُنر دیگر با آمیزه‌ای از «پدیده‌گی» به طور همزمان برای هُنر و برای سینمای هُنری و تجربی لحاظ می‌شود، پدیده‌گی خود حاصل تجربه‌ای روانشناختی (سلیقه‌ای)ست که هیچ مباینتی با تعاریف مدرسه‌ای و مکتبی هنُر نداشته و قابل اتکأ نیست و صرفاً اگر حاصل تصادف نگوئیم، باید نتیجه نیروی نهفته از پیش گفته هُنرمند در میان اجتماع باشد که گاهاً می‌تواند فرصت بروز از میان سوادگران و محصور کنندگان پیدا کند تا در کار اندک جوانان یا حتی سالخوردگان هُنر خودی بنماید.

به خاطر داشته باشیم با چنین تعریفی از هُنر و خصوصاً سینما، باید اذعان کرد هُنر متعهد به جامعه خودی همان هُنر و سینمای تجربی ست که پیشتر از ما اروپائیان برای مقابله با سینمای تجاری هالیوود به تثبیت و قوام آن کوشیده‌اند و توانسته‌اند از فرهنگ‌های خود در مقابل سایرین دفاع کنند.