به گزارش هنرآنلاین، نویسنده کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» ابتدا از اینکه ۱۸ سال بعد از دوران دبیرستان توانسته دیپلم بگیرد، گفت و افزود: «من دقیقا روزی که جنگ آغاز شد هنوز ۱۶ ساله نشده بودم و به مدرسه رفتم که بابای مدرسه گفت کجا آمدی؟ و بعد از ۱۸ سال توانستم دیپلم بگیرم که بخشی از این موضوع به دلیل جنگ و بخش دیگری هم به‌خاطر تنبلی بود. زمانی که به جنگ رفتم، شاید یکی از نکات مثبت زندگی‌ام این بود که از قبل مطالعه‌ کافی داشتم و وقتی وارد جنگ شدم با دیدگاهی به مسائل نگاه می‌کردم که انگار یک بار دیگر هم این اتفاقات را دیده بودم.»

زندگیِ قرنطینه‌ای و واکسینه‌

نویسنده‌ فیلم «گفت‌گو با سایه‌ها» درباره‌ خودداری از انجام کارهای اشتباه گفت: «ما دو نوع زندگیِ قرنطینه‌ای و واکسینه‌ای داریم. زندگی قرنطینه‌ای یعنی با ترس از کنار مسائل عبور کنیم اما زندگی واکسینه‌ای یعنی در زمان مواجهه با مسائل مختلف، فاصله را رعایت کنیم که شانیت خودمان را هم حفظ کنیم.»

او ادامه داد: «اگر شما بخواهید با یک قرنطینه دروغی زندگی کنید و بگویید از فساد دوری می‌کنم، بالاخره یک جایی آن فساد گریبان‌گیرتان می‌شود. حالا سوال مطرح می‌شود که ما چطور می‌توانیم در مقابل اشتباهات و اعمالی که دیگران انجام داده‌اند، مصون بمانیم و پیشرفت کنیم. نه اینکه به واسطه‌ی کارهایی که انجام نمی‌دهیم دچار عقده شویم.»

احمد زاده افزود:« مثلا من هر وقت می‌خواهم سیگار بکشم، اینطور فکر می‌کنم که اگر رفتم خانه و برادر یا خواهر کوچکم هم این کار را انجام داد آیا من خوشحال می‌شوم؟ یعنی اگر این کار را کسی که خیلی دوستش دارم انجام دهد، من چه واکنشی خواهم داشت. به دلیل اینکه در این مواقع احتمال می‌دهید که این شروع یک خطا برای عزیزان‌تان باشد و دست نگه می‌دارید. پس اگر به این مسائل دقت کنیم، خیلی از رفتارها را می‌توانیم تصحیح کنیم.»

تبعیض نژادی در آبادان

احمدزاده درمورد شرایط مردم در آبادان قبل از انقلاب اسلامی توضیح داد و گفت:«خیلی از مردم فکر می‌کنند قبل از انقلاب آبادان یک سری امکانات داشته است که بقیه‌ی شهرها نداشته‌اند. اما اینطور نیست و پیش از انقلاب در آبادان براساس طبقات اجتماعی تبعیض نژادی بود. آبادان که محاصره بود تیم‌های فوتبال راه‌اندازی شده بودند. من تنها دروازه‌بان تیم فوتبال‌مان بودم و ما روز ۲۲ بهمن با تیم صنعت نفت در ماهشهر بازی داشتیم. اما آن روز عملیات شروع شد و من اصلا فراموش کرده بودم که مسابقه‌ی فوتبال داریم و بعد با هر مشکلی بود به ماهشهر رفتم و به تیم ملحق شدم که بازی هم مساوی شد و خوشحال بودیم. اگر برای کسی تعریف کنید که بدون اجازه‌ی فرمانده به شهر دیگری رفته‌اید و فوتبال بازی کرده‌اید، حتما باور نمی‌کند.»

ارزش‌های مطلق با کارکرد نسبی

سازنده «داستان های هزار و یک روز» از نوجوانان حاضر در برنامه پرسید علم بهتر است یا ثروت و درباره‌ی لزوم تعادل داشتن صحبت کرد. او در این باره گفت: «مشکل اصلی سوال این است که علم و ثروت دو وسیله هستند. مثلا یک نفر پول‌شویی می‌کند و با همان پول‌ها مدرسه می‌سازد. پس ما به دو چیز که نوع کاربردش در یک موضوع می‌تواند خوب یا بد باشد، صفت مطلق می‌دهیم. یعنی ارزش‌ها مطلق هستند اما کارکردشان نسبی است. ارزش‌ها اگر از جای درست خود جابه‌جا شدند و در غیر از جای خودشان استفاده شوند، خوب است. اگر آب کم باشد، خشکسالی و اگر زیاد باشد به سیل منجر می‌شود. بنابراین باید تعادل را مدنظر داشته باشیم. وقتی به یک ارزش بیش از حد توجه کنید، خوب نیست. یک بدن چطور زنده است؟ همه‌ی ارز‌ش‌ها در کنار هم درست کار می‌کنند که آدم زندگی می‌کند. پس این هارمونیِ ارزش‌هاست که در بدن درست کار می‌کند. مثل یک دارو که تا وقتی مریض هستیم باید بخوریم اما وقتی خوب می‌شویم دیگر آن را مصرف نمی‌کنیم چون مضر است.» 

کاری که دوست دارید را انجام دهید

احمدزاده همچنین به نوجوانان توصیه کرد: «ما باید بیشتر از امکاناتی که داریم را بسازیم تا در اختیار نسل بعدی قرار بگیرد. از زمان اولین سلولی که حیات را پیدا کرده، جهان مدام پیچیده‌تر شده است. به نظر من خودتان باشید و تجربه کنید. من هیچ کلاس آموزش نویسندگی‌ای نرفته‌ام اما کتاب‌هایم به زبان‌های مختلف ترجمه شده است. من هر کاری احساس می‌کردم دوست دارم را انجام دادم. مثلا دوست داشتم تانک بدزدم و دزدیدم!» 

تعادل ارزشی داشته باشیم

احمدزاده درپایان برنامه درباره‌ی غلبه بر نفس توضیح داد و گفت: «می‌گویند در زمان قدیم یک عارفی بود که ریش زیبایی داشت .یک روز گفت خدایا من می‌خواهم ۴۰ سال روزه بگیرم. او ۴۰ سال روزه گرفت و  ذکر گفت و همزمان ریش‌هایش را هم شانه می‌کرد. اما آخرین شب متوجه می‌شود که هیچ الهامی به او نشده و شروع می‌کند به گریه کردن که خدایا من ۴۰ سال روزه گرفتم اما به من الهام نشد و خوابش می‌برد. جبرئیل در خواب به او می‌گوید خداوند فرمود زمانی که ذکر می‌گفتی، ریش‌هایت را هم شانه می‌کردی و حواست به ریش‌هایت بود. عارف از خواب بیدار می‌شود و می‌بیند ۴۰ سال عبادتش هدر رفته است. می‌گوید خدایا اشتباه کردم و ریش‌هایش را می‌کَنَد. جبرئیل می‌گوید خداوند فرمود باز هم به ریش‌هایت پرداختی.» احمد زاده تاکید کرد:« ما باید به مقطعی برسیم که اصلا به خودمان فکر نکنیم. آدم باید تعادل ارزشی داشته باشد و هر چیزی در کارکرد خودش قرار بگیرد، نه سرطانی چون اگر به شکل سرطانی باشد به چیزهای دیگر هم آسیب می‌زند.» 

برنامه «اقیانوس آرام» محصول سازمان هنری رسانه ای اوج است که ساعت ۱۸ روزهای شنبه تا چهارشنبه از شبکه دو پخش می‌شود. این برنامه در هر قسمت میزبان چهره‌های مختلف می‌شود تا تجربیات دوران نوجوانی خود را با این گروه سنی به اشتراک بگذارند.