گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: این کتاب شامل ۱۰ مقاله درباره شاهنامه فردوسی است که عمده آن در مجله «مطالعات ایرانی» در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۵ منتشر شده است. در این مقالات به برخی مفاهیم و مضامین ادبی، تاریخی، دینی، هنری، داستانی، اعتقادی و اجتماعی در شاهنامه پرداخته شده است. مقالههای برگزیده، بهقلم استادان و پژوهشگرانی که اغلب، غربی و گاه ایرانیان در غرب تحصیل کردهاند و در حوزههای ادبیات فارسی، تاریخ، ایرانشناسی و مطالعات اسلامی صاحبنظر هستند نوشته شده است.
مقاله «شاهنامه فردوسی یکی از آثار ادبیات جهان» مقدمه فرنکلین لوئیس درباره شاهنامه فردوسی در ویژهنامه نشریه «مطالعات ایرانی» است. لوئیس دانشیار زبان و ادبیات فارسی گروه زبان و تمدنهای خاور نزدیک دانشگاه شیکاگو است. او در این مقاله، جایگاه اثر فردوسی را میان دیگر آثار کلاسیک جهان نشان داده و شاهنامه را شاهکار ادبیات جهان نامیده است.
مقاله «رشیدالدین و شاهنامه» از چارلز ملویل، استاد تاریخ ایران در دانشکده مطالعات خاورمیانه و آسیایی کمبریج و مدیر موسسه بریتانیایی مطالعات ایرانی است. او بهروایات مربوط به تاریخ پیشدادیان، بهویژه نسخه اخیرا تصحیح شده «جامعالتواریخ» رشیدالدین، پرداخته و آن را با نسخه فارسی «تاریخ بلعمی» و «نظامالتواریخ» قاضی بیضاوی مقایسه کرده است.
الگ گرابار مقاله «چرا شاهنامه مصور شد؟» را نوشته است. او استاد بازنشسته موسسه هنرهای اسلامی آقاخان در دانشگاه هاروارد و مدرسه مطالعات تاریخی موسسه مطالعات نوین در پرینستون و در اصل استاد هنرهای زیبا در دانشگاه هاروارد و تاریخنویس و باستانشناس هنر بوده است. در این مقاله به این موضوع پرداخته است که چگونه قدمت تصاویر شاهنامه به حدود سیصد سال بعد از پیدایش متن میرسد. او سعی کرده است راههای ممکن برای این ناهمگونی را معرفی کند و راهحل آن را در پیامدهای اجتماعی و ایدئولوژیک حکومت مغول یا ویژگیهای فرهنگ مدنی آن بداند.
مقاله «شاهنامه: بین سامانیان و غزنویان» از غزال دبیری است که دکتری ایرانشناسی خود را از دانشگاه یوسیالای گرفته و اکنون مدرس و مسئول برنامهریزی درسی زبان و ادبیاتفارسی در دانشگاه کلمبیا است. او در این مقاله ساختار داستان ساختگی سامانیان درباره پذیرش اولیه شاهنامه را بررسی و آن را با شاهنامه و بستر تاریخی و حماسههای ساختگی پس از آن مقایسه کرده است.
مقالههای «مسئله منابع فردوسی» و «دین در شاهنامه» از دیک دیویس، نویسنده، شاعر و مترجم انگلیسی و استاد بازنشسته گروه فرهنگ و زبانهای خاور نزدیک دانشگاه ایالتی اوهایو است. دو مقاله از او به فارسی برگردان شده است: «مسئله منابع فردوسی» پیشتر ترجمه شده و سپس نقدی بر آن نیز نوشته شده است. مترجمان اثر حاضر به ترجمه پیشین دسترسی نداشتند، اما به سبب اهمیت مطلب و معرفی منبعشناسی فردوسی این اثر مجدد برگردان شد. در این مقاله، درباره منابع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه صحبت شده و گفته شده است بخش افسانهای حماسه فردوسی تا ظهور ساسانیان احتمالا برگرفته از اشعار شفاهی است نه منابع مکتوب و فقط بخش مربوط به ساسانیان برگرفته از منابع مکتوب است؛ در مقاله «دین در شاهنامه» نیز دیویس درباره این موضوع بحث میکند که چرا فردوسی شاهنامه را با اشارهای جزیی به آفرینش جهان آغاز کرده و با داستان زردشت شروع نکرده و حتی بحث آفرینش و تاریخ بشری را از دیدگاه قرآنی آن مدنظر قرار نداده است؛ فردوسی در بخشهای بعدی پیشینه دینی ایران پیش از اسلام را بهتصویر کشیده، اما با کماهمیت جلوهدادن تضادهای مذهبی در تاریخ ایران، از شروع کردن شاهنامه با داستان تغییر کیش گشتاسپ به آیین زردشت اجتناب کرده است. دیویس در این مقاله به نقش خدا و عدل الهی در شاهنامه پرداخته است.
مقاله «اخلاق جنگ و صلح در شاهنامه فردوسی» از محمدجعفر امیرمحلاتی پژوهشگر، استاد دانشگاه و دیپلمات پیشین ایرانی است که دکتری مطالعات اسلامی را از دانشگاه مکگیل اخذ کرده، در دانشگاههای کلمبیا، پرینستون، ییل و جورجتاون در حوزه جهان اسلام تدریس کرده و در سال ۲۰۰۴ فلوشیپ مطالعات ایرانی را از دانشگاه هاروارد گرفته است. او در سال ۱۹۸۹ سفیر ایران در سازمان ملل بود و نقش مهمی برای پایاندادن به جنگ ایران و عراق در مذاکرات داشت. در این مقاله اخلاق جنگ و صلح را در شاهنامه بررسی و مشخص کرده سهم ایرانیان در ادبیات جهانی و روش سازش آنها در تاریخ ریشه در سنت ایرانی اسلامیشان داشته است.
مقاله «مرگ پادشاهان: هویت گروهی و تراژدی «نژاد» در شاهنامه فردوسی» از ادموند هیز، دکتری دانشگاه شیکاگو در گروه زبانها و فرهنگ و تمدنهای خاور نزدیک، است؛ او در این مقاله تاکید میکند شاهنامه بیانگر هویت طبقه اشرافزادگان و نجبای دهقان است چرا که فردوسی خود از طبقه زمینداران خراسان بوده و سعی داشته با تجدید تاریخ و ادبیات ایران پیش از اسلام هویت قومی دهقانان را بار دیگر زنده کند. در این مقاله، سلطنت و مرگ آخرین شاه ساسانی یزدگرد سوم، که در بخش پایانی شاهنامه آمده، مطالعه شده است تا دگردیسی از دوره پادشاهان ایرانی به دوره اسلامی بررسی و دورهای که فردوسی در آن میزیسته بهتر درک و موضوع تراژدی نژاد در دوره تحول از پیش از اسلام به دوره اسلامی فهمیده شود.
مقاله «مار و جادو: انسانیت، جنسیت و نیروهای اهریمنی در شاهنامه فردوسی» از لوری پیرس، دکترای زبان و ادبیات فارسی از گروه فرهنگ و زبانهای خاور نزدیک دانشگاه شیکاگو، است. در این مقاله، نقش نیروهای اهریمنی در شاهنامه بررسی شده است. همچنین ارتباط انسان و آفریدههای اهریمنی، اینکه چگونه بدی به شیوه تبعیضگونه جسمیتیافته، مطالعه و گفته شده است مرد و زن از نظر توانایی مقابله با نیروهای اهریمنی در شاهنامه متفاوت عمل میکنند و به روشهای گوناگون از اهریمن فریب میخورند که این نشاندهنده تصویر پیچیده و چندلایه بدی است که همهجای شاهنامه دیده میشود.
مقاله «کهن الگوی شیاد در شاهنامه» از سباستین دن اوجیل، دانشجوی کارشناسیارشد نظریه ادبی، مطالعات فارسی و فلسفه در دانشگاه لیدن هلند است. علایق پژوهشی او اسطورهشناسی تطبیقی و فلسفه آلمان و عمده فعالیت تخصصی او، درحالحاضر، درباره اسطوره مانی و مطالعات فیلسوف آلمانی، هانس یونس است. در این مقاله، به این سئوال پاسخ داده میشود که آیا چیزی به نام کهنالگوی شیاد در شاهنامه وجود دارد؟ از آنجاکه کهنالگو مفهومی روانشناختی در مطالعات یونگ است، نویسنده روایت اکواندیو در شاهنامه را تحلیل و الگوی شیاد در فرهنگ ایرانی را بررسی کرده است.
کتاب «ده گفتار درباره شاهنامه فردوسی» توسط گروهی از نویسندگان همچون فرنکلین لوئیس، چارلز ملویل، الگ گرابار، دیک دیوس و دیگران نوشته شده است. فهیمه شکیبا عضو هیات علمی دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان و علیرضا مهدینژاد این اثر را ترجمه کردند و با قیمت ۱۴۰ هزار تومان توسط نشر تاریخ ایران به چاپ رسیده است.
در بخشی از مقدمه کتاب آمده است: «حکیم ابوالقاسم فردوسی سرودن شاهنامه را، به احتمال زیاد، در ۳۸۴ ق. (۵۸ سالگی)، سه سال پیش از بر تخت نشستن محمود غزنوی به پایان رساند و بهطور پراکنده، پس از این تاریخ، سرودن شاهنامه را با بهنظم درآوردن داستانهای سیاوش، پادشاهی انوشیروان، پادشاهی بهرام سوم تا شاپور دوم، جنگ بزرگ کیخسرو، پادشاهی خسروپرویز و غیره ادامه داد و، در نهایت، ۲۵ اسفند ۴۰۰ ق. برابر با هشتم مارس ۱۰۱۰م.، در ۷۱ سالگی، آن را به پایان رساند. بنابراین، سرایش شاهنامه ۳۳ تا ۳۵ سال (از ۳۶۵/ ۳۶۷ تا ۴۰۰ ق.) طول کشیده، اما، احتمالا فردوسی آخرینبار در ۴۰۰ یا ۴۰۹ ق. برخی از ابیات شاهنامه را حذف و تجدیدنظر کرده و آن را به غزنه فرستاده است. پس از آن، محمود صلهای برای شاعر فرستاد، اما پس از وفات فردوسی به توس رسید. احتمال دادهاند فردوسی سال ۴۱۱ ق. (در ۸۲ سالگی) یا ۴۱۶ ق. (در ۸۷ سالگی) درگذشت. او در اثر حماسی خود فرازونشیبهای زندگی را با معیار خرد سنجیده که این بدون آگاهی از دانشهای زمانهاش امکانپذیر نبوده است. بسیاری از پژوهشگران معتقدند او پهلوی میدانست، از علوم دینی و فلسفی آگاه بود، درباره شعر و نثر عربی معلومات وسیعی داشت و به سبب تربیت دهقانی با فرهنگ و آیینهای باستانی ایران آشنایی داشت و این دانستهها بر بینش شعری او تاثیرگذار بود».