گروه تئاتر هنرآنلاین: نخستین بار افشاری نمایش "جوجه تیغی" را که یک مونولوگ بود در ایرانشهر به صحنه برد و با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد. پس از آن این نمایش بارها تمدید شد و در تماشاخانه‌های دیگر نیز روی صحنه رفت. افشاری جوان که هنوز مثل امروز صاحب اسم و رسم نشده بود، با این نمایش نشان داد که توانایی‌هایش تا چه میزان است و تماشاگران نیز از کار او استقبال کردند.

حالا پس از گذشت چند سال در حالی که افشاری امروز تبدیل به یکی از ستارگان پولساز سینمای ایران شده است، بار دیگر تصمیم گرفته به صحنه برود و از غمی صحبت کند که بسیاری از هنرمندان گذشته و حال را درگیر خود کرده است.

او در ادامه نمایش قبلی، این بار طعنه به ماجرایی دیگر حول محور هنرمندان و بخصوص بازیگران زده است. پس از انقلاب بسیاری از هنرمندان بنابه شرایط موجود جامعه دیگر قادر به ادامه کار و فعالیت نبودند و بار سفر بستند و از کشور خارج شدند، اما حالا پس از گذشت سال‌ها و فضای متعادلی که شکل گرفته است، بسیاری علاقمند به حضور و بازگشت به وطن هستند اما این امر چندان میسر نیست و گاهی با حضور در کشور نیز نتوانسته‌اند آنطور که باید و شاید وارد عرصه کاری خود شوند و یا بعضا پس زده شده‌اند. علاوه بر این، بسیاری از بازیگران وطنی نیز با توجه به گسترش شبکه‌های اجتماعی امروز با دردسرهای ریز و درشتی مواجه هستند که همین آن‌ها را بیش از گذشته منزوی کرده است.

شایعه‌پردازی و ورود به زندگی خصوصی هنرمندان با توجه به گسترش و توسعه گوشی‌های موبایل و شبکه‌های اجتماعی باعث شده تا امروز بسیاری از هنرمندان با مشکلاتی مواجه شوند که شاید در واقعیت آنطور که عنوان شده نباشد. با نگاهی ساده و گذرا تنها به یکی از پلتفرم‌های مجازی خواهید دید چه میزان تیترهای فیک و قلابی درباره بازیگران برای گرفتن لایک و کامنت بیشتر دیده می‌شود و بعضا همین حواشی موجب بیکاری و خارج شدن از دور شهرت برای هنرمندان خواهد بود.

افشاری با دقت و جسارت به این موضوع پرداخته است و بازیگری را که در "جوجه تیغی" به دنبال شهرت بود، امروز در حالی نشان می‌دهد که به شهرت رسیده اما بنا به همین دلایل از دور خارج شده و از عزت به ذلت رسیده است.

نمایش هرچند از دکور خلوتی بهره برده و دوپرسوناژ بیشتر ندارد و قدرت نیز دست خود افشاری است، اما یک ضعف دارد و آنهم استفاده از میز بزرگی است که تنها آکسسوار صحنه است و دو پرسوناژ در دو سوی آن در مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند. طویل بودن این میز برای مخاطبی که در ردیف‌های ابتدایی نشسته است، آنقدر کار را سخت می‌کند که یا مجبور است سر برگرداند و دائم از این سو به آن سو پینگ پنگی نمایش را نگاه کند یا تنها به یک سمت خیره شود و گوشه دیگر را صرفا با شنیدن دنبال کند. به نوعی می‌توان گفت عمقی که کارگردان در چیدمان صحنه و میزانسن مدنظر دارد شاید تنها در ردیف‌های بالایی بتوان یافت و در ابتدا اینگونه نیست.

در مجموع  نمایش همانطور که در بخش اول آن ساده اما پرمغز بود، در این بخش نیز نگاهی جدی به  مقوله شهرت دارد و بدون اضافه گویی و شوخی‌های جنسی می‌تواند مخاطب را گاهی به خنده و گاهی به تفکر وادارد. قطعا اگر بتواند تلنگری به مخاطب بزند که به سرعت قضاوت نکند و هرآنچه را که در فضای مجازی دید باور نکند، می‌توان گفت افشاری وظیفه‌اش را به درستی انجام داده و به رسالت خود رسیده است.