گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: دفتر شعر تازه کیوان مهرگان زمستان گذشته منتشر شد و به سرعت به چاپ دوم رسید. از مهرگان پیش از این پنج دفتر شعر دیگر منتشر شده بود، اما «طوفان در زنجیر» را می‌توان پخته‌ترین اثر او تا امروز دانست. دفتری حاوی اشعاری متنوع، که حلقه اتصال شعرهای آن، تنهایی است. این تنهایی را می‌توان در دو بعد تنهایی فردی و تنهایی انسان امروز تعریف کرد. انسانی عاشق، انسانی رها شده و انسانی که تصویری روشن از فردا مقابل چشمانش نقش نبسته است. عشق، زن، وطن و آزادی، کلید واژه‌هایی برای ورود به دنیای این کتاب است. کتابی که حاوی 133 شعر است و خواننده را دعوت به کشف اسراری می‌کند که در پس اشاره‌ها، کنایه‌ها و تعابیر شاعرانه از دنیای امروز نهفته است.

شاعرِ شعرهای این کتاب، تجربه‌های شگفت انگیزش از تماشای جهان، تماشای معشوق و تماشای رنج انسان را با مخاطب (خواننده) به اشتراک گذاشته است. وقتی کوتاه می‌گوید: «تنها غار/ می‌داند/ رازهای کوه را» ذهن را درگیر موضوعی می‌کند که می‌تواند ابعادی تازه و فراتر از این واژه‌ها در دنیای ذهنی مخاطب پیدا کند و زمانی که می‌گوید: «حرفی برای گفتن نمانده بود/ پنجره/ دیوار شد» گسترده‌تر از مفهوم انزوای فردی یا پایان یک رابطه، به سکوت، سکون و رخوتی عظیم و فراگیر اشاره دارد.

مثل دیگر اشعار مهرگان و شاید مثل اغلب شعرهای شاعران ایرانی، آنچه برای خواننده بیشتر محبوب است و به یاد می‌ماند، شعرهای عاشقانه این دفتر است. «بگو در کدام کوچه/ کارم را تمام می‌کنی/ و با یک دوستت دارم ساده/ مرا به تاریخ معرفی خواهی کرد/ این جهان برای رستگاری/ بیش از عدالت/ به دوستت دارم محتاج‌تر است» یا «...آخرین باری که خندیدم/ تو هنوز نرفته بودی/ و من/ به اندازه ذهن یک کودک رویا داشتم.»  بعضی از شعرها تلخند و تاثیرگذار: «از وقتی پدرم مرده/ به آخرین سیگارش فکر میکنم/ آخرین سیگار را/ به یاد چه کسی خاموش کرده است؟» و اغلب وجه تصویری قوی دارند. مانند این نمونه: «بعد از نوازشت/ از ترک‌های دستم/ گل می‌روید» که رویکرد شاعر در بیان احساس در آن، بسیار تازه است.

«طوفان در زنجیر» برای گروه سنی خاصی سروده نشده است. شعرها ساختار کلامی ساده و قابل فهم دارند اما در پسِ اغلب آنها، معنایی عمیق‌تر قابل کشف است. می‌شود در لایه اول شعر که شامل کلمات و احساس است، متمرکز شد و لذت برد. می‌توان درگیر لایه دوم شد و بارها و بارها شعرها را خواند و فرصت کشف را به خود داد. آنچه می‌ماند، تجربه‌ای شیرین از مواجه با دنیایی خیال‌انگیزی است.