به‌ گزارش هنرآنلاین به نقل از مشاور رسانه‌ای پروژه، مطالعات بینارشته‌ای در قرن اخیر موضوع دانش و روش تدریس را دست‌خوش تحول کرده است. امروزه وجود چنین رویکردی در فضای علمی یک ضرورت به نظر می‌رسد، چراکه توسعه پژوهش‌های نوین نیازمند عبور از مرزهای موجود بین رشته‌های گوناگون است تا به جای اتکا به یک رویکرد خاص، محدود و بخشی‌نگر، ره‌یافتی جامع پیشنهاد دهد. بر این اساس «خونه‌کارِ دِگَره» کارگاهی با هدف جستجوگری و شاید قرار گرفتن در مسیری تازه در جهت دریافت بهتر دانش‌ بینارشته‌ای برگزار می‌کند.

نخستین دوره‌ به ارتباط فلسفه با سه زمینه‌ هنری «تئاتر، سینما و ادبیات» و البته زیرشاخه «فلسفه زیبایی» اختصاص یافته است؛ نقطه‌ای که اجازه می‌دهد به تاثیر متقابل فلسفه و هنرها نظر کنیم.

کارگاه «فلسفه هنر» بهار و تابستان ۱۴۰۱ طی ۸۸ ساعت و با محوریت (فلسفه/تئاتر، فلسفه/سینما، فلسفه/ادبیات، فلسفه/زیبایی) به شیوه تدریس «استادِ نادان» (بر اساس کتاب «استاد نادان؛ پنج درس در باب رهایی فکر»، نوشته‌ ژاک رانسیر، ترجمه‌ آرام قریب) پیش می‌رود.

در سال ۱۸۱۸، ژوزف ژاکوتو انقلابی فرانسوی‌ که به اجبارِ زمانه به‌عنوان مدرس ادبیات فرانسه به استخدام دانشگاه لووَن هلند در آمده بود، دریافت که بدون دانستنِ حتی یک کلمه‌ زبان هلندی و در نتیجه بی‌آنکه چیزی به دانشجویانش درس بدهد، می‌تواند به آنها زبان فرانسه بیاموزد. «معلم نادان» دریافته بود مقوله‌ آموزش به تبیین‌گرانِ دانا نیاز ندارد که لابد باید مسائل را برای کسانی توضیح دهند که گویی در فهم موضوعات ناتوان‌ هستند، بلکه به پذیرش اصل ساده «یک‌سانی هوش نزد ابناء بشر» نیاز دارد.

چنین بود که ژاکوتو، روش آموزشی «رهایی فکر» را بنا نهاد و آن را در تقابل با آنچه «سیاق کهنه» یا نظام آموزشی «کودن‌ساز» می‌نامید، قرار داد. این دوره، ادامه ماجرای مکاشفه ژاکوتو و آموزه اصلی اوست مبنی بر اینکه آموزش نیز همانند آزادی، به دست آوردنی است.