به گزارش هنرآنلاین، هنر نقالی و قصهگویی از کهنترین هنرهای رایج در جوامع انسانی است. این هنر در ایران زمین نیز پیشینهای بسیار کهن دارد که وجود قصههای گوناگون موجود در ادبیات شفاهی اقوام گوناگون ساکن در این سرزمین خود شاهدی بر این مدعا است.
علاقه به این هنر چنان در ایران زمین رواج داشته است که عدهای معتقدند وجود آن را شاید بتوان به عنوان یکی از دلایل عدم شکلگیری نمایش ویژه ایرانیان ـ نمایشی چون تئاتر یونانی ـ به شمار آورد. نقالی در ایران اما انواع گوناگون داشته که آنها را از نظر چگونگی بهره بردن از وسایل جنبی و نقشپذیری میتوان دسته بندی کرد.
نقل موسیقایی یکی از این انواع است که از کهنترین اشکال نقالی به شمار میآید و بنابر اسناد، قدیمیترین نقالان که به این شیوه قصه میگفتهاند گوسانهای پارتی بودند که بعدها راه ایشان را خنیاگران ساسانی ادامه دادند. اسلاف این نقالان در روزگار ما در اقصی نقاط کشور هنوز به فعالیت خویش در جشنها و شادیها و مراسم آیینی ادامه میدهند که از جمله آنها میتوان به عاشیقهای آذری، بخشهای ترکمن و چریکهخوانهای کرد اشاره کرد. این نقالان که قصههای منظوم خود را با همراهی یک ساز و به آواز نقل میکنند کمتر به سوی ایفای نقش میروند که این البته قبل از هر چیز به دلیل وجود ساز در دستان قصهگو است.نقل موسیقایی پس از دوران صفویه به سبب رشد قهوه خانهها مکان ثابتی یافت و قصههای جدید پیرامون شخصیتهای محوری حکومت صفوی چون شاه اسماعیل و خورشید بانو به آن افزوده شد در این شیوه نقل جز در هنگامی که دو شخصیت اصلی خطاب بر یکدیگر سخن میگویند فرصت دیگری برای نقشپذیری وجود ندارد.
شیوه دیگری از نقالی که آن نیز از دیرباز در ایران رواج داشته است نقل با استفاده از تصاویر است. در دوران اسلامی به ویژه در حکومت صفویان این شیوه نقل رواج قابل ملاحظهای پیدا کرد چنان که نمونههای آن را در "شمایلگردانی" و "پردهخوانی" که برای تبلیغ مذهب شیعه در کانون توجه قرار داشت، میتوان دید. در شکلهایی از روایت که در آنها نقال با اشاره به تصاویر ترسیم شده در پرده نقالی و یا شمایل در دست خود به روایت قصه میپردازد، پردهخوانان و شمایلگردانان معمولاً بساط نقل خود را در گذرگاهها، معابر و محوطه مقابر و امامزادهها بر پا میکردند. در این شیوه از نقل نیز علیرغم وجود قصصی که امکانان لازم را برای بدل یک نمایش تک نفره یا دو نفره دارد به اشاره نقال به تصاویر شخصیتهای ترسیم شده در پرده بسنده میشود.
شکلی دیگر از نقالی که مانند دو گروه قبلی نیازی به قصهگویان حرفهای در آن حس نمیشود و در قدیم افراد با سواد ساکن روستا و با عشیره آن را برعهده دانستهاند نقل با استفاده از متون مکتوب است که در شبهای زمستانی در سال ارایه میشد و تاریخنویسان دوران صفویه اشاراتی به برخی از افراد صاحب نام در این شیوه نقل کردهاند. در این شیوه چنان که از عنوان آن پیداست نقشپذیری کمتر رخ میداد.
اما نوع دیگری از نقالی که بیشتر مورد توجه نظریهپردازان و مورخین تاریخ نمایش در ایران قرار گرفته است "نقل نمایش" است که متکی بر تواناییهای نقل در نقشپذیری و ارایه شخصیتهای گوناگون قصه بود و تنها با استفاده نقال از امکانات بیان و بدن خود اجرا میشد. این شیوه نقل از دیرباز در ایران زمین وجود داشته است اما چون سایر نحلههای نقل از دوران صفویه و با به وجود آمدن قهوهخانهها به عنوان پاتوق این گروه از قصهگویان گسترش فراوانی یافت. چنان که نقالان نمایشگر از این پس برای اقشار گوناگون مردم به هنرنمایی میپرداختند.
نقل نمایشی در دورهٔ صفویه به اوج تکامل خویش دست یافت اما پس از مشروطه و به ویژه پس از سقوط سلسله قاجار کمکم و با رواج اشکال گوناگون ارایه قصص در تماشاخانهها و بعدها رادیو و تلویزیون رونق خود را از دست داد. چنان که اکنون در روزگار ما تنها چند از این راویان خوش سخن باقی ماندهاند که آنها نیز نقل خود را عمدتاً در مناسبتهای خاص و جشنوارهها ارائه میکنند. از نقالان به نام این شیوه نقل میتوان به حسین آقای مشکین، مرشد برزو، مرشد زریری صافهانی، مرشد حسن خوش ضمیر، مرشد سیدمصطفی سعیدی بروجردی، مرشد ولیا... ترابی -که این دو تن از نقالان به نام روزگار ما به شمار میآیند- اشاره کرد.