گروه سینمایی هنرآنلاین: امینی که خود از نسل جوان فیلمسازان سینمای ایران است مدت‌ها برروی موضوع این فیلم تحقیق کرده و با این نسل به گفتگو نشسته و از دغدغه‌های آنها جویا شده است. نسلی که امروز به واسطه دنیای مجازی کمتر به ارتباط چهره به چهره علاقمند است و بیشتر زمان خود را در فضای مجازی می‌گذراند، با آن سرگرم می‌شود و با آن شب و روزش را سپری می‌کند. 

نسلی که امروز با واسطه ارتباط برقرار می‌کند و به همین دلیل نیز شاید روز به روز ارتباطش با اعضای خانواده کمتر و کمتر شود و همین دوری نیز منجر به فاصله‌ای عمیق میان این نسل با نسل پیشین خودش شده است. 

پرداختن به اینفلوئنسرهایی که امروز بواسطه تبلیغاتی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در شبکه‌های اجتماعی انجام می‌دهند و پول‌های کلانی که با زد و بندهای آنچنانی به جیب این افراد می‌رود، روایت درستی بود از پشت پرده دنیای خیالی که ساخته شده است. 

امینی در فیلم «گربه سیاه» به دغدغه‌ها و پیامدهای فضای مجازی برای این نسل پرداخته است، نسلی که کمتر فیلمسازی به سراغ آن‌ها می‌رود و کمتر فیلمسازی حاضر به پذیرش ریسک استفاده از چهره‌های جوان شده است. امینی در فیلم گربه سیاه در انتخاب سه بازیگر اصلی فیلم که جوانان امروز سینمای ایران هستند به درستی اقدام کرده است. به جز ترلان پروانه که از بازیگران جوان و شناخته شده امروز سینمای ایران است، حسین پورکریمی از بازیگران تئاتری است که هنوز آنطور که باید و شاید با وجود تمامی توانمندی‌هایش دیده نشده است و شاید این فیلم راهی باشد برای آنکه تهیه‌کنندگان به سراغ او بروند و به دنیای سینما پا بگذارد. از سوی دیگر کیا رکنی دیگر بازیگر جوان فیلم است که به واسطه فعالیتش در عرصه موسیقی شناخته شده است و این توانمندی را دارد تا بتواند در عرصه تصویر نیز عرض اندام کند و سینمای خالی از بازیگران جوان را نجات دهد. 

شاید اگر امینی به سراغ بازیگران دیگری می‌رفت که برای مخاطب چهره آشنایی بودند، آنطور که باید فیلم به دل نمی‌نشست اما دو بازیگر جوان فیلم با هدایت درست و به موقع کارگردان بازی درستی ارائه کرده‌اند که مخاطب امروز می‌تواند آن را ببیند و بپذیرد.

فیلم با حضور بهرام رادان در نقش خودش پیش می‌رود و به دل زندگی این سه جوان وارد می‌شود، اما نکته اینجاست که تعدد استفاده از حضور چهره‌های شناخته شده در فیلم آسیبی را وارد کرده است که اجازه تمرکز از مخاطب را می‌گیرد، چرا که نویسنده جدای از پرداختن به زندگی این سه جوان انگار در نظر دارد نقبی هم به زندگی سوپراستارهای سینما و پشت صحنه آن بزند و مشکلات این قشر را که آنها نیز درگیر فضای مجازی شده‌اند به نمایش بگذارد، که به نظر نگارنده اگر این اتفاق رخ نمی‌داد و تمرکز تنها روی زندگی این سه جوان می‌بود قطعا قصه جاندارتری برای مخاطب فراهم می‌شد. 

در شرایطی که سینماها پس از گذشت دو سال از کرونا باز شده‌اند و درحال جان گرفتن دوباره هستند، ورود آثار جدید که مخاطب امروز بتواند با آنها ارتباط برقرار کند نیز اتفاق خوشایندی است. با نگاهی به کارنامه کریم امینی از آثار کوتاهش تا حضور در سینمای بلند، او را فیلمسازی دغدغه‌مند می‌توان دانست که برای آثارش انرژی صرف می‌کند و صرفا برای حضور در سینما دست به کار نمی‌شود.