به گزارش هنرآنلاین، نصرالله رادش در این نشست که هم‌زمان با روز پایانی نمایشگاه برپا شده بود، درباره‌ نخستین نمایشگاه از مجسمه‌هایش گفت: ‌ساخت مجسمه‌هایم را از زمان دانشجویی در سال ۱۳۶۸ و با خمیر نان بربری شروع کردم اما این سی قطعه صورتک، محصول دو سال کار غیر مداوم است. در واقع حاصل این سال‌ها، چهل صورتک بود  اولین بار یکی از آن‌ها را به آقای مهران مدیری تقدیم کردم و بعد از بین آن‌ها که هفت سال از ساختشان می‌گذشت؛ سی صورتک متفاوت و غیر تکراری را با وسواس زیاد برای نمایشگاه انتخاب کردم.

او درباره‌ مفهومی که این صورتک‌ها به مخاطب منتقل می‌کنند، با تأکید بر اینکه «من اصولاً برای کار‌هایم فلسفه‌تراشی نمی‌کنم و بر این تأکید دارم؛ نیت‌ام این نبوده که با این آثار، چیزی بگویم. » گفت: یعنی قرار نیست این‌ها پیام خاصی را به مخاطب برساند. چون هر اتفاقی می‌افتد در خود گل است؛ یعنی من گل را می‌اندازم زمین، تکانش می‌دهم، بینی، لب یا جزئیاتی از صورت را در آن ببینم و دنبالش می‌کنم.

این بازیگر تئاتر و تلویزیون ادامه داد: ضمن اینکه خیلی وقت است که خیلی دوست دارم کار‌هایی را که پیامی نمی‌دهند دنبال کنم. مثلاً در کمدی، لورل و هاردی را به چارلی چاپلین ترجیح می‌دهم. اگر کسی نگوید اغراق می‌کنی، به نظرم این صورتک‌ها خودشان ساخته شدند. حالا هم که به نمایش گذاشته شده‌اند، هرکسی این صورتک‌ها را می‌بیند و حس متفاوتی از آن‌ها می‌گیرد؛ یکی می‌گوید شاد است و دیگری می‌گوید غمگین و دیگری حس یک چهره موذی را از آن برداشت می‌کند. فکر می‌کنم همین متفاوت بودن برداشت مخاطبان از این قطعات، اتفاقاً خیلی بهتر است.

رادش با بیان اینکه «چرا آدم باید زور بزند تا پیامی به مخاطب انتقال بدهد؟ » گفت: حتی آثاری که در نمایشگاه ارائه داده‌ام نام هم ندارند و با شماره مشخص شده‌اند؛ اساساً من مجسمه‌ساز رئال هم نیستم. حتی اصول مجسمه‌سازی را هم نمی‌دانم و دنبال قواعد نیستم. به نظرم هر چه که خودش به وجود بیاید قشنگ است نه چیزی که دنبال خلق آن باشیم.

او درباره انتقال احساسات از طریق می‌میک صورتک‌هایش گفت: وقتی می‌خواهم مجسمه‌ای را بسازم به حس و حالی که آن زمان دارم توجه نمی‌کنم؛ یا بهتر بگویم، وقتی کاری را ساختم و کنار گذاشتم دیگر به یاد نمی‌آورم که زمان ساختش چه احساسی داشتم؟ برای همین نمی‌توانم از حس و حال خودم در موقع ساخت هیچ کدام از این آثار بگویم.

این بازیگر آثار طنز که نخستین نمایشگاه مجسمه‌هایش را برپا کرده است؛ با تأکید بر اینکه بر اساس بداهه پیش می‌رود، خاطرنشان کرد: عاشق کار‌هایی هستم که برنامه‌ریزی ندارند؛ در مجسمه‌سازی چون کار انفرادی است، می‌توانم این بی‌برنامگی را داشته باشم و همین هم برایم لذت‌بخش است.

رادش در پاسخ به این سؤال که آیا به چهره‌ آدم‌های اطرافش دقت می‌کند؟ گفت: من حافظه‌ خوبی ندارم و حتی وقایع دیروزم را به یاد نمی‌آورم، اما از بچگی تا امروز چهره‌ آدم‌ها را به خوبی به خاطر می‌سپارم. شاید بسیاری از این چهره‌ها را که اکنون تبدیل به صورتک‌های نمایشگاهم شده‌اند، جایی دیده‌ام و بعد ناخودآگاه آن‌ها را با هم میکس کرده، از دریچه‌ تخیل می‌گذرانم و در نهایت تبدیل به یک تصویر ذهنی می‌کنم. در واقع چون به چهره‌ آدم‌ها دقت می‌کنم، بیشتر در ذهنم می‌مانند و با تصاویر ذهنی دیگری در هم می‌آمیزند.

او تصریح کرد: اما بیشتر از آنکه احساس موجود در این چهره‌ها برایم مهم باشد، فرم برایم اهمیت دارد. چون من عاشق فرم‌ها و اشکال هستم.

این بازیگر تئاتر و تلویزیون یادآور شد: از سال ۶۸ تاکنون حدود ۳۲ سال است که کار مجسمه می‌کنم اما نه پیوسته، بلکه از سر علاقه و عشق و تمرینی بوده. هیچ وقت هم به برپایی نمایشگاه فکر نمی‌کردم. اما ناگهان دلم برای این کار تنگ شد؛ انگار چیزی در وجودت هست که داری به آن پشت می‌کنی.

رادش ادامه داد: مجسمه‌سازی کار بسیار مورد علاقه‌ام بود، اما همیشه زیر سایه‌ی کار‌های دیگر مثل بازی در سریال گم می‌شد.   اما فکر کردم دیگر بس است. پس زمان کوتاهی را به تمرکز روی سامان‌دهی کار صورتک‌ها اختصاص دادم و در این مدت کوتاه پیشنهادات بازی در سریال را نپذیرفتم تا بتوانم به صورت متمرکز روی مجسمه‌ها کار کنم. درست است که سریال، من را می‌تواند از نظر مالی تأمین کند اما ترجیح دادم مدتی را پیگیر ساخت صورتک‌ها باشم.

او با اشاره به اینکه رنگ صورتک‌هایش را از روی رنگ خرمالوها‌ایده گرفته، یادآور شد: بعد از این هم، نمایشگاه‌های دیگری از مجسمه‌هایم برپا خواهم کرد.

رادش که در کنار کار هنری‌اش، حمایت از کودکان مبتلا به بیماری نادر «ام‌پی‌اس» (موکوپلی ساکاریدوز) را هم پی گرفته و در مورد آن‌ها اطلاع‌رسانی می‌کند؛ از حضور تعدادی از کودکان انجمن مبتلایان به این بیماری در روز افتتاحیه‌ی نمایشگاهش خبر داد و گفت: روز تولد من مصادف با روز معلول است و به همین بهانه در یکی از تولد‌هایم، پیش بچه‌های‌ام‌پی‌اس رفتم و با آن‌ها آشنا شدم و در جریان مشکلاتشان قرار گرفتم.

شیدا خیام (نقاش) هم در این نشست درباره همکاری خود با نصرالله رادش برای این نمایشگاه توضیح داد: در همفکری‌هایی که با آقای رادش داشتیم دنبال طرحی بودیم که بتواند صورتک‌ها را از دیوار جدا کند؛ ابتدا تصمیم‌مان این بود که صورتک‌ها روی بوم نقاشی بیایند اما چون زمان کم بود، ‌ایده استفاده از برگ را اجرایی کردیم.

خیام توضیح داد: برگ‌ها را با فوم و رنگ اکرلیک و بدون الگوی خاص کار کردیم و در نتیجه کار‌ها غیر تکراری درآمد و به نوعی در تناسب مفهومی با صورتک‌ها قرار گرفت. اما برای نمایشگاه‌های بعدی آقای رادش قوی‌تر و بهتر و با زمان‌بندی بیشتری برنامه‌ریزی خواهیم کرد.

نشست خبری اختتامیه‌ نمایشگاه آثار نصرالله رادش با همکاری شیدا خیام با عنوان «صورتک» از ۳ تا ۸ دی در گالری علی‌ها برپا بود. این گالری در خیابان شریعتی، نرسیده به میدان قدس، کوچه ماهروزاده، کوچه رمضانیان، ابتدای کوچه احمدی مقدم (ایزد)، پلاک ۳۱، طبقه اول قرار دارد.