گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: آنچه در این موزه به چشم می‌آمد، عکس‌های اخوان با خانواده و کنار دوستدارانش بود. موزه کاستی بسیار داشت. کتاب‌های اخوان که به یاد دارم حدود ۴۵۰۰ جلد از کتب قدیمی را شامل می‌شد، با درد و دریغ بسیار در این کتابخانه و موزه حضور نداشت و در کنکاش پیرامون نبود این کاستی‌ها، رئیس موزه این‌گونه عنوان کرد که خانواده اخوان آن‌گونه که باید و شاید، همکاری‌های لازم و ضروری را با اولیای موزه نداشته است. آنچه مهم بود نفس خود حرکت بود که با توجه به زیستن و هستن اخوان این آیت و یگانه شعر امروز، جلب توجه می‌نمود.

در گفت و شنودی که با مهمانان مراسم گشایش انجام شد، به این نکته مصرح شدم که ای کاش با نگاهی دوباره و دیگر به مفهوم موزه‌داری و رشته موزه، این کار را جدی‌تر از این‌ها بگیریم و با یک سردیس و چند جلد کتاب کار را تمام‌نشده نینگاریم. بر آنم که این خانه‌موزه باید مبدع و مبدا یک سلسله کارهای بعد از این باشد و به زودی شاهد خانه نصرت رحمانی، فروغ فرخزاد و جز این‌ها فراوان باشیم. همت و حمیت شهرداری تهران در بزرگداشت اخوان در این خانه جمع و جور قابل اهمیت است اما آنچه باید بسا بیش از این‌ها به آن اهمیت داد، نفس پژوهش است. با توجه به گفتار رئیس موزه، بودجه اندکی که به این موزه اختصاص داده شده، چنان ناچیز است که فرصت جمع‌آوری کلیه نوشته‌ها، آثار و اشیای اخوان را به دوستدارانش نداده است و از این نظر نمایشگاه دچار کاستی و ضعف مثالزدنی است.

به اعتقاد ما موزه‌داری را باید یک امر حیاتی در جهت‌گیری‌های فرهنگی انگاشت و به قول شاعر یاد باد آن روزگاران یاد باد را مهم تلقی کرد. خانه‌موزه اخوان هنوز لنگان لنگان گام‌های اول را برمی‌دارد و کو آن کسی که نرنجد ز حرف راست؟ هنوز بسیار باید تا پخته شود خامی. من امیدوارم مهدی اخوان ثالث با آن روحیه شاعرانه، روان قدسی‌اش در آن دنیا از این حرکت زیبنده شهرداری تهران خرسند گردد و ما نیز صبح‌های زمستانی و پاییزی را در خانه اخوان به سر ببریم و با گپ و گفت‌هایی از سر دردمندی و بی‌پیرایگی بتوانیم آن بوی خوش شاعری بزرگوار، خوش‌سخن و در صدر مجلس شعر امروز را بار دیگر استشمام کنیم.

شعر اخوان شعر امروز است و حتی شاید پربیراه نباشد اگر اخوان را تالی نیما بینگاریم و حتی برتر از او. آری، دشمن طاووس آمد پر او. کسی چه می‌داند که نیما چه گفت و با آن زبان سخته و پخته و ثقیلش چه شعر بنیان‌شکن و مهمی در تاریخ شعر امروز پر و پایه ریخت اما شعر اخوان با سلاست و روانی بسیار، حتی شعر نیما یوشیج را هم تحت تاثیر خود قرار داد. این از یک جنبه، جنبه دیگر ظرفیت‌های دراماتیک شعر اخوان است. شعرهایی مانند خوان هشتم، کتیبه و به ویژه شعر قصه شهر سنگستان که تاکنون اجراهای بسیار بر صحنه نمایش داشته است، می‌تواند دستمایه حرکت‌های بعد از این نیز باشد.

ما امیدواریم پژوهشکده اخوان نیز در جوار خانه‌موزه‌اش افتتاح گردد و اساسا این مکان متبرک بتواند پاتوق همه اخوان دوستان و شعر اخوان و نوخراسانی باشد. اگرچه دشمن غدار زندگی مانع از آن است که مرگ نابخود بتواند آن چه باید برای آدمی پیش بیاورد اما چه کنیم؟ مگر می‌توان با مرگ از در چالش و کنکاش درآمد؟ در هر حال این کمترین در مراسم گشایش با همه دلسردی‌ها و تنگ‌نظری‌ها حضور داشت اما آنچه باید و چندان که درخور نام آن بزرگ است، بر اسطوره ذهنیت حاضران ننشست. خانه‌موزه اخوان از دو وجه قابل تدقیق و مداق است، اولا حرکت شهرداری است که توانسته رغمارغم همه کاستی‌ها بالاخره سنگ بنای موزه را پی بیفکند. اما نکته دوم گفتگو و پژوهیدن راجع به شعر اخوان است که بهترین محل برای همه این احوالات همین خانه‌موزه است.

حضور بی‌ریب و ریای مرتضی امیری اسفندقه، دستیار شهردار تهران در حوزه شعر و ادب فارسی، جلوه و جلایی به این مراسم بخشید و ایشان با آن روحیه نوازشگر و دوست‌داشتنی مجلس را زنده کرد و ما امیدواریم این حضور سازنده در جوی جوی این موزه هماره مطرح و دنباله‌دار باشد. فعلا اما این زمان بگذار تا وقت دگر. آنچه می‌ماند این است که همه آنان که چیزی از اخوان اعم از اشیا، کتاب‌ها، اعیان در اختیار این موزه قرار دهند و خود یک‌تنه جلوه و متانتی درخور نام آن بزرگ به این مکان فرهنگی ببخشند. این کاری است که از عهده یک نفر برنمی‌آید و باید با کوشش‌های مسئولان موزه، بسیجی همگانی برای صرف بودجه‌های اندک این نوع مکان‌ها به راه انداخت.