به گزارش هنرآنلاین، اولین لایو «تجسم» با موضوع خوشنویسی و با محوریت پاسخگویی به این سؤال که «خوشنویسی هنر است؟ » با حضور حمیدرضا قلیچ خانی خوشنویس و پژوهشگر خوشنویسی و با اجرا و کارشناسی شمس‌الدین مرادی خوشنویس و کارشناس ارشد ارتباط تصویری یکشنبه ۱۶ آبان در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

قلیچ خانی در ابتدای این برنامه درباره علت اینکه عده‌ای همچنان خوشنویسی را به عنوان هنر نمی‌شناسند، بیان کرد: در دوران معاصر تغییر معنایی نسبت به این هنر ایجاد شده است. در دوران قاجار اگر کسی کاتب خوانده می‌شد برایش عنوان خوبی بود. اما امروزه این تعبیر برای خوشنویسان خوشایند نیست. هنر در ایران در معنای فن و صنعت در گذشته به کار می‌رفته است و حساسیت‌های فعلی درباره آن وجود نداشته است. در حدود ۱۲۸۹ اطلاق نام «صنایع مستضعفه» به نقاشی خالی از اشکال بوده است و چند سال بعد نیز به «هنرستان» تغییر نام پیدا می‌کند. برای شناسایی مقام کاتب باید بگویم که دومین موقعیت شایسته را در مقطعی از تاریخ داشته است. برای مثال در کتاب «دستور الکاتب فی تعیین المراتب» در دوره ساسانیان گفته می‌شود کاتب مستثنی از ضرورت برخاستن به هنگام ورود به شاه به یک محفل برای احترام به او بوده است. چنین جایگاهی تأیید می‌کند که لابد این گروه از افراد را در آن دوران اهل هنر میدانسته‌اند.

وی ادامه داد: در گذشته تقابل هنر با لفظ «عیب» بوده است. یکی از ابهامات دوره معاصر این است که ما از طریق ترجمه به تعاریفی غربی از هنر رسیده‌ایم که با تعاریف بومی و ملی ما تفاوت دارد. همچنین تعابیر متفاوت دیگری نیز وجود دارد. برای مثال در کتاب «فن شعر» ارسطو، هنر، تقلید و محاکات نامیده شده است و از این منظر خوشنویسی به دلیل اینکه تقلید از طبیعت همچون برخی از هنر‌ها نیست، هنر محسوب نمی‌شود اما از منظری دیگر هم می‌توان گفت هنر‌های غیرتقلیدی هنر‌های پیشروتری محسوب می‌شوند. زیرا برای مثال به یک کودک سه یا چهار ساله می‌توان مدادرنگی داد و خواست تا با الهام از طبیعت نقاشی بکشد اما او باید تا رسیدن به سن بالاتری برای آموزش زبان و خط صبر کند. همچنین خطوط بازمانده در غار‌های تاریخی را نیز بسیاری دارای پیشینه نقاشی نمی‌دانند بلکه خط‌هایی‌اندیشه‌نگار نام می‌گذارند و در این باره کتبی نظیر «تاریخ خط» و... وجود دارد که در آن خط به دو قسم «اندیشه‌نگار» و «آوانگار» تقسیم می‌شود و این اعتقاد وجود دارد که بشر اولیه به سراغ خط‌اندیشه‌نگار رفته است.

این هنرمند در ادامه در پاسخ به این سؤال که آیا ممکن است یک هنر در طول زمان با تغییر مفهوم، هنر شناخته نشود یا برعکس، بیان کرد: هلن گاردنر به این مفهوم در کتاب «هنر در گذر زمان» اشاره می‌کند که هنر‌ها تغییر نمی‌کنند بلکه دیدگاه‌های ما نسبت به آن‌ها تغییر می‌کنند. این تغییر دیدگاه نیز درست است. برای مثال ورود چاپ برای حوزه خوشنویسی یک شوک بود. اما اینکه چطور کاتبان با این تکنولوژی کنار آمدند اهمیت داشت. برای لطمه ندیدن خوشنویسی چاپ سربی کمرنگ‌تر دیده شد و از چاپ سنگی استقبال بیشتری علیرغم ساده‌تر بودن چاپ سربی صورت گرفت. زیرا می‌خواستند کاتبان پرشمار آن روزگار از کار بیکار نشوند. چاپ سنگی فرصت داد تا طی دو سه نسل، این هنرمندان هنر ناب خوشنویسی باشند که به کارشان ادامه دهند. این یک هشدار نیز محسوب می‌شد که خوشنویسی ابزاری برای استنطاق نیست بلکه هنر است. در همان کتاب گاردنر داشتن سطح، تناسب و... به عنوان ویژگی‌های هنر اشاره می‌شود که خوشنویسی واجد آن‌هاست.

قلیچ خانی خاطر نشان کرد: از سویی دیگر در تعاریف غربی از هنر، فردیت معمولاً در هنر دیده نمی‌شود اما در هنر خوشنویسی کسانی نظیر زرین قلم یا در میان معاصر استادانی نظیر محمد احصایی و نصرالله افجه‌ای کارشان متمایز است و به اصطلاح اثر انگشت خود را دارد. ضمن اینکه برخوردار از ویژگی‌های هنر نظیر تناسب، ترکیب‌بندی، مخاطب سنجی و خلاقیت و.. است.

در خوشنویسی از فرم‌های ذهنی استفاده می‌کنیم

مرادی در بخش دیگری از این لایو از مهمان خود پرسید: نگرشی مبنی بر اینکه خوشنویسی هنر ذهن است بیشتر تا دست نیز در ارتباط با این هنر وجود دارد و شما از چه منظری به این هنر نگاه می‌کنید؟

قلیچ خانی در این باره گفت: خط‌اندیشه‌نگار خطی قراردادی است. خوشنویسی از منظر آبستره بودن نیز بررسی می‌شود. این وجه مقابل هنر فیگوراتیو است و از منظری می‌توان این هنر را چه بسا جلوتر از سایر هنر‌ها دید. وقتی یک طبیعت بی‌جان می‌چینیم، محاکاتی از طبیعت به تعبیر ارسطو صورت گرفته است اما در خوشنویسی از فرم‌هایی ساخته و پرداخته ذهن‌مان استفاده می‌کنیم. این در تعریف بین‌المللی هنر که همانا هنر ناب است به کمک‌مان می‌آید. اگر فرم‌ها را انتزاعی کنیم به فرم‌های اسلیمی می‌رسیم. اما فرم‌هایی مثل «نون» در خط نستعلیق و... در طبیعت نیز ریشه دارد اگرچه به تعبیر عده‌ای در اصل ساخته و پرداخته ذهن هنرمند است. بنابراین وقتی فرمی در نظر هنرمند مطلوب می‌آید یعنی در ذهن صد‌ها هنرمند صیقل خورده است. خوشنویسی هنری است که از کودکی زیاده از حد دم دست ما بوده و شاید همین ویژگی‌اش آن را برای ما معمولی کرده است. اما به نظر می‌رسد هنرمندان خارجی به ظرایف خوشنویسی بیشتر توجه دارند و در ایران بر هنر بودن یا نبودن آن بحث می‌شود. متأسفانه گاهی رقابت‌ها و حسادت‌ها این فضا را ایجاد می‌کند.

قلیچ خانی گفت: در تاریخ کسانی که به هنر‌هایی غیر از هنر خوشنویسی مشغول بوده‌اند به جهت جایگاه مطلوب هنرمندان خوشنویس به آن‌ها حسادت ورزیده‌اند. برای مثال عیسی شیرازی طراح ایرانی و از معماران تاج محل نام خود را بر بنای آن ثبت نکرده است و تنها نام خوشنویسی نگارنده کتیبه‌های تاج محل بر آن باقی مانده است. چیزی که سبب شده تاج محل جزء شگفتی‌های هفت‌گانه باشد، کتیبه‌های آن است. صد‌ها متر کتیبه با معرق سنگ در آنجا وجود دارد که در ایران نمونه‌اش نیست. ‌امانت خان شیرازی خوشنویس کتیبه‌ها نام خود را در تاج محل ثبت کرده و ممکن است در طول تاریخ تنگ‌نظری هنرمندان بسیاری را برانگیخته باشد.

وی در پاسخ به این که سؤال که آیا هنر خوشنویسی تا زمانی که هنرمند در آن صاحب سبک می‌شود هنر نام می‌گیرد یا نه، عنوان کرد: بله این نکته دقیقی است. کسی که نقاشی می‌کند لزوماً نقاش نیست. هنر خوشنویسی نیز اینطور نیست. چنانچه یک نفر ممکن است سال‌ها‌سازی را بنوازد اما آهنگساز و موزیسین نیست. در سنت خوشنویسی مرحله کپی از استاد که «نقل» نام گرفته است، در واقع مرحله فارغ‌التحصیل شدن است و ما بعد از آن می‌توانیم ادعا کنیم فردی با مهارت در یادگیری یک فن یا صنعت هستیم و هیچ ایرادی هم ندارد که آن را تا این مرحله با سایر هنر‌ها مقایسه کنیم. زیرا در آن هنر‌ها نیز یکسری تکنیک‌های اولیه وجود دارد. اما خوشنویسی به معنای هنری‌اش، از مقطعی دیگر آغاز می‌شود و حتی باید گفت برای عده‌ای اصلاً آغاز نمی‌شود.

در ادامه مرادی با انتقاد از اینکه در ایران کم کاری نسبت به خوشنویسی صورت گرفته و این هنر را همچنان به عنوان صنایع دستی می‌شناسند، از قلیچ خانی درباره راهکار‌های معرفی بهتر این هنر به دنیا پرسید. قلیچ خانی در پاسخ بیان کرد: اینکه هنر خوشنویسی را باید چه بنامیم خود بحث مستقل و مفصلی است اما در برخی از ورکشاپ‌های خارجی بعضا ما را با خوشنویسان عربی اشتباه می‌گیرند و ما نیز به آن‌ها توضیح می‌دهیم. البته نباید توقع داشته باشیم سایر ملل نیز از این جزییات باخبر باشند. ضمن این که ۹۹ درصد از استادان خوشنویسی ما هم بین زبان‌های چینی، کره‌ای و... نمی‌توانند تفکیک قائل شوند و طبیعی هم است. عمدتاً هنر خوشنویسی ما را عربی اسلامی می‌دانند که از جهت اسلامی بودن خوب است اما از جهت ملیتی و نژادی متأسفانه هیچ جایی برای مثال در قونیه اشاره نشده است که مثنوی به خط نستعلیق نگاشته شده است و بازدیدکنندگان خبر ندارند که مثنوی به زبان ترکی سروده نشده است.