گروه تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه آثار علی سیدانی با عنوان «کهن‌شهر نیشابور» در گالری اُ برگزار شد. سیدانی در گفت‌وگو با هنرآنلاین با بیان اینکه این نمایشگاه بخش کوچکی از یک مجموعه ۲۰۰ عددی است گفت: من از چهار سال پیش نقاشی‌های زیادی در زمینه معرفی شهر نیشابور کشیدم و در این نمایشگاه ۱۷ اثر با تکنیک اکریلیک به نمایش درآمد.

سیدانی ادامه داد: نیشابور زمانی پایتخت ایران بود و در مدتی که با این موضوع کار می‌کنم متوجه شدم این شهر آن‌قدر جای کار دارد که می‌توان با دیدگاه‌های متفاوتی به آن پرداخت. آثاری هم که من با موضوع نیشابور کار کردم به چهار دسته قابل تقسیم است.

او با بیان اینکه بخشی از آثارش ادای دینی به شعرهای شفیعی کدکنی درباره کوچه‌باغ‌های نیشابور است، افزود: من سعی کردم این مناظر و فضاها را کشف کنم و در نقاشی‌های خود برای آیندگان ثبت کنم. بسیاری از این کوچه‌باغ‌ها دیگر وجود ندارد و آنچه باقی مانده نیز ممکن است در آینده وجود نداشته باشد.

سیدانی ادامه داد: بخشی از آثارم چشم‌اندازهای بینالود، بزرگ‌ترین رشته‌کوه خراسان است. در تعداد دیگری از آثار به ابنیه مخروبه شهر کهن نیشابور پرداختم که مقدار کمی از آن‌ها باقی مانده است و در میان آن‌ها بناهای معروف یا اماکن ناشناخته وجود دارد. بخش دیگری از آثار نیز به نیشابور مدرن و صنعتی امروز می‌پردازد.

این هنرمند افزود: این آثار را سهل و ممتنع کار کردم. نقاشی‌هایم بیشتر بداهه است و نمی‌توانم یک تابلو را دوباره تکرار کنم. بیش از آنکه به همه جزئیات طبیعت مقید باشم یک نقاش حسی هستم، بااین‌حال به لوکیشن و منظر نگاه هنرمند به طبیعت و وفادار ماندم. بسیاری از این آثار را با حضور در فضا و با توجه به آنچه در لحظه رخ می‌داد نقاشی کردم، اما تعدادی از مناظر که تغییرات سریعی مانند تغیر نور داشت را عکاسی کرده و بلافاصله با برگشتن به خانه نقاشی می‌کردم.

او با بیان اینکه آثارش به نوعی مستندسازی هستند گفت: نقاشی‌های کمال‌الملک که سال‌ها پیش از شمیرانات کشیده است به ما نشان می‌دهد که آن منطقه در آن زمان به چه شکل بوده است. اگرچه امروزه چیزی از آن مناظر باقی نمانده است اما کارهای او به عنوان سند تاریخی باقی مانده است. من هم این مسئله را در نظر داشتم و نقاشی‌هایم حدود هشتاد درصد به لوکیشن وفادار بوده است تا بتوانم در نقاشی‌های خود این فضا را برای آیندگان ثبت کنم.

سیدانی در پایان گفت: هنرمند در جامعه امروز ما خیلی غریب است. هنرمندان زیاد کار می‌کنند اما حمایتی از آن‌ها وجود ندارد. در طول تاریخ هنرمندان مورد حمایت سران و سرمایه‌گذاران قرار می‌گرفتند و این کار هم برای هنرمند و هم برای شهری که آثار او در آن قرار می‌گرفت مفید بود و میراثی برای آیندگان به وجود می‌آمد. اما امروزه هنرمندان سرگردان هستند و سیاست‌هایی که مسئولین دنبال می‌کنند نیز هیچ کمکی به هنر و فضای شهری نمی‌کند. در نتیجه هنرمندان منزوی می‌شوند یا کارهایی که انجام می‌دهند را عرضه نمی‌کند و یا به فکر مهاجرت می‌افتند. حیف است که این سرمایه‌ها را از دست بدهیم.