به گزارش خبرنگار هنرانلاین، اشکان اقوامی فوق لیسانسش را در رشته حقوق رسانه گرفته و 2 سال است که به صورت تخصصی تنها وکالت پرونده های هنری را می پذیرد. یعنی پرونده هایی در زمینه موضوع های هنری و یا مشکلات حقوقی که بین هنرمندان به وجود می آید را بررسی می کند. او از سال 1398 تا سال 2008 میلادی در شبکه ard، کانال یک تلویزیون آلمان تهیه کننده اجرایی مستندهای اجتماعی بوده است. مدتی گالری جهان نما در کاخ نیاوران را مدیریت کرده و به دلیل انتخاب حوزه فرهنگ و هنر برای کارش نیز داشتن دغدغه های فرهنگی و هنری است. او در زمینه مسائل حقوق هنری و رسانه می گوید: مبحث حقوق در هنر و رسانه در کشور ما ناشناخته است و هیچ رشته دانشگاهی نیز در این زمینه وجود ندارد، شاید تمام کتابهایی که در این زمینه در کشور ما منتشر شده کمتر از تعداد انگشت های یک دست است.

برای بررسی مسائل و پرونده های حقوقی که در زمینه هنر وجود دارد و عموما نیز منشا بسیاری از این اختلافات مسائل مالی است، با اشکان اقوامی هم کلام شده ایم که حاصل این گفت و گو را در ذیل می خوانید.

شما در طول فعالیت حقوقی خود با پرونده های بسیاری از هنرمندان مختلف برخورد داشته اید که منشا طرح دعاوی این پرونده ها مسائل هنری بوده است. حال به نظر شما مهمترین مشکل حقوقی هنرمندان که موجب ایجاد اختلاف در کارهای هنری می شود کدام است؟

مهمترین مشکلی که موجب بروز دعاوی هنری و تشکیل پرونده ها می شود به قراردادهای کارهای هنری مربوط می شود که این قراردادها را معمولا هنرمندها با تهیه ها و ناشران منعقد می کنند. در این پرونده ها تهه کننده ها و ناشران به تعهدهای مالی خود عمل نکرده و موجب بروز اختلاف می شوند که باز هم این عمل نکردن به تعهدهای مالی از سوی ناشران و تهیه کننده ها به نقص های موجود در قراردادها مربوط می شود. این قراردادها یک نوع سری دوزی است و روح قراردادهای صحیح هنری در این قراردادها وجود ندارد. هنرمندان انسان های نازک بین و حساسی هستند که با کارهای هنری احساسی برخورد می کنند. کمتر دیده شده که هنرمندان به صورت اصولی و درست با مسائل مالی روبه رو شده و تمام مسائل پیش رو را در قراردادها اعمال کنند. مشکل اصلی نیز از همین جا آغاز شده که مسائل بسیاری در قراردادها پیش بینی نشده و ضمانت اجرایی ندارند. البته این تنها بخشی از ماجراست و بخش های دیگری از دعاوی هنری به مسائل کپی رایت و جرائم رایانه ای مربوط به مسائل فرهنگی و هنری در فضای مجازی شده که از آن بسیار سواستفاده می شود.

شما از قرارداد می گویید، در صورتی که یکی از دلایل نوشتن قرارداد در هر کاری جلوگیری از اختلافات احتمالی است. چرا قرادادهای هنری ضمانت اجرا ندارند؟

بخشی از آن به اصول شکلی و انشائی قراردادها مربوط می شود که معمولا این قراردادها به صورت ابتدایی و پر از اشکال نوشته می شود که همین مسئله موجب شده بسیاری از قراردادها حقوق داوری را نداشته باشد. معمولا کسانی که قراردادهای هنری را می نویسند درک درستی از داوری به عنوان فصل الخطاب یک دعوای حقوقی را ندارند. در واقع دو طرف قرارداد خودشان با رعایت نکردن شیوه نگارش صحیح قرارداد ضمانت اجرا را از آن سلب می کنند. بخش دیگری از آن نیز مربوط به صنف ها است. صنف های مختلف هنرمندان که مسئول حل و فصل دعاوی هنرمندان هستند ضمانت اجرا را ندارند. این صنف ها در بسیاری از موارد طرح دعوا نکرده و به صورت کدخدامنشی تلاش می کنند دعوا را حل و فصل کنند که البته این مورد نیز در کشور ما بسیار رواج دارد. صنف ها برای حل دعاوی قدرت و ضمانت لازم برای محروم کردن فرد خاطی از حقوق اجتماعی را ندارند.

به نظر شما برای بالا بردن ضمانت اجرای این قراردادها چه باید کرد؟

نقش وزارت ارشاد و اداره های تابعه در حل این مشکل بسیار مهم است. به نظر من اگر این وزارتخانه بتواند برای کسانی که در قراردادهای هنری دچار تخلف می شوند محدودیت های شغلی و فرهنگی قرار دهد تا حدود زیادی می تواند ضمانت اجرای قراردادها را بالا ببرد.

یکی از مباحثی که در بالا به آن اشاره کردید آشنا نبودن هنرمندان با مسائل حقوقی است که موجب ایجاد اختلاف های حقوقی می شود. برخی از هنرمندان برای مقابله با این مشکل برای خود مدیربرنامه ای تعیین می کنند. آیا داشتن مدیر برنامه می تواند در حل مشکلات حقوقی موثر باشد؟

سیار کم پیش می آید که هنرمندان مدیربرنامه خود را فردی عالم، مسلط و آشنا به مسائل حقوقی و رسانه انتخاب کنند. آنچه در میان هنرمندان کشور ما جایگاه مدیر برنامه را دارد در واقع یک واسطه است که بتواند برای هنرمند اسپانسرهای مناسب پیدا کرده و با رسانه ها ارتباط درستی بگیرد که البته این موارد هم از وظایف مهمی است که مدیر برنامه باید انجام دهد. حال این که در دنیای مدرن امروز مدیر برنامه هر هنرمند کسی است که بتواند آن استعداد را مدیریت کند. این مدیر باید اطلاعات مربوط به مسائل حقوقی و قراردادها را بشناسد و با دنیای هنر و رسانه آشنایی داشته باشد و در تعامل هنرمند با افراد دیگر کاملا به شکل علمی و اصولی برخورد کند. مدیربرنامه باید به همه مسائل ذکر شده تسلط داشته باشد تا مثلا اگر هنرمند فرصت کافی برای به دست آورن اطلاعات درباره مسائل حقوقی را ندارد او دانش لازم در این زمینه را داشته باشد. اگر مدیربرنامه تمام ویژگی های مورد نظر را داشته باشد بسیاری از مشکلات حقوقی با حضور وی رفع می شوند.

هم اکنون در کشور ما و در میان جامعه هنری آیا مدیربرنامه ای که تمام این ویژگی ها را داشته باشد، فعالیت می کند؟

چند مدیر برنامه بسیار موفق در کشورمان داریم که البته به صورت تجربی تمام وظایف یک مدیر برنامه را فراگرفته و اکنون به بهترین شکل ممکن کار خود را انجام میدهند. این ها که تعدادشان از 2 یا 3 نفر تجاوز نمی کند تنها یک واسطه گر مالی نیستند بلکه مشغول مدیریت استعدادهای هنری هستند که با آنها در ارتباطند.

مشاور حقوقی و مدیربرنامه می تواند یک نفر باشد؟

لزوما یک شغل برای یک نفر نیست ولی یک نفر با داشتن تخصص های لازم می تواند این دو کار را انجام دهد. من خودم هم وکیل حقوقی و مدیربرنامه برخی از هنرمندان هستم که این دو کار را با هم برایشان انجام می دهم ولی این مشاغل در کشورهای پیشرفته مجزا هستند.

آنچه درباره مدیر برنامه به آن اشاره کردیم بیشتر مربوط به هنرمندانی میشد که شناخته شده و مطرح هستند، در حالی که بسیاری از استعدادهای هنری کشور ما ناشناخته مانده اند. راه معرفی این استعدادها چیست؟ آیا مدیر برنامه می تواند در معرفی هنرمندان گمنام موثر باشد؟

خیلی از هنرمندان ما با وجود این که استعدادهای بسیاری در زمینه های هنری داشته اند اما هرگز نتوانسته اند در عرصه هنر کشورمان مطح شوند و این تنها به این دلیل است که آنها در ویترین خوبی قرار نگرفته اند. این هنرمندان به دلیل این که معرف خوبی ندارند همیشه مهجور مانده اند. در طول هفته 2 یا 3 هنرمند به من مراجعه می کنند و درباره هنری که دارند راه هایی که می توانند هنر خود را به مخاطبان عرضه کنند راهکار می خواهند. واقعیت این است که ما باید شرکت هایی داشته باشیم که استعدادهای هنری را کشف و برای معرفی این هنرمندان به جامعه وارد عمل شودد. با انجام این کار بسیاری از مشکلات هنرمندان گمنام در کشور حل شده و با معرفی استعداد آنها به جامعه، زمینه پیشرفت فرهنگی و هنری کشور فراهم می شود. این مسئله و داشتن مراکز استعدادیابی در بیشتر نقاط دنیا مسئله ای بسیار جدی است که از هرز رفتن استعدادهای هنری جلوگیری می کند. ما نیز در کشورمان استعدادهای هنری بسیاری داریم که متاسفانه ویترین مناسبی برای ارائه این کار این هنرمندان نداریم.

حضور این شرکت ها در گرو داشتن سود مالی برای آنهاست. آیا آنها با حضور در این عرصه می توانند به سودهی مالی برسند؟

از طرف دیگر سرمایه داران نیز باید بدانند فعالیت های هنری چه درآمدهای مالی می تواند داشته باشد تا برای سرمایه گذاری در این زمینه ترغیب شوند. آنها باید بدانند که یک کنسرت موسیقی، یک گالری نقاشی و یا اکران یک فیلم سینمایی چه درآمدهایی می تواند در پی داشته باشد. همان مسئله ای که در ترنسفر کردن بازیکنان فوتبال به لیگ های اروپایی وجود داشته و درآمدهای مالی بسیاری نیز در پی دارد می تواند در میان هنرمندان نیز وجود داشته باشد. یعنی می توان هنر و هنرمند را به جامعه جهانی معرفی کرد و با معرفی این هنر به فکر کسب درآمدهای مالی مناسب بود.

گفت‌وگو: یاسر شیخی یگانه

انتهای پیام / 42