به گزارش هنرآنلاین، استاد فرشچیان درباره ارادت خود به امام حسین(ع) و اینکه چه شد «عصر عاشورا» را خلق کرد، چنین گفته است:

- پدرم نماینده شرکت فرش در اصفهان بود. استادی بود که برای ایشان نقش فرش می‌کشید. یک‌بار پدرم مرا پیش او برد. استاد، نقش یک آهو را به من داد و گفت از روی آن نقاشی کن. تا صبح فردا حدود دویست طرح در اندازه‌ها و جهت‌های مختلف کشیدم. برای استاد باورکردنی نبود. آن‌قدر رنگ برای استادم سابیدم که کف دست‌هایم پینه بست.

- سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا بود، مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم، بعد  می‌روم. رفتم اتاق اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و «عصر عاشورا» را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییر.

- الان که بعد از سال‌ها به این تابلو نگاه می‌کنم، می‌بینم اگر می‌خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود می‌آمد، بدون هیچ تغییر. یک چیزی دارد این تابلو که خود من هم گریه می‌کنم و آن مرکز تصویر است که نیست؛ آن خود امام حسین(ع) است...