گروه سینمایی هنرآنلاین: «اهدای عضو، اهدای زندگی»، این شعاری است که سالهاست با گوش و چشممان آشنایی دارد، اما واقعا تا چه اندازه به آن اندیشیدهایم؟
31 اردیبهشت روز اهدای عضو است. در طی این سالها افراد بسیاری به دلیل مرگ مغزی، اعضای بدنشان به سایرین اهدا شده است و زندگی بخش دیگران بودهاند. شاید در نخستین عملهای جراحی که بیشتر در حوزه پیوند کلیه بود، کسی فکر نمیکرد روزی برسد که این اتفاق تبدیل به یک اتفاق همگانی شود و جمعیت بسیاری نسبت به آن آگاهی داشته باشند تا حدی که امروز قلب، کبد، قرنیه و سایر اندام داخلی بدن فرد متوفی را به دیگری پیوند بزنند و یک نفر بتواند نجات بخش جان چندین نفر دیگر باشد. نکته اینجاست که باوجود تلاشهای انجام شده، هنوز عمل پیوند اعضا و اهدای عضو به دیگران، آنطور که باید و شاید جا نیفتاده است و باوجود آنکه امروز در بسیاری از کشورها تبدیل به عملی پسندیده شده است، اما به همان نسبت آگاهی افراد در این زمینه اندک بوده و از سوی دیگر موارد سواستفاده نیز بسیار است. در این میان جای تلویزیون و سینما بسیار خالی است، در حالی که میتوانند اثربخش باشند و با تولید آثار نمایشی و فیلمهای سینمایی مخاطبان را نسبت به مواردی اینچنینی آگاه کنند و نکات مثبت و منفی این عمل خیر انسانی را گوشزد کنند، اما ساخت آثاری درباره اهدای عضو در سینمای ایران که بیشترین اثاری که در آن تولید میشود به گونه اجتماعی برمیگردد، بسیار اندک بوده و به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. سینمای امروز ما که از هر حیث نیازمند قصههای جان دار است، در این زمینه تهی است و سینماگران به سراغ داستانهایی از جنس اهدای عضو نرفتهاند.
در این مجال و به بهانه روز اهدای عضو، به سراغ همان تعداد اندک آثار تولید شده در سینما رفتیم تا آنها را مورد بررسی قرار دهیم.
بودن یا نبودن (کیانوش عیاری)
کیانوش عیاری از جمله فیلمسازان پیشتاز در عرصههای اجتماعی است. او ذهن آگاهی نسبت به جامعه خود دارد و این را بارها در آثارش به نمایش گذاشته است. او فیلمساز زمانه خودش است و هر بار نیز توانسته آینده را به درستی پیش بینی کرده و به نمایش بگذارد. او سال 77 به سراغ ساخت فیلم «بودن یا نبودن» رفت، تا اولین فیلم سینمای ایران درباره اهدای عضو را بسازد. قصه «بودن یا نبودن» درباره دختر جوانی بنام آنیک است که نیاز شدید به پیوند قلب دارد. او به همراه پزشکش به بیمارستانی میروند که پسر جوانی بنام امیر که در شب ازدواجش طی نزاعی دچار مرگ مغزی شده را به آنجا آوردهاند. از آنجا که خانواده امیر وی را زنده میپندارند تلاشهای دکتر برای راضی کردن آنها به پیوند به نتیجه نمیرسد. همزمان پدر دختری بنام معصومه که او نیز به قلب نیاز دارد ولی مانند آنیک وضعیتش حاد نیست سعی میکند با پرداخت پول به خانواده امیر آنها را راضی کند که او نیز موفق نمیشود. آنیک که خود را به زحمت به خانه امیر رسانده، دچار ناراحتی میشود و اعضای خانواده امیر او را به بیمارستان میرسانند. در بیمارستان مادر آنیک نیز به دخترش میپیوندد و آن دو بار دیگر به سراغ خانواده امیر میروند و سرانجام موفق میشوند رضایت پدر و مادر امیر را جلب کنند. خانواده امیر پس از مراسم خاکسپاری پسر جوانشان با دسته گل به سراغ آنیک که عملش با موفقیت انجام شده میروند.
عسل بدیعی بازیگر نقش «آنیک» است که سالها بعد خود به دلیل مرگ مغزی اهداکننده عضو میشود. فرهاد شریفی، حسین ایل بیگی، مریم بوبانی و لوریک میناسیان از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم به ایفای نقش پرداختند.
یکی میخواد باهات حرف بزنه (منوچهر هادی)
سال 90 منوچهر هادی به همراهی سعید دولتخانی فیلمنامه «یکی میخواد باهات حرف بزنه» را نوشتند. قصه درباره مردی است اسیر و گرفتار در بند که حالا با اتفاقی عجیب مواجه شده است. لیلا یک هفته فرصت دارد تا برای اهدای عضو تنها فرزندشش از شوهر سابق خود رضایت بگیرد، فرزندی که پدر از وجود او اطلاعی ندارد. در واقع هادی در این فیلم به بعد دیگری از ماجرای اهدای عضو نگاه کرده است، فیلمی که 13 سال بعد از نخستین فیلم ساخته شده است. در «یکی میخواد باهات حرف بزنه» آنا نعمتی، شهاب حسینی، حمیدرضا پگاه، یکتا ناصر، شهین تسلیمی به ایفای نقش پرداختهاند.
فصل نرگس (نگار آذربایجانی)
نگار آذربایجانی با نگاهی متفاوت به مسئله اهدای عضو در سال 94 به سراغ این موضوع رفته است. از نظر او اهدای عضو یک امر پذیرفته شده است و حالا در «فصل نرگس» به اثرات ماجرا بعد از اهدای عضو پرداخته است. داستان این فیلم، داستان دو زن راننده تاکسی، یک بازیگر، یک استاد موسیقی و شخصیتهای دیگر است که مخاطب در طول فیلم شاهد گرههای داستان هر کدام از این شخصیتهاست که به صورت موازی روایت میشود. درواقع به نوعی در این فیلم بیشتر زندگی افراد شفا یافته را شاهد هستیم و میبینیم که از قلب تازهای که در سینه دارند، به چه شکل استفاده میکنند. امیر آقایی، ریما رامینفر، پژمان بازغی، یکتا ناصر، شایسته ایرانی، محمدرضا هدایتی، شیرین اسماعیلی و گوهر خیراندیش به ایفا نقش میپردازند.
یک روز بخصوص (همایون اسعدیان)
شاید بتوان آن را بحث برانگیزترین فیلم درباره اهدای عضو دانست. اسعدیان در واقع اهدای عضو را بهانهای قرار داده است تا درباره قاچاق اعضای بدن صحبت کند. ناگفته نماند که فیلم پس از اکران با شکایت انجمن اهدای عضو ایرانیان مواجه شد که درآن به عدم اطلاعات کافی نویسنده اشاره شده بود و آن را بی پایه و اساس علمی دانستند. در این فیلم حامد باید برای عمل قلب خواهرش دست به یک انتخاب بزند، انتخابی که در آینده مسیرهای متفاوتی را پیش روی او قرار داده است. همین انتخاب او را در مسیری قرار میدهد که برای پیوند عضو خواهرش او را با مخاطرات بسیاری مواجه میکند. مصطفی زمانی، فرهاد اصلانی، پریناز ایزدیار، محسن کیایی، مجتبی پیرزاده و ... در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند.
ساخت تنها چهار فیلم سینمایی درباره یکی از موضوعات مهم جامعه ما که افراد بسیاری با آن درگیر هستند، اصلا آمار خوشایندی نیست. موضوع اهدای عضو را میتوان از ابعاد مختلف اجتماع مورد بررسی قرار داد. این در حالیست که طبق امار سال 99، ما سالانه با عدد چهار هزار مرگ مغزی در کشور مواجه هستیم که از این میان روزانه 12 نفر از بیماران لیست انتظار جان خود را از دست میدهند. سینما به عنوان یکی از ابزارهای تبلیغاتی به خوبی میتواند با تولید آثار مناسب به ابعاد مختلف این حوزه اجتماعی بپردازد.