گروه موسیقی هنرآنلاین: حیدریان بعد از ۱۸ سال با دعوت پا به ایران گذاشت و در این مدت کم توانایی‌هایش را به اثبات رسانید. با او به بهانه برگزار کردن کلاس‌های پیشرفته رهبری ارکستر و به عهده گرفتن رهبری مهمان ارکستر گفت‌وگو کرده‌ایم.

آقای حیدریان، شما اخیراً سومین دوره مسترکلاس‌های رهبری بنیاد رودکی را با هدف کشف و پرورش استعدادهای درخشان هنری و تربیت رهبران ارکستر برگزار کردید. از نحوه برگزاری این مسترکلاس‌ها بگویید.

من قبلاً با آقای مهدی افضلی، مدیر عامل بنیاد رودکی و سایر مسئولان صحبت کرده و گفته بودم بالا بردن سطح موسیقایی ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی وظیفه رهبران است. یعنی نوازندگان ارکستر هر چقدر هم خوب باشند در نهایت برای اینکه به سطح خوبی برسند به یک رهبر ارکستر خوب نیاز دارند. ما شاید نتوانیم به نقطه ایده‌آل برسیم ولی می‌توانیم نصف راه را درست برویم تا نسل بعدی آن را ادامه بدهد.

من از بنیاد رودکی و مخصوصاً آقایان افضلی، شیبانی و سهرابی تشکر می‌کنم که امکانات را در اختیار من قرار دادند تا این مسترکلاس را در ایران تشکیل بدهیم و راه بیندازیم و رهبرانی را در خود ایران تربیت کنیم. من معتقدم در این زمینه باید بسیار اصولی کار شود. مسترکلاس ما فقط برای رهبری نبود، بلکه اکثر درس‌هایی که لازم بود برای شرکت‌کننده‌‌ها گذاشته بودیم. کسی که می‌خواهد رهبری بخواند باید با خودش یک علمی بیاورد چون نمی‌توان رهبری را از صفر شروع کرد. کسی که می‌خواهد رهبری بخواند حتماً باید گوش خوبی داشته باشد و هارمونی بداند. من معتقدم در هر کشوری باید متناسب با شرایط جلو رفت. هدف این است که ما یک آکادمی رهبری در ایران راه‌اندازی کنیم تا چند سال دیگر چند رهبر خوب در کشور داشته باشیم و بتوانند ارکسترها را تربیت کنند.

کدام مبانی در این کلاس‌ها تدریس شد؟

ما با افرادی که تازه شروع به کار کرده بودند تکنیک‌های رهبری را کار کردیم و با کسانی که کمی پیشرفته‌تر بودند قطعاتی را کار کردیم که همان‌ها برای کنسرت انتخاب شدند. قطعاتی که انتخاب شدند سخت بود ولی هدف ما این است که یک ارکستر خوب و مستقل بسازیم.

فکر می‌کنم یکی از اتفاق‌های مثبت ایجاد یک ارکستر جدید در بنیاد رودکی از دل همین مسترکلاس‌ها بود. آیا فعالیت این ارکستر ادامه خواهد داشت؟

این ارکستر حتماً باید ادامه داشته باشد تا اگر ارکستر سمفونیک یک روزی نوازنده ویولا خواست بیاید از نوازندگان این ارکستر آزمون بگیرد و از بین آن‌ها انتخاب کند. بناست دفعه بعد برای سازهای بادی هم فراخوان بدهیم و این کارها ادامه یابد. خوبی این کار این بود که از نوازندگان ارکستر هم افرادی حضور داشتند و تازه متوجه شدند کار رهبر ارکستر چیست و چه سختی‌هایی دارد. الآن با یک چشم بهتر به رهبر ارکستر نگاه می‌کنند. من روز آخر این دوره چهار نفر از بچه‌ها را انتخاب کردم تا از روی پارتیتور برای بقیه بچه‌ها اجرا کنند. کسانی که آنجا بودند برای اولین بار فهمیدند آن دست تکان دادن‌ها فقط ۱۰ درصد رهبری است.

الآن ارکستر ملی ایران و ارکستر سمفونیک تهران وقتی می‌خواهند برنامه یکی دو ساله اعلام کنند رهبر ندارند که این کار را انجام بدهند. نمی‌دانند سال آینده چه کسی می‌آید ارکستر را رهبری کند. ما می‌خواهیم رهبرانی را تربیت کنیم که مباحث را گذرانده باشند و در این سال‌ها تجربه کسب کنند. برنامه بعدی ما این است که سمفونی 5 شوبرت، سمفونی 39 موتزارت و رمانس شماره 2 ویولن اثر بتهوون را اجرا کنیم. این دفعه 9 نفر رهبری کردند ولی برای دفعه بعدی به چهار رهبر نیاز داریم. خود همین مساله باعث می‌شود سطح نوازنده‌ها بالا برود.

شما در این مسترکلاس از بین کسانی که شرکت کرده بودند در نهایت چند نفر را برای رهبری ارکستر در اجرای آخر انتخاب کردید؟ نحوه انتخاب رهبران ارکستر بر چه اساس بود؟

روز اول از 60 نفر آزمون گرفتیم و از بین آن‌ها انتخاب کردیم که چه کسی می‌تواند و چه کسی نمی‌تواند. یکی از آن 60 نفر خانم صنم صفی‌یاری بود که از همان روز اول مشخص بود استعداد دارد. من روز اول مسترکلاس ایشان را انتخاب کردم. بسیار خوشحالم که یک خانم برای اولین بار دارد در ایران رهبری می‌کند. ایشان بسیار باهوش و بااستعداد است و من اطمینان داشتم از پس این کار برمی‌آید و به همین خاطر او را انتخاب کردم. کلاس‌های ما مساله دست تکان دادن رهبر نیست. من مطمئنم یک عده سختی این کار را در این مدت فهمیده‌اند و حتی ممکن است این کار را کنار بگذارند. کسانی که پالایش شدند بر اساس تجربه انتخاب شدند. شما برای رهبری احتیاج به یک دست خوب دارید. اگر دست رهبر درست نباشد می‌تواند برای او مشکل‌ساز شود. ما افراد برگزیده را بر این اساس انتخاب کردیم.

ارزیابی‌تان از نوازنده‌های این دوره مسترکلاس چه بود؟

این ارکستر برای نوازنده‌های جوان است و به زمان نیاز دارند. اگر با آن‌ها مرتب کار کنیم می‌توانیم به آینده امیدوار باشیم. وظیفه هنرستان‌ها این است که بتوانند برای ارکسترها نوازنده تربیت کنند. من در یک جلسه با روسای دانشگاه مطرح کردم که در هر صد سال یک سولیست بیرون می‌آید و بقیه نوازنده‌ها باید تربیت شوند. گفتم الآن یک ارکستری وجود دارد که می‌تواند این امر را به واقعیت برساند. اتفاقاً آقای علیزاده هم آنجا بودند و گفتند خیلی خوب است که این ارکستر وجود دارد و اگر ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی نوازنده خواستند از این نوازنده‌ها استفاده کنند. بناست هر دفعه که خودم می‌آیم یا رهبران دیگر می‌آیند با این ارکستر به صورت آکادمیک کار کنند. من در این مسترکلاس به بچه‌ها آموزش دادم که چطور باید در ارکستر نوازندگی کرد و چطور باید شنید.

سومین دوره مسترکلاس‌های بنیاد رودکی با اجرای کنسرتی با حضور هنرجویان برگزیده به کار خودش پایان داد. آیا از اجرای نوازنده‌های این دوره راضی بودید؟

وقتی یک قطعه‌ای برای اولین بار در یک ارکستر اجرا می‌شود آن کیفیت لازم را که در اجراهای بعدی به وجود می‌آید ندارد، چرا که در دفعه‌های بعد نوازنده‌ها به پختگی می‌رسند. با یک بار نوازندگی یک قطعه نمی‌توان به نقطه ایده‌آل رسید. ما برای ارکستر ملی راگا باید رپرتوار داشته باشیم. یعنی ارکستر سمفونیک تا دو سه سال آینده حداقل باید 200 رپرتوار داشته باشد تا به پختگی برسند. اگر ارکستر سمفونیک یک قطعه را چند بار بزند قطعاً پخته و بهتر می‌شود. زمان می‌برد نوازندگان بتوانند یک قطعه را عالی بنوازند. مخاطبان هم نباید انتظار داشته باشند وقتی یک ارکستر برای اولین بار قطعه‌ای را می‌نوازد کیفیت کار بالا باشد. مخاطبان ما باید به این مساله توجه کنند. یک قطعه احتیاج به زمان دارد تا خودش را نشان بدهد. به همین خاطر من برای اجرای اول ارکستر راگا از بچه‌ها راضی بودم و از آنها خواهش کردم هر بار اجرا داشتند دوباره همین قطعات را تکرار کنند تا پخته شوند. البته به فاصله یک سال یک‌بار این کار را انجام بدهند نه اینکه ۱۰ سال پشت سر هم یک قطعه را تکرار کنند.

شما در سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر هم ارکستر سمفونیک تهران را رهبری کردید. آن اجرا را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ارکستر آثار را خوب اجرا کرد و اگر صدابرداری هم درست بود فکر می‌کنم نوازنده‌ها هم خودشان از اجرا راضی بودند.

سطح نوازندگی ارکستر را چطور دیدید؟

آثاری که ما اجرا کردیم ریزه‌کاری‌های زیادی داشت و سخت بود. بچه‌ها 9 ماه بود کنار همدیگر قرار نگرفته و نوازندگی نکرده بودند. اینکه بعد از 9 ماه کنار هم بنشینند و سمفونی سخت شماره 4 برامس را بزنند راضی‌کننده بود. برخی بچه‌ها با من تماس گرفتند و گفتند بیایید قطعه‌ای که قبلاً زدیم بزنیم ولی من قبول نکردم و گفتم هر طور شده باید قطعات جدید بزنیم تا خوب از آب دربیاید. وقتی با شورا صحبت کردم هدف این بود که ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران باید به یک رپرتوار مشخص برسند. آن‌وقت کار رهبران هم راحت‌تر می‌شود.

برنامه شما برای سال آینده چیست؟

گویا قرار شده من در تیرماه و مردادماه با ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی برنامه داشته باشم. من فعلاً از ایران می‌روم و برای این برنامه‌ها دوباره برمی‌گردم. امیدوارم مسترکلاس‌های بنیاد نیز ادامه پیدا کند و ما بتوانیم از دل این مسترکلاس‌ها چهار پنج رهبر ارکستر خوب تربیت کنیم که از این لحاظ خیال‌مان راحت باشد و دغدغه این را نداشته باشیم که رهبر ارکستر از کجا بیاوریم.

در پایان اگر صحبتی باقی مانده بفرمایید.

ما باید حتماً سطح شنیداری هنرمندان و مخاطبان‌مان را بالا ببریم. آن چیزی که من متوجه شدم این است که ما در ایران خیلی زود از یک نوازنده تعریف می‌کنیم و معتقدیم خوب نوازندگی می‌کند. ما باید سطح شنیداری‌مان را بالا ببریم که به هر چیزی خوب نگوییم. خوب بودن یک چیز نسبی است و نمی‌توان همین‌طور گفت فلان رهبر یا نوازنده خوب است.