به گزارش هنرآنلاین، محمد مهدی صنعتی گفت:هشتمین دوسالانه ملی مجسمه‌سازی تهران در شرایطی برگزار می‌شود که تحت تاثیر وقایع یکی دوساله اخیر فراز و نشیب‌های بسیاری را پشت سر گذاشته است. شرایطی بسیار سخت که گاهی تا مرز توقف برگزاری پیش رفت، اما سرانجام با ممارست و پایداری شورای سیاست‌گذاری و دبیران این مهم انجام گرفت. چالش‌هایی که دوسالانه در مواجهه با وقایع پیش آمده سال گذشته و فراگیری بیماری کرونا با آن مواجه شد نیاز به بررسی و تحلیل دارد تا در حافظه تجسمی ما ثبت شود.

 این عضو شورای دبیران هشتمین دوسالانه مجسمه‌سازی ادامه داد:دوسالانه ملی مجسمه‌سازی تهران به عنوان مهم‌ترین و جامع‌ترین رویداد حوزه تخصصی مجسمه‌سازی و حتی تجسمی کشور به شمار می‌رود. دوسالانه‌ها محل ارائه بیانیه‌های هنری و میدانی برای بروز ایده‌های جدید و پیشرو و فرزند صالح و خلف جامعه تجسمی هستند.

او افزود: این فرزند سنین نوجوانی و جوانی خود را طی می‌کند و از این جهت، صیانت و نگهداری از آنها از مهم‌ترین وظایف انجمن‌های هنری است. این طبیعی است که دوسالانه‌ها، کم یا زیاد در نحوه ارائه از نقاط ضعف، مشکلات و معایبی برخوردار هستند، اما نقد به عملکرد نباید دانسته یا نادانسته به نقد غیرمنصفانه بنیاد وجودی دوسالانه بیانجامد یا آسیب و لطمه‌ای جبران‌ناپذیر بدان وارد کند. بلکه درست آن است که با همیتی جدی و بالغانه آسیب‌شناسی کنیم و به جای تخریب دست به ترمیم زنیم تا در جهت بالندگی و رشد دوسالانه‌ها کوشا باشیم.

صنعتی ادامه داد: مسئله قابل تامل دیگر چگونگی حساسیت جامعه هنری و هنرمند در واکنش نسبت به اتفاقات پیرامونی خود است. اگر بخواهیم واکاوانه با این موضوع برخورد کنیم، ما با دو نوع کنش مواجه هستیم: کنش فردی و کنش جمعی. به گمان من کنش‌های فردی در مقابل مسائل اجتماعی، سیاسی و غیره عمدتا کم ثمر و فاقد کارکرد اجتماعی و تاثیرگذاری بوده و معمولا به کناره‌گیری و نهایتا به حذف و سوخت خود هنرمند به عنوان یک سرمایه ملی می‌انجامد.

او افزود: در حالی که یکی از وظایف نهادهای مستقل و تخصصی هنر همانند انجمن‌های تجسمی، حفظ سرمایه‌های انسانی و هنری است که می‌بایست در مقابل نهادهای دولتی و خصوصی که صاحب قدرت و ثروت هستند به صیانت و حفاظت از این سرمایه‌های خود بپردازند. بی‌شک با ایجاد میادین و خاستگاه‌های متناسب با حوزه و توان و تخصص هنرمندان، فضایی برای کنش‌های جمعی شکل می‌گیرد. از جمله این میادینِ برگزاری دوسالانه است. دوسالانه‌ها از پتانسیل‌های لازم برای ایجاد یک گردهمایی هنری و شکل دادن به یک کنش جمعی برخوردار هستند و می‌توانند به فضایی برای کارکرد اجتماعی هنر نیز تبدیل شوند.

این عضو هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه‌ساز ایران گفت: شاید بتوان سه فاکتور مهم برای اولویت کنش‌های جمعی در مقایسه با کنش فردی را برشمرد: اول این که کنش‌های فردی هیچ‌گونه تغییری در ماهیت و رویکردهای نهادهای دارای قدرت و ثروت ایجاد نمی‌کنند، دوم آنکه منجر به حذف هنرمند و از بین رفتن این سرمایه فرهنگی می‌شوند و سوم اینکه رفتار غیر جمعی باعث ضعیف و شکننده شدن جامعۀ همسو و هم نظر هنری می‌شود و در نتیجه آن نهادهایی رسمی یا رویدادها و جشنواره‌هایی موازی شکل می‌گیرند که هرچند در ماهیت امری منفی نیست

او در ادامه سخنانش افزود: اما مشکل آنجایی آغاز می‌شود که نهادهای دارای قدرت و ثروت، انرژی و تمرکز و کنش‌های جمعی را تخریب و تضعیف می‌کنند و در نتیجه فضایی نازا و سترون برای هنر باقی می‌ماند. برای مثال می‌توان به وقفه شش ساله بین یینال ۶ و ۷ مجسمه‌سازی اشاره کرد که به باور من این قهر نه تنها هیچ مزیتی نداشت بلکه جامعه تجسمی را از برگزاری دو دوره بینال محروم کرد و شاید در غیاب و فقدان دوسالانه جشنواره‌های تجسمی میان‌مایه و حتی کم‌مایه‌ای شکل گرفت که ارکان و سیاست‌گذاری آن از دست انجمن‌های تجسمی خارج شد.

صنعتی ادامه داد: باور دارم که اگر کنش‌های جمعی هنرمندان در ساحتی هنرمندانه و در میدانی درست شکل بگیرد بسیار ثمربخش‌تر خواهد بود و در نهایت این کنش جمعی می‌تواند کارکردی اجتماعی پیدا کند.

صنعتی در پایان سخنانش با اشاره به فقدان برگزاری دوسالانه ملی و حتی بین‌المللی هنرهای تجسمی تهران گفت: دوسالانه ملی مجسمه‌سازی تهران در ادوار گذشته به ویژه در چند دوره اخیر خود رویکردی بینارشته ای را در پیش گرفته و در جهت آماده‌سازی میدانی برای بروز و نمایش آثار معاصر و چندرسانه‌ای قدم برداشته است. به گمان من دوسالانه مجسمه‌سازی بار فقدان بینال تهران را تا حدودی به دوش کشیده و امیدوارم با کنار هم ایستادن جامعه تجسمی این آغاز تلاشی باشد تا دوسالانه ملی یا بین‌المللی تجسمی تهران جانی دوباره گیرد و به یکی از بهترین رویدادهای تاریخ تجسمی ما تبدیل شود.