سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده، با تاکید بر این‌که شعر بدون پیوندهای آوایی (عنصر موسیقیایی) چیزی کم دارد، به هنرآنلاین گفت: اگر شعر در کنار پیوندهای معنایی (اندیشه و خیال)، پیوندهای آوایی (وجه موسیقیایی زبان) را نداشته باشد، به‌‌گمان من  قطعه ادبی است که همه بلدند بنویسند! با این سخن می‌توان گفت شعر بسیاری از کسانی که داعیه  شاعری دارند، چیزی جز قطعه ادبی  نیست! من این‌گونه شعر گفتن را نمی‌پسندم به‌ویژه این که به تقلید از جریان‌های پست‌مدرنیستی ساخته شده باشد. برای همین شعرهایم چه برای کودکان و چه برای بزرگ‌ترها موسیقی دارد. البته منظورم از موسیقی شعر، صرفا وزن عروضی نیست. موسیقی در شعر فراتر از عروض است. به‌قول نیما یوشیج می‌توان انتظام طبیعی را جایگزین انتظام عروضی کرد. شعر مدرن هم می‌تواند با بهره‌گیری از هجاهای سه‌گانه زبان فارسی آهنگین باشد بدون آن که از عروض پیروی کند.

او با اشاره به این موضوع که شعر غیرآهنگین اگر برای بزرگ‌ترها هم گیرایی داشته باشد، برای خردسالان و کودکان گیرا و مناسب نیست، ادامه داد: افرادی که قطعه ادبی می‌نویسند و گمان می‌کنند شعر پست‌مدرن می‌گویند، شعر کهن و شعر مدرن را خوب نمی‌شناسند. کسی که عروض را نخوانده و چیزی در این زمینه نمی‌داند چگونه می‌تواند بگوید من عروض را کنار گذاشتم؟ یا شخصی که مدرنیزم را درک نمی‌کند، چگونه می‌خواهد از آن بگذرد و شعر پسامدرنیستی بگوید؟ در این قطعه‌های ادبی، ادبیاتی هم در کار نیست! نوشته‌ای که مخاطبش مرده، مولفش مرده و به بهانه حذف کلان روایت‌ها ساختار نحوی زبان به عمد کنار گذاشته شده و به‌بهانه آشنایی‌زدایی، معنی و مفهوم قابل درک مخاطب مرده شده‌اش هم از نوشته رخت بربسته، به چه دردی می‌خورد؟ این شعبده‌بازی‌ها جز آفت اجتماعی و نه ادبی (که این مدل کارها بیش از آن که ادبیات باشد نشان‌گر بیماری جامعه است. جامعه‌ای که مدرن نشده دچار پست‌مدرنش کرده‌اند!) چه می‌تواند باشد؟ از این‌گونه نوشته‌ها چیزی به بار نخواهد آمد. در جهان سومی که ما دچارش شده‌ایم، هنر و ادبیات باید با نیازهای جامعه هماهنگ باشد.

شعبانی با این توضیح که هنر و ادبیات باید به مردم کمک کند تا به حرکت درآیند، کنشگر و پرسش‌گر باشند تا جامعه رشد کند، اظهارداشت: شعر باید وارد زندگی مردم شود و در کوی و برزن زمزمه شود پسند هنری و ادبی آنان را بپرورد. شعر کودک و نوجوان باید از این آفت‌ها به دور باشد. شایسته است برای فرزندان این بوم و بر، دلبستگی ایجاد کند به میهن، به تاریخ، به گذشته فرهنگی خودشان. ادبیات کودک و نوجوان لازم است بیشتر به هویت ملی ما بپردازد. منظورم میهن‌پرستی یا شوونیزم نیست بلکه پاسداشت حقوق دیگرانی که با ما و در کنار ما ملتی را شکل می‌دهند ملتی یک پارچه اما برآمده از رنگین‌کمان قوم‌ها، زبان‌ها و فرهنگ‌های گوناگون.

او با بیان این‌که نوجوانان مجموعه شعرهای رایج را نمی‌خوانند، افزود: وقتی می‌گوییم نوجوان یعنی پلی بین کودکی و بزرگ‌سالی بسته‌ایم. نوجوانان در پی شعرهای فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، فریدون مشیری و حمید مصدق و... هستند. چرا که در آیینه شعر این شاعران، دنیا و تصویر خود را می‌بینند. متاسفانه نظام آموزشی ما نوجوانان را بچه می‌پندارد وقتی می‌خواهیم "اخلاقیات" رسمی را به آن‌ها تحمیل کنیم معلوم است آن را پس می‌زنند. باید به آن‌ها حق انتخاب بدهیم تا شعرهای دلخواه خود را بخوانند. معمولا شعرهای مورد علاقه نوجوانان در مورد عشق، دوست داشتن و فعالیت گروهی است نه دعوت به مهار شدن و سنگ شدن! نوجوان سنت‌شکنی می‌خواهد. اگر برخی کتاب‌های شعر که در آن‌ها قالب، وزن، قافیه و موسیقی را زیر پا می‌گذارند، مورد توجه قرار می‌گیرد به دلیل خوب بودن شعرها نیست؛ نوجوانان به رهایی از سنگ‌شدگی و به هم ریختن ساختارهای تحمیلی، سنت‌شکنی و ماجراجویی جلب می‌شوند.

شعبانی در ادامه از انتشار مجموعه شعر جدیدش با عنوان "ساز سیمینه رود" توسط نشر گویا خبر داد و گفت: کتاب در برگیرنده شعرهای کوتاهی برای نوجوانان است که تعدای از آن‌ها برای نخستین بار منتشر می‌شود و تعدادی هم از مجموعه‌های پیشین برگزیده شده است. موضوع بیشتر شعرها مهرورزی و میهن‌دوستی است.

"دختر نارنج و ترنج"، "نخودک و دیو کلک" و "عمونوروز و پیرزن" سه کتاب شعبانی برای کودکان است که به‌تازگی از سوی نشر فاطمی (کتاب‌های طوطی) منتشر شده است.

اسدالله شعبانی متولد سال 1337 است. او دارای گواهینامه هنری درجه یک است و سابقه‌ عضویت در شورای کتاب کودک و دفتر تالیف کتاب‌های درسی را هم دارد. مولف کتاب‌های متعددی برای گروه‌های سنی خردسال، کودک، نوجوان و بزرگ‌سال است و بیش از 30 جایزه مختلف در کارنامه‌ کاری او دیده می‌شود.