سرویس تئاتر هنرآنلاین، علیرضا کوشک‌جلالی برنده جایزه افتخاری تئاتر شهر کلن/ آلمان در سال 2016، نویسنده، کارگردان، مترجم و مدرس تئاتر که اکنون ساکن کشور آلمان است؛ از زمان شروع کرونا حدود 12- 13 کلاس آنلاین در زمینه نمایشنامه‌نویسی، کارگردانی و بازیگری در سراسر دنیا برگزار کرده است. او در گفت‌وگو با هنرآنلاین درباره شکل نوین فعالیت‌ها گفت: در این دوران تلخ که مرگ تدریجی، طاقت‌فرسا و افسردگی مطلق در گوشه و کنار شهر کمین کرده، تجربه سختی را از سر می‌گذرانیم که کمتر نسلی طعم آن را چشیده است. انسان این دوران به سرگشتگی وحشتناکی دچار شده است. اما این شرایط دارای جنبه‌های بسیاری مثبتی نیز هست که این خود حاکی از آبزورد بودن زمانه ماست. بخشی از تجارب زندگی ما کمدی است و بخش دیگرش تراژدی.

او در ادامه افزود: زندگی این‌گونه است؛ در غمگین‌ترین لحظات، چیزهای احمقانه‌ای از ذهن می‌گذرد که باعث می‌شوند شما بخندید. دنیای ما خطی و یکنواخت نیست. در هر پدیده اجتمایی چیزهایی وجود دارد که شما را به خنده، خلاقیت و تفکر بیاندازد. کرونا مجبورمان کرد به سوی کشف شیوه‌های نوین ارتباطی گام برداریم که این شیوه‌ها، هم بسیار دشوار و هم امیدوارکننده هستند چراکه پتانسیل تازه‌ای به منظور همکاری‌های گسترده، در سطح جهانی را ایجاد می‌کند و شاید بتوان به وسیله این امکانات جدید، از این شرایط نامطلوب بهترین بهره را ببریم.

کوشک جلالی با بیان اینکه ویژگی خاص برگزاری کلاس‌های آنلاین این است که هنرجویان کشورهای مختلف، بدون هیچ خطری، امکان شرکت در آن را دارند، اظهار کرد: برای نخستین بار به صورت آنلاین در 4 شهر ایران و آلمان مشغول تمرین نمایش هستیم که اولین اجرای نمایش با تمرینات آنلاینی، روز چهارم نوامبر (14 آبان) در شهر کلن به زبان آلمانی به صحنه می‌رود. کرونا بی‌رحمانه می‌‌تازد، اما هنرمندان آلمان با تمام وجود مقاومت می‌کنند تا صحنه تئاتر و زندگی خالی نماند. البته باید یادآور شوم که بدون کمک مالی و معنوی ارگان‌های دولتی به سالن‌های نمایش، هیچ نمایشی نمی‌توانست به صحنه برود. با تمام این کمک‌ها، باز هم شاهد فشار شدیدی هستیم که بر دوش هنرمندان سنگینی می‌کند.

او همچنین اضافه کرد: برای مثال طی آخرین خبر ستاد مبارزه با کرونای شهر کلن، ما هر شب پذیرای تنها 20 تماشاچی هستیم که این ضرر اقتصادی بزرگی برای گروه اجرایی است. اما بدون حمایت دولت همین اجراهای حداقلی هم ممکن نبود. امیدوارم در ایران نیز هر چه زودتر کمک‌های مناسبی به هنرمندان تئاتر و تمام فعالان هنرهای نمایشی صورت گیرد تا چراغ تئاتر، چراغ زندگی در میهن‌مان رنگ نبازد. کرونا دنیا را به تعطیلی محکوم کرده و ما چارهای نداریم جز این که دنیا را به مسیر زندگی رهنمون کنیم.

ef27aa41-9923-4048-8e01-50ba94f31396

نمایشنامه "پا برهنه، لخت، قلبی در مشت" (برنده جایزه نمایش‌نامه‌‌نویسی مردمی در آلمان 1999) که بیش از 1000 اجرا توسط گروه‌‌های مختلف در کشورهای آلمان، سوئیس، اتریش، اوکراین، روسیه، ترکیه، آمریکا، ایران، بورکینا فاسو، ... و شرکت در فستیوال‌‌های بین‌المللی را تجربه کرده است، از سوی نشر مهر نوروز منتشر شده است. این نمایشنامه پانزدهمین کتاب از مجموعه نمایشنامه‌ها، آثار ادبی و ترجمه‌های کوشک جلالی در نشر مهر نوروز است.

همچنین دو نمایشنامه "هتل اروپا" و "دست نیافتنی‌ها" توسط انتشارات مهر نوروز، نمایشنامه "سکوت برده‌ها" و  ترجمه نمایشنامه "سیستم گرونهلم" توسط نشر افراز، دو نمایشنامه (باد زرد/ وینسنت ونگوگ و ترجمه نمایشنامه راهزنان اثر فریدریش شیلر) و  داستان "باد زرد/ وینسنت ونگوگ توسط نشر آماره در دست چاپ است.

نمایشنامه "پابرهنه، لخت، قلبی در مشت" براساس جنایت هولناکی نوشته شده که چند جوان نئوفاشیست آلمانی در سال 1993 در شهر زولینگن آلمان مرتکب شدند. آن‌ها ساختمانی را که یک خانواده ترک در آن زندگی می‌کرد به آتش کشیدند و چند تن از اعضای خانواده خاکستر شدند.

کوشک جلالی، به جای استفاده از کلیشه‌های مترادف، برای بازسازی این جنایت، طنز گزنده‌‌ای آفرید که نه تنها جایگاهی ویژه در تئاتر معاصر آلمان یافت بلکه بر افکار عمومی تاثیری پایدار داشت. در این نمایش، "علی" برش‌هایی از زندگی روزمره با همسایگان و همکاران آلمانی خود را شرح می‌دهد که بیانگر تحقیر دائمی اقلیت ترکی است که بیش‌تر آن‌‌ها به سخت‌‌ترین و بعضاً پست‌ترین کارهای آلمان اشتغال دارند. لابه‌لای شرح این روزمرگی‌‌ها، علی ناگهان مورد هجوم کابوس‌‌های مربوط به سوختن اعضای خانواده خود می‌‌افتد. به این ترتیب، نمایش دائماً با فرازهای طنز و مطایبه و فرودهای دردناک فاجعه همراه می‌‌شود و در تمام مدت، یک چشم را خندان و چشمی دیگر را گریان نگه می‌‌دارد. نمایش‌نامه‌ موفقى که در آن هم عشق به زندگى و اجتماعى بودن یک خارجى که در آلمان زندگى مى‌‌کند، به تصویر کشیده مى‌شود و هم رنج و دردش. زیبایى متن در این است که على هیچ‌‌گاه نه از کسى شکایت مى‌‌کند و نه کسى را متهم. گرایشات ضد نژادپرستانه‌ نمایشنامه، تنها با در برابر هم قرار دادن دشمنى کور از یک ‌سو و عشق انسانى از سوى دیگر، پرداخته مى‌‌شوند و این نشان‌‌دهند‌ه هنر خلاق کوشک جلالى است. تکنیک به نمایش گذاردن چنین متنى، بازیگر قَدَرى را طلب مى‌‌کند که بسیار بیگانه و دوست‌‌داشتنى به چشم بیاید و به ‌گونه‌اى قصه را جلو ببرد که تماشاگر اسیر فضاى سراپا وحشت داستان نگردد. بازیگر این نمایش با قدرت، تراژدى و کمدى را درهم می‌آمیزد. این لحظات کمدى به کمک تماشاگران مى‌‌آید تا آن‌ها تحمل درد و رنج انسانى را که تا مرز جنون پیش رفته است، بیابد. نمایش گروتسکی که تا مغز استخوان نفوذ می‌کند. قهرمان نمایش هیچ‌گاه دست به شکایت نمی‌زند؛ وی با ظرافت و طنزی تلخ و گزنده برخورد دو فرهنگ را به نمایش می‌‌گذارد. جملات نمایش بسان شعری لطیف تماشاگران را مسحور می‌کند. مونولوگى سراپا انسانى که به هنگام دیدنش مثل فیلم‌هاى چارلى چاپلین باید با یک چشم گریست و با چشم دیگر خندید. نمایشنامه "پابرهنه، لخت، قلبی در مشت" یکی از زیباترین متن‌هایی است که به وسیله یک نویسنده و کارگردان خارجی به زبان آلمانی نوشته شده و تاکنون بارها با کارگردانان و بازیگران مختلف در تئاترهای شهر آلمان بر صحنه آمده است. این نمایش، با دست ‌مایه طنزی تلخ و شیرین، اما همواره گزنده، به وسیله خود علیرضا کوشک جلالی نیز کارگردانی شده و بسیاری آن اجرا را همچنان بهترین می‌دانند.