سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: ریشه "عاشورا" کلمه عشر به معنی "ده" است. عاشور و عاشورا به دهم محرم گفته می‌شود. در گاه‌شماری هجری قمری، روز شهادت امام حسین (ع) مشهور به اباعبدالله (ع) و سیدالشهدا (ع) امام سوم شیعیان و یاران باوفای ایشان است.

در روز عاشورا حضرت ابوالفضل العباس(ع) فرزند امیرالمومنین، برادر سیدالشهدا فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) هم به شهادت رسیدند. کنیه ایشان "ابوالفضل" و "ابوفاضل" است و از معروف‌ترین لقب‌های حضرت ابوالفضل (ع)، قمربنی‌هاشم، سقا و... هستند. به خاطر سیمای جذاب‌شان ایشان را "قمربنی هاشم" می‌گفتند. در حادثه کربلا، سمت پرچمداری سپاه امام حسین(ع) و سقایی خیمه‌های اطفال و اهل بیت امام (ع) را به عهده داشتند و در رکاب برادر، غیر از تهیه آب، نگهبانی خیمه‌ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان امام حسین (ع) نیز بر عهده ایشان بود.

نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم 61 هجری قمری اتفاق افتاد. روز نبرد به عاشورا نیز معروف است. واقعه کربلا یا واقعه عاشورا، روز نبرد امام حسین (ع) و یارانش در کربلا با سپاه کوفه که برای یزیدبن‌معاویه دومین حاکم اموی می‌جنگیدند. این واقعه به دنبال بیعت‌ نکردن امام حسین (ع) با یزید رخ داد. کربلا مرکز استان کربلا، از شهرهای جنوبی کشور عراق است. حرم امام حسین (ع) و برادرش ایشان حضرت ابوالفضل (ع) در شهر کربلا از مکان‌های مقدس اسلامی و زیارتگاه مسلمانان شیعه است.

واقعه‌ عاشورا یکی از مهم‌ترین بزنگاه‌های تاریخی در مذهب شیعه است که بنا بر همین اهمیت تاریخی و اجتماعی تاثیر عمیقی نیز بر فرهنگ و ادبیات شیعیان گذاشته است. این روز ظهور و بروز واقعه عاشورا و قیام کربلا را در شعر شاعران شیعه و حتی سنی فارسی‌زبان تا حدی بوده که حتی "مکتب و شعر عاشورایی در ادبیات فارسی" شکل گرفته و از دوره شعر کلاسیک تا شعر معاصر فارسی نمود داشته است.

معرفی 10 عنوان کتاب نثر و نظم با محوریت عاشورا:

1- "10 قصه عاشورایی برای بچه‌ها" نوشته فریبا کلهر، انتشارات قدیانی

در این کتاب 10 شخصیت تاثیرگذار در واقعه عاشورا، به عنوان محور این قصه‌ها انتخاب شده و برای مخاطبان کودک در گروه سنی (ج) با زبان ساده و تصویرگری روایت شده است.

2- "ضیافت بلا" مقامات سلوکی در زیارت عاشورا نوشته سید محمدمهدی میرباقری، انتشارات تمدن نوین

این اثر در دو فصل با عنوان‌های "سیر و سلوک متعارف" و "مقالات سلوکی از زیارت عاشورا" تنظیم شده و مباحثی مانند "عزم و تصمیم انتخاب معبود"، "محاسبه"، "توبه"، "رجوع الی‌الله"، "سلام به ولی خدا" و "علت عقب ماندن افراد مختلف از قافله عاشورا" بررسی شده ‌است.

3- "جامه‌دران" سروده سعید بیابانکی، انتشارات فصل پنجم

این کتاب شامل 35 قطعه شعر بیشتر در قالب غزل است، دو مثنوی و سه، چهارپاره نیز در میان آن‌ها وجود دارد.

4- "سلوک عاشورایی" دوره 10 جلدی نوشته حاج آقا مجتبی تهرانی، موسسه فرهنگی و پژوهشی مصابیح‌ الهدی

حضرت آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی در ایام محرم و صفر دهه نود، در جلسات اخلاق و معارف اسلامی خود به بررسی ابعاد گوناگون حرکت و قیام امام حسین(علیه‌السلام) پرداخته‌اند که متن این مباحث با عنوان "سلوک عاشورایی" منتشر شده است.

5- "گزارشی مستند از حوادث بعد از کربلا" نوشته محمد محمدیان، انتشارات امیرکبیر

در این کتاب حوادث بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) تا ورود کاروان اسیران به کوفه و سپس شام و بازگشت آن‌ها به کربلا و پس از آن به مدینه در چهل بخش روایت می‌شود. سعى و تلاش در این مجموعه بر این بوده است که مطالب ارائه شده مستند به کلام معصومین (علیهم‌السلام) و یا افراد موثق و مورد اعتماد باشد و از کتاب‌هاى تاریخى معتبر که نزد اهل فن پذیرفته هستند، استفاده شود و در‌ عین‌حال از نقل مطالبى که با محکمات و اصول اساسى مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) منافات دارد، اجتناب شده است.

6- "با کاروان حسینی" دوره دو جلدی نوشته علی شاوی، محمدجعفر طبسی و عبدالحسین بینش، انتشارات زمزم هدایت

نویسندگان این اثر، در این پی‌جویی تاریخی، درباره دوران امامت امام حسین (علیه‌السلام) و پس از آن تا هنگام بازگشت کاروان حسینی به مدینه به رهبری امام سجاد (علیه‌السلام) مطالعه‌ای تحلیلی و انتقادی انجام داده و کوشیده‌اند تا جنبه‌های ناشناخته و پنهان و نیز نکات ارزشمندی که تاکنون، چنان‌که باید، به آن پرداخته نشده و نیز حقایقی که در پس پرده‌های دروغ پنهان مانده و یا دروغ‌هایی که لباس حقیقت پوشیده‌اند را آشکار سازند.

7- "حماسه و عرفان" نوشته آیت‌الله جوادی آملی، مرکز نشر اسرا

در این کتاب، اصول و بنیان‌هایی از دو فضیلت انسانی حماسه و عرفان، شناسایی شده تا با تبیین جایگاه هر یک، زنگارهای باطلی که موجب دور نگهداشتن یکی از دیگری است زدوده شود چرا که اتحاد و ائتلاف این دو، مکمل یکدیگر است و معرفتی که با حماسه و خروش ضد مظاهر طاغوت و دشمنان راه حق همراه نباشد هرگز راه به جایی نخواهد برد.

8- "حسین بن علی(علیه‌السلام)، امام شهدا" نوشته مرضیه محمدزاده، انتشارات مجتمع فرهنگی عاشورا

این کتاب دارای چهار فصل است که در هر یک، به زندگانی و نهضت امام حسین (علیه‌السلام) در ادوار تولد تا امامت، امامت تا شهادت و پس از شهادت ایشان اشاره شده است و در‌ نهایت در فصل چهارم به تبیین مواریث علمی و احادیث و روایات رسیده از امام (علیه‌السلام) پرداخته است.

9- "شهیدان جاوید و دوزخیان جاوید" نوشته مرضیه محمدزاده، انتشارات بصیرت

این کتاب به بررسی شخصیت و نسب‌شناسی افرادی پرداخته که در قیام کربلا و راه امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند. نویسنده اثر برای دستیابی به حقایق در این‌ مورد، به نقد علمی و تحقیق و پژوهش گسترده تاریخی و بررسی تطبیقی منابع مختلف و دست اول پرداخته و سعی کرده به سئوالاتی از‌ این‌ دست درباره یاران وفادار امام حسین (علیه‌السلام) پاسخ دهد.

10- "جرس فریاد می‌دارد" اثر جواد هاشمی، شرکت کارآفرینان فرهنگ و هنر

کتاب مجموعه 720 غزل عاشورایی است که از تمام اعصار و دوره‌های شعر فارسی جمع آوری شده‌است.

نمونه‌هایی از اشعار کلاسیک و معاصر عاشورایی:

چون آسمان کند کمر کینه، استوار

کشتی نوح، بشکند از موجه بِحار

لعل حسین را کند از مهر، خشکْ لب

تیغ یزید را کند از کینه، آبدا

خون شفق، ز پنجه خورشید می‌چکد

از بس گلوی تشنه لبان را دهد فشار

پور ابوتراب، جگرگوشه رسول

طفلی که بود گیسوی پیغمبرش، مهار

لعل لبی که، بوسه گه جبرییل بود

بی آب شد ز سنگدلی های روزگار

عیسی در آسمان چهارم، گرفت گوش

پیچید بس که نوحه درین نیلگون حصار

نتوان سپهر را به سر انگشت برگرفت

چون نیزه بر گرفت سر آن بزرگوار؟

در ماتم تو، چرخ به سر کاه ریخته ست

این نیست کهکشان که ز گردون شد آشکار!

 چون خاک کربلا نشود سجده گاه عرش ؟

خون حسین ریخت بر آن خاک مشکبار

صائب! از ین نوای جگر سوز لب ببند

کز استماع آن، جگر سنگ شد فکار

صائب

 

سایه دستی اگر ضامن احوال ماست

خاک ره بیکسی ست کز سر ما بر نخاست

دل به هوی بسته ایم، از هوس ما مپرس

با همه بیگانه است آن که به ما آشناست

داغ معاش خودیم، غفلت فاش خودیم

غیرْ تراش خودیم، آینه از ما جداست

آن سوی این انجمن نیست مگر وهْم و ظن

چشم نپوشیده ای، عالم دیگر کجاست؟

دعوی طاقت مکن تا نکشی ننگ عجز

آبله پای شمع، در خور ناز عصاست

گر نیی از اهل صدق، دامن پاکان مگیر

آینه و روی زشت، کافر و روز جزاست

صبح قیامت دمید، پرده امکان درید

آینه ما هنوز شبنم باغ حیاست

در پی حرص و هوس سوخت جهانی نفس

لیک نپرسید کس: خانه عبرت کجاست؟

بس که تلاش جنون، جام طلب زد به خون

آبله پا، کنون کاسه دست گداست

هستی کلفَتْ قفس، نیست صفا بخش کس

در سرِ راه نفس، آینه بختْ آزماست

قافله حیرت ست موج گهر تا محیط

ای امل آوارگان! صورت رفتن کجاست؟

معبد حسن قبول، آینه زارست و بس

عِرض اجابت مبر، بی نفسی‌ها دعاست

کیست درین انجمن محرم عشق غیور؟

ما همه بیغیرتیم، آینه در کربلاست

بیدل! اگر محرمی رنگ تک و دو مبر

در عرق سعی حرص خفَّت آب بقاست

بیدل دهلوی

 

کیست حق را و پیمبر را ولی؟

آن حسن سیرت، حسین بن علی

آفتاب آسمان معرفت

آن محمد صورت و حیدر صفت

نه فلک را تا ابد مخدوم بود

زان که او سلطان ده معصوم بود

قرَّة العین امام مجتبی

شاهد زهرا، شهید کربلا

تشنه، او را دشنه آغشته به خون

نیم کشته گشته، سرگشته به خون

آن چنان سر خود که برد بی‌دریغ؟

کافتاب از درد آن شد زیر میغ

گیسوی او تا به خون آلوده شد

خون گردون از شفق پالوده شد

کی کنند این کافران با این همه

کو محمّد؟ کو علی؟ کو فاطمه؟

صد هزاران جان پاک انبیا

صف زده بینم به خاک کربلا

در تموز کربلا، تشنه جگر

سربریدندنش، چه باشد زین بتر؟

با جگر گوشه ی پیمبر این کنند

وانگهی دعوی داد و دین کنند!

کفرم آید، هر که این را دین شمرد

قطع باد از بن، زفانی کاین شمرد  

 هر که در رویی چنین، آورد تیغ

لعنتم از حق بدو آید دریغ

کاشکی ای من سگ هندوی او

کم‌ترین سگ بودمی در کوی او

یا در آن تشویر، آبی گشتمی

در جگر او را شرابی گشتمی

عطار نیشابوری

 

روز عاشورا نمی‌دانی که هست

ماتم جانی، که از قرنی به ست

پیش مومن کی بود این قصه، خوار؟

قدر عشق گوش، عشق گوشوار

پیش مومن، ماتم آن پاک روح

شهره‌تر باشد ز صد طوفان نوح

چون که ایشان، خسرو دین بوده‌اند

وقت شادی گشت، بگسستند بند

سوی شادروان دولت تاختند

کنده و زنجیر را، انداختند

مولانا

 

آن امام عاشقان، پور بتول

سرو آزادی ز بستان رسول

الله الله بای بسم الله، پدر

معنی ذبح عظیم، آمد پسر

چون خلافت رشته از قرآن گسیخت

حریت را زهر اندرکام ریخت

خون آن سر، جلوه خیرالامم

چون سحاب قبله باران در قدم

بر زمین کربلا بارید و رفت

لاله در ویرانه‌ها کارید و رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد

موج خون او چمن ایجاد کرد

بهر حق در خاک و خون گردیده است

پس بنای "لا اله" گردیده است

مدعایش سلطنت بودی اگر

خود نکردی با چنین سامان سفر

دشمنان چون ریگ صحرا، لا تعد

دوستان او به یزدان هم عدد

سر ابراهیم و اسماعیل بود

یعنی آن اجمال را تفصیل بود

عزم او چون کوهساران استوار

پایدار و تند سیر و کامکار

تیغ بهر عزت دین است و بس

مقصد او حفظ آیین است و بس

خون او تفسیر این اسرار کرد

ملت خوابیده را بیدار کرد

تیغ "لا" چون از میان برون کشید

از رگ ارباب باطل، خون کشید

نقش "الا الله" بر صحرا نوشت

سطر عنوان نجات ما نوشت

رمز قرآن از حسین آموختیم

ز آتش او شعله‌ها افروختیم

شوکت نام و فر بغداد رفت

سطوت غرناطه هم از یاد رفت

تار ما از زخمه اش لرزان هنوز

تازه از تکبیر او ایمان هنوز

‌ای صبا! ‌ای پیک دور افتادگان!

اشک ما بر خاک پاک او رسان

اقبال لاهوری

 

چو از جان پیش پای عشق سر داد

سرش بر نی نوای عشق سر داد

به روی نیزه و شیرین‌زبانی!

عجب نبود ز نی شکرفشانی

اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند

نیستان را به آتش می‌کشاند

سزد گر چشم‌ها در خون نشینند

چو دریا را به روی نیزه بینند

شگفتا بی‌سر و سامانی عشق!

به روی نیزه سرگردانی عشق!

ز دست عشق در عالم هیاهوست

تمام فتنه‌ها زیر سر اوست

قیصر امین‌پور

 

نتوان گفت که این قافله وا می‌ماند

خسته و خفته از این خیل جدا می‌ماند

این رهی نیست که از خاطره‌اش یاد کنی

این سفر همراه تاریخ به جا می‌ماند

دانه و دام در این راه فراوان اما

مرغ دل سیر ز هر دام رها می‌ماند

می رسیم آخر و افسانه وا ماندن ما

همچو داغی به دل حادثه‌ها می ماند

بی صداتر ز سکوتیم‌، ولی گاه خروش

نعره ماست که در گوش شما می ماند

بروید ای دلتان نیمه که در شیوه ما

مرد در هر چه ستم هرچه بلا می ماند

محمدعلی بهمنی

 

با سینه‌ای که تنگ بلور است، یا حسین

ما و دلی که سنگ صبور است، یا حسین

چون آب ِچاه از لب تو هر که دور شد

تا روز حشر، زنده به گور است، یا حسین

چندین ستاره سوخته در آفتاب ِتو

نور است این معامله، نور است، یا حسین

نان پاره های سوخته مان را گواه باش

فردا که رستخیز تنور است، یا حسین

چون دودمان ِآتش زرتشت، تا ابد

خاموشی از تبار تو دور است، یا حسین

ما را چه جای شکوه وشیون ، که گفته اند:

"هر جا که قصه، قصه‌ی زور است، یا حسین"

عبدالجبار کاکایی

 

گودال قتلگاه، پر از بوی سیب بود

تنها‌تر از مسیح، کسی بر صلیب بود

سر‌ها رسید از پی هم، مثل سیب سرخ

اول سری که رفت به کوفه، حبیب بود!

مولا نوشته بود: بیا‌ ای حبیب ما

تنها همین، چقدر پیامش غریب بود

مولا نوشته بود: بیا، دیر می‌شود

آخر حبیب را ز شهادت نصیب بود

مکتوب می‌رسید فراوان، ولی دریغ

خطش تمام، کوفی و مهرش فریب بود

اما حبیب، رنگ خدا داشت نامه‌اش

اما حبیب، جوهرش "امن یجیب" بود

یک دشت، سیب سرخ، به چیدن رسیده بود

باغ شهادتش، به رسیدن رسیده بود

علیرضا قزوه