سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: "سقف این خانه کوتاه است" عنوان مجموعه داستانی نوشته ناصح کامگاری است که پاییز سال 98 توسط نشر گویا منتشر شد.

گیتی صفرزاده نویسنده و سردبیر پیشین ماهنامه گل آقا، در یادداشتی که در اختیار هنرآنلاین قرار داده درباره این کتاب نوشته است: "اگر بخواهم کتاب "سقف این خانه کوتاه است" را به زبان امروزی معرفی کنم، درست‌ترین توصیف تیتر (من و زندگیم، همین الان یهویی!) است. کتابی که در آن 51 داستان کوتاه وجود دارد و بیشترشان حجمی بیشتر از 2 تا 4 صفحه ندارند. اگر آن نقل قول را ملاک بگیریم که داستان کوتاه را برشی از زندگی یا هم‌چون گرفتن عکس از لحظاتی از آن تعبیر می­‌کند، با این حساب توصیف من با عنوان عکس یهویی برای این مجموعه داستان­‌ها پر بیراه نیست. اما قطعا و حتما این به معنی کم ارزش یا حتی سبک و سهل بودن این داستانک­‌ها نیست، بلکه برعکس، این عکس‌های یهویی بسیار بادقت و پرمعنا انتخاب یا در حقیقت نوشته شده­‌اند.

برگردیم به همان عکس­‌های یهویی که این روزها بازارشان به مدد شبکه­‌های اجتماعی گرم است. این عکس­‌ها (که البته واقعا معلوم نیست چقدر یهویی هستند!) با آن‌که یک لحظه­ بی­‌هوا از زندگی را ثبت می­‌کنند، اما درون خود ده‌ها پیام نهفته دارند. یعنی این‌که عکس یهویی را داخل رستوران می­‌گیرم یا شلوغی مترو، چه جوری لبخند می­‌زنم، لباس و پوششم چطور است، بغل دستم چه کسی است، چقدر حواسم بوده که زاویه دوربین موبایلم کدام وری باشد (که آن نیمه صورتم که خوش­ عکس­‌تر است دیده شود!)، روز است یا شب، پس زمینه تصویرم چه اشیایی را نشان می­‌دهد و خلاصه ده‌ها نکته ریز دیگر هویت و معنایی از من نشان می­‌دهند که معلوم می­‌شود این عکس یهویی نه تنها بی­­‌ارزش نیست بلکه حاوی معناهای بسیاری است. ناصح کامگاری هم در مجموعه داستان‌هایش درست همین کار را کرده. مکان داستان­‌ها گاهی شهر است گاهی روستا، گاهی داخل خانه است گاهی در شلوغی خیابان، زن و مرد و کوچک و بزرگ و عامی و روشنفکر درون‌شان وجود دارند، و موقعیت­‌هایی که نشان داده می­‌شوند از جنگ گرفته تا لحظه خوردن چای را شامل می­­‌شوند.

با این­ حال همه چیز جوری چیده شده که در این عکس­‌های یهویی که از زندگی این همه آدم در قاب­‌های مختلف نگاشته شده، معناهایی به دست می­‌آید. این معناها گاهی در انتخاب اسم داستان خود را نشان می­‌دهند و مثل یک راهنما برای‌تان عمل می­‌کنند و گاهی با طنز غریبی خودشان را به رخ ما می­‌کشند مثل داستان دو دوست هم دانشکده‌ای که جذب استاد تو دل برویی شده­‌اند که نویسنده مرجعی معتبر درباره سیر تحول طبقات اجتماعی در ایران است و آنچه ما از داستان زندگی این دو دوست می‌­دانیم خودش معتبرترین مدرک از سیر تحول طبقات اجتماعی ایران است!

نوشتن داستان کوتاه مثل این است که از آدم بخواهند با یک تک جمله زندگی­‌اش را تعریف کند. اگر نخواهیم آن تک جمله را به ذکر مصیبت یا حماسه­‌سرایی درباره خودمان اختصاص بدهیم، می­‌بینیم که چه کار سختی است. نوشتن داستان کوتاهی هم که در دو صفحه بتوانی جهان ملموسی برای خواننده بیافرینی و معنایی در آن باشد، کار سختی است اما کامگاری از عهده این کار به خوبی برآمده است و با ظرافت و ریزبینی هر کلمه را انتخاب کرده و به همین خاطر داستان­‌هایی که در خوانش اول شاید بسیار ساده (درست مثل همان عکس‌­هایی یهویی) به چشم بیایند، پس از اتمام جای عمیقی در ذهن‌مان باقی می­‌گذارند. آن­ وقت معلوم می­‌شود که در انتخاب کلام هر شخصیت، یا کاری که انجام می­‌دهد یا موقعیتی که شرح داده شده، حتی در گویش­‌ها و اشیای صحنه و اصطلاحات به کار برده شده، نویسنده تامل و دقت بسیاری داشته است.

تنوع موقعیت‌­ها و آدم­‌های داستان­‌ها باعث شده که داستان­‌ها یک‌نواخت و تکراری نباشند و نشود در ذیل اسمی مثل داستان­‌های شهری یا خانوادگی یا حتی دهه نودی قرارشان داد که این خود حسنی برای مجموعه به حساب می­‌آید و خواندن‌شان را دلپذیرتر می‌کند. البته همان­‌طور که همه عکس­‌هایی یهویی آن اندازه معنا در خودشان نهفته ندارند و گاهی فقط یک عکس هستند و نه بیشتر، تک و توکی از داستان­‌های کتاب نیز همین ویژگی را دارند. "سقف این خانه کوتاه است" از دنیای وسیع و پیچیده­ زیر سقف­‌های کوتاه می­‌گوید؛ گاهی خیلی آشنا، گاهی خیلی ناآشنا".